🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 14
📜 حکمت 14
👈ااگر کسی از سوی خانواده و نزدیکانش حمایتی نبینه و رها بشه، نباید ناامید بشه؛ چون خدا جوری رقم میزنه که حتی افراد غریبه و دوردست حمایتش کنن. مثل پیامبر که وقتی قریش حمایتش نکرد، قبایل دور باعث پیشرفت دینش شدن. این یه امید بزرگه برای کسایی که از نزدیکانشون دلسرد شدن. البته این ماجرا هشدار هم هست؛ اگه خانوادهها و جامعه از افراد شایسته حمایت نکنن، دیگران جذبشون میکنن و این یه ضرر برای جامعه است. پس ناامید نشو و بدون همیشه راهی هست.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 15
📜 حکمت 15
👈امام علی (ع) میفرماید هر کسی که دچار گرفتاری و مشکلات میشه، لزوماً نباید سرزنش بشه؛ چون همیشه دلیلی مثل بیتدبیری یا گناه باعثش نیست. بعضیها به خاطر امتحان الهی یا برای پاک شدن از گناهان، سختی میکشن و این نه تنها جای ملامت نداره بلکه ممکنه باعث رشد و پاک شدنشون هم بشه. حتی اگر اشتباهشون باعث مشکل شده باشه، باز تفاوت هست بین کسی که از روی نادانی خطا میکنه و کسی که عمداً مقصره. فقط آدم مقصر واقعاً سزاوار سرزنشه، نه همهی گرفتارها.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 16
📜 حکمت 16
👈امام علی (ع) اشاره میکند که همیشه آدمهای باهوش و مدیر موفق نمیشن؛ گاهی همه تدبیرها و برنامهریزیها جلوی تقدیر الهی کم میاره و حتی ممکنه کسی با تمام احتیاط و فکر، باز هم گرفتار سرنوشت بشه. هدف این حرف اینه که هم تلاش و تدبیر لازمه و هم باید بدونیم همیشه دست خدا بالاتر از همه نقشههاست و نباید مغرور یا غافل بشیم. پس انسان باید بهترین تلاشش رو بکنه ولی هیچوقت فکر نکنه همهچیز فقط دست خودشه؛ گاهی حکمت الهی، مسیرها رو عوض میکنه. خلاصه، نه باید بیخیال تلاش شد و نه فقط به تدبیر و هوش خود تکیه کرد.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 18
📜 حکمت 18
👈امام علی (ع) درباره کسانی مثل سعد بن ابیوقاص و عبدالله بن عمر میفرماید که این افراد در جنگها نه طرف حق (یعنی امام) را گرفتند و نه به باطل پیوستند، فقط بیطرف ماندند. امام میگوید این کار هم اشتباه است؛ چون کمک نکردن به حق مثل یاری باطل نیست، اما سکوت و بیتفاوتی، کنار حق بودن نیست و قرآن تأکید کرده در مقابل ظلم باید ایستاد. حتی اگر بیعت هم نکرده باشند، وظیفه دینیشان حمایت از حق و عمل به قرآن است. اینجور بیطرفها باعث تضعیف حق میشوند و عاقبت عبدالله بن عمر خودش اعتراف کرد که از این کار پشیمان است.
✍️ احسان عبادی
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 25
📜 حکمت 25
👈امیرالمومنین(ع) در این حرفشون به گناهکارهایی که از نعمتها مغرورن هشدار میده: اگه دیدی خدا پشت سر هم بهت نعمت میده ولی تو همچنان گناه میکنی، بترس که شاید عذاب سختی در راه باشه. گناهکارها سه دستهان: بعضی کم گناه دارن و زود با سختیهای دنیا پاک میشن؛ بعضی گناه زیاد دارن و اگه توبه نکنن آخرت سختی میکشن؛ دسته سوم اوناییان که طغیان رو به اوج رسوندن. خدا در این دنیا بهشون نعمت بیشتری میده تا دلخوش و غافلتر بشن و ناگهانی با عذاب تدریجی نابودشن؛ درست مثل کسی که از درخت بالا رفته و یک مرتبه سقوط میکنه. قرآن و روایات، این عذاب تدریجی رو یاد کردن. اصل موضوع اینه که وقتی لیاقت هدایت از بین بره، توفیق هم گرفته میشه و جای اون، غفلت و مجازات میاد
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 30
📜 حکمت 30
👈امیرالمومنین (ع) اینجا به گناهکارها هشدار میده فریب سکوت و پردهپوشی خدا رو نخورید.
