فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایت الله مصباح کیست
مستند زندگی ایت الله مصباح یزدی
#فوری
🏴انا لله و انا الیه راجعون
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم
◼️◼️توصیف آیت اللّه مصباح یزدی از زبان استاد #رحیم_پور_ازغدی
⬛شما استاد خوبی برای نسل ما بوده اید؛ برخی از معضلاتی که در آثار دیگر آقایان به حل آن ها اشاره نشده بود، پاسخ و یا حداقل راهکار رسیدن به پاسخ آن توسط حضرتعالی ارائه شد.
⬛فلسفه های مضاف که حلقه وصل فلسفه محض و حکمت عملی و تمدن سازی است، دارای گره های کور بسیاری بود که تنها چند نفر نقش اساسی در باز شدن این گره ها داشتند و شما از جمله آنها هستید.
⚫⚫رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می کنیم.
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرمانه_مدیا
📍 لحظاتی از آخرین حضور حاج قاسم در ساختمان فرماندهی نیروی قدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آخرین وصیت علامه مصباحیزدی در اواخر عمر پر برکتشان
#علامه_مصباح
#عمار_انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بازخوانی| رهبرمعظم انقلاب: نبود آقایان یزدی و مصباح برای مجلس خبرگان خسارت است
♦️مقام معظم رهبری: برخی بزرگان هم هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمی کند، آقایان یزدی و مصباح از جمله این افراد هستند که حضور آنان در خبرگان باعث افزایش وزانت این مجلس می شود و نبود آنها نیز برای مجلس خبرگان خسارت است./۲۰ اسفند ۱۳۹۴
در سالگرد شهادت سردار سلیمانی، آیت الله مصباح نیز آسمانی شد.
یکی با جان و سلاحش و دیگری با علم و فکرش عمرشان را وقف مبارزه با جبهه باطل و نفاق کردند.
ان شاءالله خداوند آنان را شفیع مان در روز قیامت قرار دهد...
#امیرحسین_ثابتی
💠 به مناسبت رحلت #عمار_انقلاب
🔶 بعضی آدم ها رو باید بزرگان در موردشون حرف بزنن تا ما متوجه بزرگی شخصیت اون ها بشیم.
آیت الله مصباح یکی از این شخصیت هاست.
انقدر ایشون با اون همه علم و عظمت، متواضع بودند که عموم مردم شناختی از ایشون نداشتند و دشمن هم از این غربت رسانه ای ایشون استفاده کرد و سال ها انواع تهمت ها و شایعات و دروغ ها رو به ایشون نسبت دادند...
🔹 حاج قاسم با "اسلحه نظامی" مقابل جبهه دشمن ایستاده بود
🔹 و آیت الله مصباح با "اسلحه علم و استدلال" مقابل جبهه کفر ایستاد...
برخی سخنان بزرگان رو در مورد شخصیت این بزرگمرد تقدیم میکنیم:
حضرت امام خمینى :
🔸 آقاى مصباح ذوشهادتین است...
امام خامنه ای:
🔹 آیت الله مصباح ، شهید مطهری زمان هستند
🔸 بنده نزدیك به چهل سال است كه جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یك فقیه، فیلسوف، متفكر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم...
حضرت علامه حسن زاده آملی:
🔹 آقای مصباح انسان زحمت كشیده ای است. من با ایشان همدرس و همبحث بوده ام، خدا را شاهد می گیرم كه پشت سر ایشان نماز می خوانم.
حضرت آیت الله مشکینی:
🔸 جناب مستطاب آيت الله مصباح از آن وجودات پربركت است. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پيدا كنيد، يقينا يكي از آنها آيت الله مصباح است ... ما به عظمت او معتقديم، ما او را دوست داريم، او يكي از خزينه هاي وجودي ما است. يكي از بزرگان حوزه ما است. من خودم علاقه به اين آقا دارم، براي اينكه شمشير برنده اسلام در مقابل كفر است..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از مناظرههای اول انقلاب
🔸احسان طبری مدافع مارکسیسم و مرحوم آیتالله مصباح یزدی مدافع اسلام
#مصباح_انقلاب
#عمار_انقلاب
بعد از این مناظره کار احسان طبری که یکی از چهره های شاخص و ایدئولوک کمونیسم های جهان بشمار میرفت به جایی رسید که از مکتب کمونیست برگشت، توبه کرد و علیه مکتب مارکسیسم کتاب نوشت
احسان طبری توده ای توبه کار یا متفکر انقلابی؟

احسان طبری، سیاست مدارِ سیاست گریز
نگاهی به اندیشه و عمل تئوریسین حزب توده در ایران
مهدی دریس پور
حزب توده بنا به مشی و اندیشه حاکم بر آن تکثر را بر نمی تابید؛ آنها همچون مجاهدین خلق دست به تصیفه نزدند اما به روش خود اعضای شان را تخفیف می کردند ولی با این حال به نظر می توان حزب توده را حزب «من»ها نامید.
