matn adabi shahadat hazrat roghaye (www.mplib.ir).pdf
184.5K
💯 متن ادبی شهادت حضرت رقیه (س) - شماره 1
⭕️ منبع : سایت گفتمان قرآنی و آیه های انتظار
💢 موضوع : #متن_ادبی #شهادت
#حضرت رقیه س
@atashbe_ekhtear
matn adabi fatemiye (www.mplib.ir).zip
17.36M
◾️ مجموعه متون ادبی به مناسبت « شهادت حضرت زهرا (س) »
🔺منبع : سایت خدمتگزاران فاطمیه www.khedmatgozaran.com
🔻 موضوع : #فاطمیه #شهادت #حضرت_زهرا #فاطمه #حضرت_فاطمه #متن_ادبی
#فاطمیه
@atashbe_ekhtear
ولادت حضرت عباس(ع).docx
22.4K
📚متن ادبی،شعر،دکلمه ویژه ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)
#ولادت
#حضرت_عباس
#دکلمه
#متن_ادبی
@atashbe_ekhtear
این گونه در گوش زمان ماندگار خواهیم ماند | متن و شعر مجری در ارتباط با امام خمینی(ره)
http://naghmeyemandegar.blogfa.com/category/34
#متن_ادبی
#مجری
#رحلت_امام
@atashbe_ekhtear
ولادت حضرت عباس(ع).docx
22.4K
📚متن ادبی،شعر،دکلمه ویژه ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)
#ولادت
#حضرت_عباس
#دکلمه
#متن_ادبی
@atashbe_ekhtear
متن ادبی «رنج تنهایی مادر»
پاینده باد واژه زیبای مادر، که از آغاز تا پایان خلقت، نقش دلهای مهربان است. چه زیباست تکرار نام مادر بر لبان دختری که خود مادری درد آشناست؛ فاطمه.
فاطمه علیهاالسلام سوگوار مادری فداکارست.
چقدر دشوار است تحمل رحلت مادری چنان صمیمی که در رحم خویش با او سخن میگفته است.
بازار اشک، در چشمان فاطمه رونق گرفته است و رسول خدا، خود، دل شکسته و نالان، دل جوی فاطمه علیهاالسلام غمگین است.
خدیجه علیهاالسلام ، همسری مهربان، که با شنیدن اولین ندای وحدانیت، رو به سوی قبله میکند و خدای را به یکتایی میخواند، پذیرای پیامبری مبعوث و لرزان بازگشته از حرا و شاهد نبوت، اکنون آرام، آرمیده است.
«تنهایی» به گریه میافتد، هنگامی که ناچار باید همدم رسول خدا شود.
امّا خدیجه، هرگز رنج تنهایی را بر محمد بر نمیتابد و دختر کوچک خویش را به تیمارداری پدر میگمارد. زین پس، فاطمه علیهاالسلام تیماردار و غمخوار پدر خواهد بود، در لحظههای خاکستر و سنگ و دشنام.
پروردگارا! همسر فداکار محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سوی تو میآید؛ زنی که برای دین تو و در راه رسول تو، از دنیا چشم پوشیده و غرق در جمال نور است؛ کولهباری از زخم زبان قبیله قریش را لِه کرد و پر افتخار، خود را همسر وفادار محمد امین نامید تا یار و یاور رسالت او باشد و نامش در پیشگاه حق، در صف اولین زنان بزرگ عالم درآید.
و فاطمه، گریان بر مزار مادر با او وداعی جاودانه میسراید: مادر! قسم به خدایی که به من قدرت داد تا در رحم با تو سخن بگویم و سبب آرامش تو باشم و سوگند به نوری که از تو زاده شدم، پدرم را تنها نخواهم گذاشت.
و این پیمانی خواهد بود، میان ما سه تن.
مادرم! چه خوش آرام گرفتهای نزد پروردگارت بر بلند جایگاه بهشت، که همسر رسول خدا را جز این جایگاه نشاید.
رفتنت ای بزرگ مادر! غمی است بر دل و اشکی است در چشم من و پدر.
#متن_ادبی
#حضرت_خدیجه
#وفات
#متن_مجری
@atashbe_ekhtear
سلام بر تو ای شیرین لقای از دست رفته محمد(ص)!
ای چراغ روشن شب های رسالت، کاش هنوز بودی و بقچه محبتت را تا غار حرایِ تنهاییِ رسول، به دوش می کشیدی، تا اوج وفای خود را با پرچم صفای زنانه ات، بر قله کوه های مکه به تماشا بگذاری!
سلام بر تو ای انیس تهی دستیِ دین، ای مونس محمد امین!
حضرت خدیجه(س) زنی بود از جنس آسمان که با عروج روحانی اش به ملکوت، دیگر کسی رسول خدا را شادمان ندید.
در تعریف خدیجه(س) همان بس که فاطمه از دامان او برخاست و محمد با تکیه بر حمایت های او بر قلّه رسالت نشست.
عظمت مقام خدیجه(س) از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی، لحظه ای در حقانیت رسول خدا(ص) شک نکرد.
اگر نبود دست یاری گر خدیجه(س)، شعله دین اسلام در شعب ابی طالب خاموش می شد.
وفات خدیجه کبرا، همسر و هم سِرِّ رسول خدا، بزرگ بانوی رنج و صبر و دعا را تسلیت می گوییم!
جبرئیل درباره خدیجه(س) می فرماید: «یا محمد! بر خدیجه(س) از جانب پروردگارش سلام برسان و او را به خانه ای از زبرجد در بهشت بشارت ده».]
خدیجه(س)، مظهر خلوص و تمثیل «عبادالله الصّالحین» بود.
