به حق نمیدانم بر کدام داغ گریه کنم...
بر #حاج_قاسم که ذوالفقار آقا بود، که سخنش و نگاهش دلگرممان می کرد و وقتی سخنی میگفت، میگفتیم حتما میشود...
یا بر #ابو_مهدی، دلاوری که همیشه دعای سلامتیش را داشتم و هربار اسم که #حشد_الشعبی می آمد، از تمام وجودم دلم گرم بود به وجودش...
شاید بتوان گفت #حاج_قاسم عراق
گرچه هر دو خود را سرباز دیگری میدانستند....
داغشان خیلی سخت و غیر قابل باور است....
من هم چون بچه های #سپاه_قدس و #حشد_الشعبی سوخته ام،
می شود بپذیرید مرا هم به سربازی؟؟؟