زمانی که از تاسیس تا فرجام این حزب را از نظر می گذرانیم با نام هایی مواجه می شویم که هر یک به تنهایی بازیگر بخشی از داستان تاریخ معاصر ایران بوده اند؛ ارانی، اسکندری، ملکی، روزبه، طبری، کیانوری و... با قدری تامل می توان میان مشی این افراد تمایز قائل شد؛ برخی به تئوری سیاست توجه می کردند و بعضی به پراتیک آن.
رفیق احسان! به بیان توده ای ها یکی از متمایزترین حزب بود که میان فعالیت تئوریک و پراتیک دیواری حائل کشید به همین جهت با آرام شدن فضای احساسی حاکم بر حزب جایگاه ویژه ای برای خود دست و پا کرد. با نگاهی به زندگی احسان طبری می بایست کارنامه او را به دو بخش سیاست و اندیشه تقسیم کرد. نخست سیاست که با گروه «53 نفر» آغاز و با تلاطم های موجود در حزب توده و پایان کار آن به انتها می رسد و دوم پرونده فکری او که از جوانی آغاز و در خارج ادامه پیدا می کند و پس از دستگیری در سال 62 و پیش از مرگ در اردیبهشت 68 هم مفتوح می ماند.
سیاست مدارِ سیاست گریز
احسان الله طبری به سال 1295 در ساری زاده شد و در خانواده ای عالِم زاده رشد کرد. احسان کتاب خوان بود و در نظر بزرگ تر از سن خود رفتار می کرد به نوعی که در محله شان انگشت نما شده بود.

این منش او و شاید مجموعه رفتارهایش در محل تحصیل باعث شد که نظر تقی ارانی به او جلب شود و این رابطه تا جایی عمیق شد که بعدها احسان یکی از کتاب هایش را به تقی تقدیم کرد؛ این جلب نظر کافی بود تا وی توسط انور خامه ای دعوت «مرام اشتراکی» را بپذیرد که این ارتباط منجر به پیوند خوردن او به گروه 53 نفر شد. او درحالی که در دانشکده حقوق تحصیل می کرد بر مطالب ارانی تمرکز مطالعاتی داشت و همین قرابت او را هم سرنوشت مرادش کرد؛ سال 1316، پنجاه و سه نفر دستگیر شدند که احسان 21 ساله هم در میان شان بود.
حاصل این بازداشت برای او سه و نیم سال حبس بود به اتهام قیام علیه امنیت و استقلال کشور. این زندان را برخی برای او دانشگاهی توصیف کرده اند که در آن «هر آنچه را که تا آن زمان نخوانده بود، فراگرفت.» او در مدت حبس فقط و فقط خواند و بیشتر به عمق اندیشه های چپ غلتید تا اینکه سال 1320 فرارسید. او سال سوم حبسش را در اراک و در تبعید می گذراند و به رغم آنکه به کار فکری مشغول بود، احساس انزوا می کرد تا اینکه طلسم می شکند و تلگرامی معجزه آسا از رضا روستا دریافت می کند مبنی بر اینکه در اسرع وقت خودش را به تهران برساند.
«در تهران با روستا آشنا شدم و او به من اطلاع داد که حزبی مرکب از رفقای کمونیست و افراد ملی تاسیس می گردد...» پس از دیدار اولیه رفقای ملی و کمونیست، حزبی را بنا می گذارند که طبری بن مایه آن را حاصل خط دهی سیاست شوروی در ایران دانسته است. طبری به عنوان یک از پانزده عضو کمیته مرکزی حزب انتخاب می شود ولی استعفا می دهد و به نشانه اعتراض به زادگاهش می رود.
استعفای «رفیق احسان» عملی در جهت آوردن نفر شانزدهم (یعنی خلیل ملکی) به کمیته مرکزی تلقی می شود و او برای ابهام زدایی استعفانامه را پس می گیرد اما در ساری می ماند تا «وضع حقیر و نابهنجار» حزب در مازندران را سر و سامان دهد.
