📌ویژگی های شخصیتی حضرت امام ره
🔸حضرت امام خمینی ره ایده پرداز و بنیانگذار انقلاب اسلامی ویژگیهای ممتازی در خود جمع کرده بودند. این ویژگیها ایشان را به عنوان رهبری بینظیر به جهانیان معرفی کرد. برخی ویژگیهای ایشان که در بیانات آیت الله جوادی آملی آمده است عبارت است از:
تقوای سیاسی و آزاد اندیشی
« بخش مهمّ تقوای امام راحل، در همین آزاد منشی و استقلال فکری او بود. هرگز از اقبال و ادبار افراد، نه لذت میبرد و نه رنج. طلاب نیز که شیفته محضر ایشان بودند، گذشته از مقام علمی او، به سبب
آزاد اندیشی، استقلال فکری، فولادمنشی و روح سرشار از لطافت و بزرگ منشی و دید و تفکر حکیمانه ایشان بود.
امام خمینی (قدّس سرّه) فریب هیچ فریب کاری را نخورد. هرگز برای فرزندان خود بیش از اندازه لازم خدمت و ارج قائل نبود. مرحوم #آیت_الله_حاج_آقا_مصطفی_خمینی_رضوان_الله_علیه از دوستان صمیمی ما بود و مقام علمی او پیش فضلا مبرهن بود، ولی امام (رضوان اللّه علیه) برای ایشان نیز بیش از حدّ لازم حسابی باز نمیکرد و اجازه نمیداد که هیچ کس حتی آن بزرگوار (شهید حاج آقا مصطفی) در کار شخصی ایشان دخالت کند
و این سیره آزاداندیشی، استقلال فکری و بزرگ منشی او طلاب را به خود جذب می کرد.
تلاش برای امام شدن
حضرت امام خمینی تلاش کردند امام جامعه باشند.
« ...قرآن آمده شما را زنده بکند. امام راحل خوب گوش داد گفت من می خواهم زنده بشوم، زنده بودنِ من این است که من بشوم امام و این فخر نیست این در #بندگی_الهی است.
«وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»
ایشان چه در زمانی که تدریس میکردند و مسئولیتی نداشتند، و آنجایی هم که احساس مسئولیت میکردند نوشته آن کتاب شریف کشف الأسرار و همچنین در بحث های دیگر تا رسید به جایی که مسئولیت به عهده خودش شد، گفت من می.خواهم #امام_پرهیزکاران بشوم، امام شهداء بشوم، امام جوان هایی بشوم که #حسین_فهمیده_ها از همین قبیلاند، از شهدای بزرگ #قاسم_سلیمانی_ها که انسان وقتی نام اینها را می برد احساس کوچکی می کند، میخواهم امام اینها بشوم!
. الآن خوبان وقتی نام امام را می شنوند فخر می کنند. بزرگان حوزه، بزرگان دانشگاه، بزرگان جامعه، بزرگان ارتش و سپاه، بزرگان شهداء، بزرگان جانبازان اینها امام را به امامت قبول دارند، مأموم این اماماند.
رهبری قیادی نه سیاقی
رهبری پیامبران از سنخ تحریک قیادی است، نه سیاقی. تحریک قیادی، این است که پیشوا، پیشرو قافله است و دیگران را جذب نموده، به دنبال خود میکشاند. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «انّ الرائد لایکذب أهله»؛ «پیامبران که پیشاهنگ کاروان بشریتند، به پیروانشان دروغ نمی گویند». آنان زمانی مردم را به راهی فرامی خوانند که خودشان، پیشاپیشْ آن را پیموده باشند؛ چنان که امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند: ما هرگز به شما دستوری ندادیم، مگر آن که خود پیش تر آن را انجام داده ایم.
چنین رهبری ثمربخش وکارساز است. ازاین رو، رهبرانی چون امام حسین (علیه السلام) موفق بودند و نیز افرادی همچون سید حسن مدرس، شیخ فضل الله نوری، میرزای شیرازی و امام خمینی (قدّس الله اسرارهم) بیش از دیگران به موفقیت دست یافتند. آن کسی که با حرکت در پیشاپیش کاروان، خطرها را به جان می خرد و به پیشواز زندان، شکنجه، مهاجرت و شهادت میرود، آن گاه امّت را به دنباله روی از خویش فرا می خواند، سخنش نفوذ و اثر ژرفی بر پیروان خواهد داشت؛ ولی رهبران سیاقی که خود حرکت نمیکنند و خویشتن را به خطر نمیاندازند، بلکه از عقب قافله، دیگران را به حرکت و قیام سوق میدهند، رهنمود آنان نفوذی نخواهد داشت.
متخلق عارف
. هر یک از عرفا مظهراسمی ازاسماءالله هستند. کاری که دیگران کرده اند، این است که کتاب های مبسوطی در این زمینه نوشته اند، امام فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشته های دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود.
خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنت شان بین «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است.
اخلاق» این است که انسان سعی کند آدم خوبی بشود، زاهد بشود، اهل بهشت بشود، عادل بشود، و از طریق فهم همه فضائل نفسانی که در کتاب های اخلاق آمده است و عمل به آنها، سرانجام یک انسان وارسته به تمام معنا بشود. اما در «عرفان» چنین کسی تازه در پله اول است، او نمیخواهد آدم خوبی بشود، آدم خوب شده است. او می خواهد بهشت را ببیند. آن کجا و این کجا! آن یک چیز است و این یک چیز دیگر.
#امام_خمینی
#جوادی_آملی
#موسی_سلیمانی