خدا به رحمتش عیبها رو پنهان میکنه تا آبرو حفظ بشه و فرصت توبه پیدا کنید، ولی بعضیها این رو بیگناهی یا بخشش بدون توبه خیال میکنن.
این غفلت میتونه از نوع «استدراج» باشه؛ یعنی خدا گناهکار رو به حال خودش میذاره تا بار گناهش سنگینتر شه و بعد یکباره سخت مجازاتش کنه.
پیام دیگه این حرف اینه که ما هم باید ستارالعیوب باشیم و با افشای خطای پنهانی مردم، اعتماد جامعه رو خراب نکنیم، چون تقریبا همه عیبی دارن و بدون این اصل، هیچ روابط سالمی باقی نمیمونه.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 33
📜 حکمت 33
👈امیرالمؤمنین (ع) میگن: بخشنده باش، ولی ولخرجی نکن؛ حسابگر باش، ولی خسیس نشو. یعنی تو خرج کردن، راه وسط رو برو. سخاوت قشنگه، اما اگه از حد بگذره میشه اسراف و تبذیر (ریختوپاش بیجا)؛ اگه هم زیادی ببندی، میشه بخل و تقتیر (تنگنظری).
قرآن هم همینو میگه: نه ولخرج باش، نه خسیس؛ وسطش قشنگه. امام صادق (ع) برای نشون دادن این موضوع، سه جور مشت از سنگریزه برداشت: یکی رو سفت بست (بخل)، یکی رو کامل ریخت (اسراف)، یکی رو نصفه باز کرد (اعتدال).
👈 البته بعضی وقتها ایثار لازمه، ولی فقط وقتی که زندگیتو به هم نریزه؛ اگه قراره نابودت کنه، بهتره همون اعتدال رو رعایت کنی.(ایثار مالی)
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 31
📜 حکمت 31 ( قسمت پنجم و آخر)
🌹امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند کفر چهار پایه داره:
1⃣ تعمق بیجا؛ یعنی فضولی کردن تو کارایی که اصلاً دسترسی بهش ممکن نیست، مثل کنجکاوی تو ذات خدا که آخرش گیج و گم میشی.
2⃣ تنازع؛ دعوای جاهلانه و کلکل کردن فقط واسه اینکه کم نیاری، که کمکم چشم آدم رو به حق میبنده.
3⃣ زیغ؛ منحرف شدن به خاطر هوس و تعصب، جوری که خوبی رو بد ببینی و بدی رو خوب.
4⃣ شقاق؛ لج کردن با حق که راه رو مثل جاده سنگلاخ سخت میکنه.
⬅️ شک هم چهار شاخه داره:
1⃣ مراء؛ بحثای بیسر و ته که هیچجا نمیرسه.
2⃣ هول؛ ترس از روبهرو شدن با حقیقت.
3⃣ تردد؛ دودلی و وسواس که اجازه تصمیم گرفتن نمیده.
4⃣ استسلام؛ هرچی شنیدی سریع قبول کنی، بدون تحقیق.
⬅️ نفاق هم چهار پایه داره: هواپرستی (هوسبازی، ظلم، زیادهخواهی)، سستی (غرور، آرزوهای دراز، ترس، امروز و فردا کردن)، تعصب (خودبزرگبینی، فخر فروشی، قومگرایی)، و طمع (خوشی دنیا، خودباختگی، لجاجت، حرص).
❌خلاصه اینکه سقوط آدم از همینجاها شروع میشه؛ از دعوا و هوس و لج، تا ترس و طمع و بیتصمیمی.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 38
📜 حکمت 38
امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع) چهار سفارش اخلاقی و چهار سفارش رفتاری کرده.
⬅️چهار سفارش اخلاقی:
بزرگترین ثروت، عقل است؛ عقل درست هم دین آدم را حفظ میکند هم دنیایش را آباد میسازد.
بدترین فقر، حماقت است؛ آدم نادان هم به خودش ضرر میزند هم به دیگران، و درمانش سخت است.
بدترین تنهایی، خودپسندی است؛ کسی که شیفته خودش باشد دیگران را از خودش دور میکند.
بهترین شرافت، خوشاخلاقی است؛ اخلاق خوب محبت میآورد، مردم را جذب میکند و حتی روزی را زیاد میکند.
❇️ چهار سفارش رفتاری: از دوستی با این چهار گروه بپرهیز:
احمق؛ چون میخواهد کمکت کند ولی از نادانی ضرر میرساند.