حضور او در شمال کشور ابتدا توسط دوستانش تلاشی برای ورود به مجلس تلقی شد ولی او به گفته خودش هیچ گاه چنین قصدی نکرد. ولی آن شمال رفتن نام وی را به ماجرای امتیاز نفت شمال و موضع گیری حزب توده علیه محمد ساعد پیوند زد. او در مقاله ای حضور روس ها در ایران و و جود امتیاز نفت شمال را مثبت ارزیابی کرد و علیه ساعد تدارک تظاهرات اعتراضی داد هرچند که بعدها در کتاب خود استدلال حاکم بر آن مقاله را زیر سوال می برد. (نک، کژراهه، ص 65) البته این تنها مرتبه ای نبود که طبری از شوروی ها تمجید می کرد.

زمانی که خلیل ملکی در راس حزب قرار گرفت و تغییر رویکردی در مواضع به وجود آورد و به تعبیری مشخص شد «ملکی با شوروی نیست»، طبری مقابل او ایستاد. «وقتی به تدریج مخالفت ملکی با شوروی روشن شد، من و دیگرانی مانند من که اکثریت مطلق رهبری حزب توده بودیم از او دوری جستیم.» ارتباط طبری و حزب ادامه پیدا می کند تا اینکه سال 1327 می رسد و شاه ترور می شود.
تحلیل حزب این بود که این واقعه به حزب نمی چسبد ولی یک کاغذ که زیر بغل ناصر فخرآرایی، ضارب شاه کشف شد و نام حزب در آن بود باعث شد که انگشت اتهام حکومت به سمت حزب توده نشانه رود و اینگونه حزبی که داعیه فعالیت قانونی داشت، در زمره تشکل های غیرقانونی خوانده
شد.
این ترور برای سه نفر از اعضای حزب یعنی رادمنش و کشاورز و طبری گران تمام شد و کار به جایی رسید که طبری دوبار به اعدام محکوم شد. «یکبار به علت «یکی از رهبران حزب توده» بودن و یکبار به عنوان «شریک جرم در سوءقصد» پس از این احکام غیابی، هیات اجرایی حزب تصمیم گرفت این سه نفر را از کشور خارج کند. آنها با اندک فاصله ای به سمت شوروی حرکت کردند و هر یک با نامی مستعار وارد خاک کشور رفقا شدند.
این سفر برای طبری از شوروی آغاز شد و در آلمان ادامه پیدا کرد و در مجموع قریب 30 سال به طول انجامید. در این سی سال او اتفاقات مهمی از جمله مدینه فاضله استالین و همچنین سقوط او را به چشم دید که در خاطرات خود شمه ای از آن فضا و همچنین کنش ها و مناسبات حزب را به تصویر کشیده است.
او در ابتدای ورود به خاک شوروی به عنوان مفسر شعبه ایران رادیو مسکو انتخاب می شود. وی محیط رادیو را سرد و تابع انضباط توصیف می کند و درباره فعالیت خود می نویسد: «در آنجا نوشتارهایی به عنوان تفسیر درباره ایران تهیه کرده و خود آنها را می خواندم و گاهی اشعاری می سرودم یا از شعر روسی به شعر فارسی ترجمه می کردم و گاه مقالات مولفان شوروی را که برای همه بخش ها نوشته می شد به فارسی ترجمه می کردم...»
او همزمان با کار در رادیو به تحصیل در مدارس حزبی و ایدئولوژیک مسکو مشغول می شود که درباره شیوه آموزش آن مدارس می نویسد: «تربیت این مدارس رسوخ دادن فرمول های خشکیده مارکسیستی در کلیه عرصه های مورد آموزش بود. آموزنده پس از مدتی عادت می کرد که تنها با آن عینکی به پدیده های زنده و متحرک بنگرد که این آموزشگاه به او می داد. تعصب و جزمیت این تعالیم، عینا مانند تعالیم پاتریستیک و اسکولاستیک قرون وسطای اروپا سرسخت و بدون انعطاف است و شخص را از لمس زندگی واقعی دور می سازد.»
طبری به مرور و به لحاظ سطح اندیشه ورزی و نفوذ کلام جایگاه ویژه ای را در میان توده ای ها به دست می آورد تا جایی که هم مورد توجه خارجی ها قرار می گیرد و هم به تئوری پرداز حزب بدل می شود ولی راویان و نزدیکان وی معتقدند او همواره سیاست گریز بوده و بیشتر وقت خود را به مسائل فکری مستقل از حزب اختصاص می داده هر چند که خروجی تالیف ها و ترجمه های وی چیزی جز اندیشه بسط و تبیین اندیشه های حاکم بر حزب نبود.