درک آسمان عظیمی همچون رسول خدا(ص)، نیازمند اقیانوسی مانند خدیجه کبرا بود تا تصویر آسمانی او را در تمام خویش منعکس کند.
خدیجه(س) بانویی بود که دارایی اش موجب والایی اش و ثروتش ابزار همّت و کرامتش بود.
امشب، هم درد با امّ ابیها، کوچ بانوی آفتابی خانه وحی را به سوگ می نشینیم؛ خاموشی شعله امید رسول خدا، خدیجه کبرا را تسلیت عرض می کنیم.
وفات نخستین بانوی لبیک گوی رسالت، الهه کرامت و آبروی نجابت، حضرت خدیجه کبرا(س) را تسلیت می گوییم.
کوچ خدیجه کبرا(س)، هجرت خورشیدی بود که هم خانه آسمان و هم شانه حماسه های نورانی اش بود.
حضرت خدیجه(س) یکی از چهار زن کامله آفرینش بود که دوازده ستاره درخشان امامت از وجود او ریشه گرفته اند.
همسری رسول خدا(ص)، لیاقتی می خواست که ذات مقدس الهی، این شایستگی را در وجود حضرت خدیجه(س) آفرید.
استواری درخت را از میوه شیرین آن می توان شناخت و معنای خدیجه را از زلالی زهرا(س)
خدیجه یعنی کاشانه ایمان در تنگنای دوران.
پروازش تلخ ترین حقیقتی است که امشب گلوی مکه را خواهد فشرد.
با کوچ تو ای بانو! دیگر هیچ کاروانی در بیابان دل ها، بی شوقِ کعبه یادت قدم نزد؛ که استواری امروزِ بنای دین، از برکت خشتِ نخستینِ توست
#متن_ادبی
#حضرت_خدیجه
#وفات
#متن_مجری
@atashbe_ekhtear
مؤسسه جهانى سبطين (ع)
متن ادبی «اندوه و اشک آخرین فرستاده»
(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)
کوچههای شهر را غمی سنگین فرا گرفته است. فضای مکه گویی آکنده از اندوه است!
کعبه نیز چند روزی است بر فرشتهای لبخند نمیزند و مگر میتوان چهره نورانی رسولخدا صلیاللهعلیهوآله را گرفته و اندوهناک دید و بیتفاوت بود؟!
وقتی شب پیش، یکی از اصحاب در کنار زمزم، آهسته در گوش دیگری گفت: «خدیجه همسر رسولخدا صلیاللهعلیهوآله سخت بیمار است»، زمزم گویی دیگر نمیجوشید، اشک میافشاند! حتی سنگریزههای حرم نیز دریافتهاند دل رسولخدا صلیاللهعلیهوآله از چه لبریز غم است.
این رسولخداست که از خانه بیرون میآید؛ چقدر شکسته شده! آه، این قطرات اشک است که از چشمان آسمانیاش میریزد؛ چه شده؟ خدای من، چه بر زبان زمزمه میکند؛ «انّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»
آخرین وصیت
ملائک، بیتاب و اشکریزان بر گرد حجرهای کوچک، در اطراف بستری محقر، یکی از غمبارترین لحظههای تاریخ را به نظاره نشسته بودند. بزرگ بانوی اسلام، خدیجه کبرا، ساعات آخر عمر خویش را میگذراند. برترین مخلوق خدا، رسول خاتم کنار بستر او دلشکسته و محزون به وصایای خدیجه گوش فرا میداد. ناگهان خدیجه از سخن باز ایستاد و فرمود: «وصیت دیگرم را از زبان فاطمه به شما خواهم گفت که شرم، مانع گفتارم میشود».
پیغمبر خدا نیز با لبخندی تلخ، مادر و دختر را تنها گذاشت. چیزی نگذشت که فاطمه کوچک آکنده از اندوه، از حجره بیرون آمد و نگاه منتظر پدر را اینگونه پاسخ گفت: «مادر فرمود به پدرت بگو من از قبر وحشت دارم؛ از شما میخواهم لباسی را که هنگام نزول وحی الهی به تن داشتید، به من عطا کنید تا آن را کفن خویش سازم ـ تا مایه آرامش من گردد ـ ».
و تو از اوج معرفت و عظمت بانویی که همه هست و نیست خود را در راه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و رسالتش فدا کرد، متحیر میمانی و بیاختیار، درودی خالصانه از وجودت نثار آن روح آسمانی میشود.
خدایا! به فاطمه صبر بده!
پیامبر، اندوهگین و افسرده، اما لبریز از رضا و صبر، به خانه میآمد. چشمهای مبارکش هنوز نمناک از اشک بود و دلش سوگوار فراق خدیجه؛ اما اکنون به غم دیگری میاندیشید؛ غم تسلای دختر یتیم خدیجه. آیا قلب کوچک فاطمه، تاب فراق مادر را دارد؟ در را که گشود، نگاه نگران و به در دوخته فاطمه بود که انتظارش را میکشید؟ فاطمه با دیدن پدر به سوی او دوید و خود را به او چسباند: مادرم کجاست؟ پدر! مادرم خدیجه کجاست؟ و این تنها سؤالی بود که مدام از زبان کودکانه دختر، وجود رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را آکنده از اندوه میکرد. لحظاتی نگذشت که جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: «ای رسول خدا! پروردگارت میفرماید سلام مرا به فاطمه برسان و بگو: مادرت در خانهای بهشتی است که بند بند آن از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و در کنار آسیه (همسر فرعون) و مریم دختر عمران به سر میبرد».
#متن_ادبی
#حضرت_خدیجه
#وفات
#متن_مجری
@atashbe_ekhtear