سیاست گریزی طبری در سال 57 باز هم تکرار می شود یعنی زمانی که او از کوچ 30 ساله اش باز می گردد و حسب شکستن فضای سانسور عصر پهلوی که در ابتدای انقلاب نمایان شده بود، متوجه می شود که می تواند بر حوزه مورد علاقه اش تمرکز کند؛ خواندن و نوشتن، از این رو از هم حزبی ها می خواهد که انتشارات حزب را به او بسپارند.
این جایگاه هم طراز دبیر اول نبود ولی او را همچون دیگر چهره های حزب در مرکز سیبل قرار می داد. توجه ویژه به طبری را رسما اعلام و در لفافه آن را دستاوردی بزرگ تلقی می کند و دوم آنجایی که خاطرات طبری تحت عنوان «کژراهه» منتشر می شود و سیلی از انتقادات روانه او می شود چرا که آن محتوا به موریانه ای می ماند که ساختمان چنددهه حزب را از درون خورده بود.
زنده باد مارکس!
حوزه اندیشه ورزی طبری نیز همچون بسیاری دیگر از حاملان اندیشه چپ پرحجم و پرخروجی است؛ سعی او بر آن بود که فعل و انفعالات را از فیلتر مارکسیسم عبور دهد و حضور شبح مارکس را همواره بر سر همه چیز سرگردان نشان دهد. سطح و طبقه بندی آثار طبری با توجه به استراتژی اش یعنی شناساندن مارکسیسم به دیگران متفاوت بود؛ که بر این اساس می توان آنها را به دو دسته مخاطب پایه و مخاطب تخصصی دسته بندی کرد.
فی المثل او در کتابی با عنوان «الفبای مبارزه» که حجم آن از صد صفحه عبور نمی کند در پی آن است که اندیشه مارکسیسم- لنینیسم را به تازه واردان آموزش دهد. «این جزوه کمک به کار آموزش مارکسیستی- لنینیستی آن رفقای جوانی است که به سوی جنبش انقلابی روی می آورند، ولی هنوز از مبادی این آموزش اطلاعی ندارند.» و در مقابل در مجموعه مقالات یا دیگر آثار او می بینیم که به بحث هایی توجه شده «که شاید نخست برای هر مخاطبی قابل فهم و درک نباشد و نیاز به فراگرفتن پایه ها وجود داشته باشد.»
فارغ از مکتوبات، نام و تصویر احسان طبری با یک برهه خاص تاریخ صدا و سیمای جمهوری اسلامی پیوند خورده است؛ دوره ای که نمایندگان تفکرهای مختلف می نشستند و بحث های تئوریک خود را مطرح می کردند و هر یک به نوعی در پی اثبات حقانیت خود بودند.
حزب توده از جمله گروه هایی بود که حضور در این مناظره ها را پذیرفت و سه نماینده معرفی کرد؛ کیانوری در بخش سیاسی، طبری در حوزه ایدئولوژیک و جوانشیر برای اقتصاد (که البته جلسات اقتصادی برگزار نشد). حاضرین و ناظرین بخش فلسفه را سخت تر از دیگر بخش ها روایت کرده اند چرا که آنجا بر اثر سیر بحث ها صحبت از دوگان خداباوری/ خداناباوری به میان آمد و طرفین می بایست موضع صریح خود را اعلام می ک
ردند.
حاضرین در مناظره فلسفی عبارت بودند از فرخ نگهدار و احسان طبری در یک طرف و عبدالکریم سروش و محمدتقی مصباح یزدی در طرف دیگر. با مطالعه متن و مشاهده بریده فیلم مناظره می بینیم که طبری در برخی موارد نگهدار را دعوت به سکوت می کند تا خود جواب فنی تری به سوالات و ابهامات دهد و در جاهایی می بینیم با اضطراب (و شاید ترس پنهان) به مواضع مصباح و سروش و همچنین جهت گیری مجری بحث اعتراض می کند.

آن مناظره هر چه که بود شکستی را در کارنامه طرف چپ میز ثبت کرد هرچند که اتحاد طرفین میز مناظره بر هم خورد و حتی بعدها افرادی همچون عبدالکریم سروش از مکانیزم حاکم بر مناظره ها انتقاد کرده اند.
طبری ادیب
طبری علاوه بر حوزه های مرتبط با سیاست و فلسفه دستی هم بر آتش ادبیات داشته و به واسطه جایگاه اش در حزب توده این بُعد از فعالیت او نیز مورد توجه بسیار قرار گرفته است. اشعار طبری در چند دفتر منتشر شده است و خود در توضیحی اشاره می کند که طبری شاعر به لحاظ شکل و مضمون تحت تاثیر چه افرادی بوده است و به همین سبب از جهت مضمون به فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی اشاره می کند و به لحاظ شکل از نرودا و لورکا نام می برد.
هر چند که اهل شعر نقدهایی را به اشعار وی وارد کرده اند اما این اشعار هرچه که بودند لااقل در سه سرود حزب توده به کارگرفته شدند. از طبری در مجله دنیا مقالاتی در باب هنر و ادبیات منتشر شده که با بررسی آنها می توان دریافت که این حوزه هم در نظر او ربط وثیقی با تحولات اجتماعی و سیاسی دارد. (برای نمونه نک. دنیا، شماره 4، زمستان 1341) علاوه بر اینها در مواردی می بینیم که طبری به نقد افرادی ورود کرده که به خبرویت حوزه شعر و ادبیات مشهور بوده اند.
او با صادق هدایت نشست و برخاست و قرابت داشت و در مقابله ای به جایگاه او در ادبیات ایران پرداخت. (نک. نامه مردم، شماره 9، خرداد 1326) ولی همزمان یکی از تندترین نقدها را هم متوجه او کرد.
طبری در نوشته ای مقدمه هدایت بر ترجمه کتاب «گروه محکومین» کافکا را به باد انتقاد می گیرد؛ آن نقد را برخی وارد دانستند ولی بعضی دیگر آن را متنی از منظر دفاع حزبی دانستند. همچنین چند داستان کوتاه نیز در مجموعه پنجابه از او منتشر شده که کارنامه او را بیش از پیش متورم و متکثر کرده است.
صدا
مد و مه/یکشنبه ۰۷ خرداد ۱۳۹۶
"رادیو فردا" حتی پس از رحلت آیتالله مصباح یزدی هم دشمنی با او را بهطرز بچهگانهای ادامه داده و نوشته "روحانی تندرو درگذشت"
پی نوشت: خیلی از مواقع میتوان بر اساسِ طیفِ دشمنان، راه را پیدا کرد!
خدا "مطهری زمان" را بیامرزد.
✍ علی قلهکی
➕فقدان علامه مصباح ضایعه بزرگی است اما چرا ضدانقلاب و وادادههای داخلی حتی از نامشان هم عصبی میشوند؟!
این عقبه تئوریک نظام اسلامی به ویژه در ۳ دهه اخیر صدها هزار حامی عالم و مومن به انقلاب اسلامی تربیت کرد که امروز در لایههای مختلف کشور اثر گذارند..
راه آیتالله ادامه دارد...
#عمار_انقلاب
🔰شهید سلیمانی هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد.
🔻 رهبر انقلاب: خدای متعال در قرآن از زبان مسلمانها میگوید: بِنا اِلّا اِحدَی الحُسنَیَین، ما یکی از دو حُسنیٰ را داریم؛ حُسنیٰ یعنی بهترین؛ یکی از دو بهترین را ما داریم. آن دو چه هستند که یکیاش را انسان دارد؟ یکیاش پیروزی است، یکیاش شهادت است. شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید؛ هم پیروز شد -چند سال است که در منطقه، پیروز میدان شهید سلیمانی است، مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آمریکایند؛ در همهی این منطقه این جور است- هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد. ۹۸/۱۱/۲۹
●سالگرد شهادت سرداربزرگ حاج قاسم سلیمانی را تبریک و تسلیت می گوییم.●
بسم الله الرحمن الرحیم
صبح روز جمعه اولین سالگشت شهادت سردار مقاومت حاج قاسم و یارانش... عجل لولیک الفرج.
یا ایهاالعزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الكيل و تصدق علينا ان الله يجزي المتصدقين
«یا ایُها العزیز»! ببین خسته حالی ام
چشمان پرستاره و دامان خالی ام
ماییم آن «خسی که به میقات» آمدیم
شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم
شام فراق، سوره ی والیل خوانده ایم
یوسف ندیده «اوف لنا الکیل» خوانده ایم
یا ایها العزیز! به زیبایی ات قسم
بر حسن بی بدیل و دلارایی ات قسم
دل ها، ز نکهت سخنت، زنده می شود
عالم به بوی پیرهنت، زنده می شود
صبح وصال تو، شب غم را سحر کند
آفاق را نگاه تو زیر و زبر کند
موسیٰ تویی، مسیح تویی، مکه، طور توست
شهر مدینه، چشم به راه ظهور توست
تنها نه از غمت، دل یاران گرفته است
چشم بقیع تر شده، باران گرفته است
شعر «شفق» حدیث زبان دل من است
تکرار نام تو ضربان دل من است.