بخیل؛ وقتی بیشتر از همه به او نیاز داری، تنهایت میگذارد.
فاسق و بیتقوا؛ به اندک منفعتی تو را میفروشد و قابل اعتماد نیست.
دروغگو؛ واقعیتها را وارونه نشان میدهد، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه میدهد.
در روایات هم تأکید شده با این آدمها حتی مشورت نکنید چون قضاوتشان غلط است و ضرر میزنند. امامان دیگر هم این توصیهها را تکرار کردهاند و حتی یک گروه دیگر، یعنی قاطع رحم (کسی که با خانواده و فامیل قطع رابطه میکند)، را هم به این لیست اضافه کردهاند.
👈به زبان ساده، امام علی(ع) میگوید: عقل، اخلاق و فروتنی سرمایهی زندگی توست. نادانی و خودبینی زندگی را ویران میکند. و دوستی با آدم نادان، بخیل، بیدین، دروغگو و کسی که با خانوادهاش قهر است، فقط به ضررت تمام میشود.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 43
📜 حکمت 43
🔰امام علی(ع) در توصیف «خبّاب بن الأرت» پنج ویژگی مهم او را بیان میکند که الگویی برای همه است:
۱. اسلام آوردن با عشق و آگاهی، نه از ترس یا طمع؛ حتی زیر شکنجهها دست از ایمان برنداشت.
۲. مهاجرت برای اطاعت خدا، نه از روی ترس یا منفعتطلبی؛ او در بدر و همه غزوات همراه پیامبر بود.
۳. قناعت و سادهزیستی، بینیاز از ثروت و جایگاه، با عزت نفس.
۴. رضایت از خدا در همه سختیها و حوادث، شبیه مؤمنان راستینی که «راضِیَةً مَرضِیَّة» هستند.
۵. جهاد مادامالعمر؛ چه جهاد با شکنجه در مکه، چه حضور در میدانهای جنگ در مدینه و حکومت امام علی(ع).
این صفات نشان میدهد محبوبان اولیای الهی، کسانیاند که ایمانشان آگاهانه است، برای خدا فداکاری میکنند، قانعاند، رضایت به تقدیر دارند و در راه حق تا پایان ایستادهاند.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 44
📜 حکمت 44
🔰امیرالمومنین(ع) در این سخن چهار عامل خوشبختی را بیان میکنند:
1. یاد معاد: کسی که همیشه قیامت و دادگاه الهی را به یاد دارد، کمتر به گناه نزدیک میشود و اگر خطایی کند، زود توبه میکند.
2. عمل برای حساب: ایمان واقعی فقط اعتقاد نیست، بلکه عمل پاک و خالصانه برای روز حساب است.
3. قناعت به حد کفاف: یعنی به اندازه نیاز زندگی بسنده کند؛ نه کمتر که به ذلت بیفتد، نه بیشتر که او را از یاد خدا غافل سازد.
4. رضایت از خدا: چه اتفاقات خوشایند و چه ناخوشایند، اگر از تقدیر الهی راضی باشی، همهاش برایت خیر است.
پیام این کلام این است که یاد قیامت، تلاش برای آخرت، دل بریدن از افراط در دنیا و راضی بودن به خواست خدا، چهار ستون خوشبختیاند که آرامش و عزت را تضمین میکنند.
🔰شرح کوتاه #حکمتهای_نهج_البلاغه 46
📜 حکمت 46
🔰امیرالمومنین(ع) در این سخن میفرمایند:
گناهی که باعث پشیمانی و ناراحتی تو شود، نزد خدا بهتر از کار نیکی است که باعث غرور و خودپسندیات گردد.
علتش این است که پشیمانی، انسان را به سوی توبه و جبران میکشاند و توبه میتواند اثر گناه را پاک کند؛ اما عُجب و خودپسندی، حتی نیکوکاری را خراب میکند و زمینه ریا، تکبر و سقوط را فراهم میسازد.
روایات نیز همین را تأیید میکنند:
پیامبر(ص) فرمود: «کسی که خود را بدکار بداند، نیکوکار است» و برعکس، کسی که خود را اهل احسان ببیند، ممکن است بدکار باشد.
خدا به داود(ع) فرمود: گنهکاران پشیمان را بشارت بده و صدیقان را بیم بده که به عبادتشان مغرور نشوند.
حتی دیده شده که فاسق با قلب شکسته وارد مسجد شده و پاکدل بیرون رفته، اما عابدِ مغرور برعکس.
پیام این سخن این است که شکستن نفس، از خودبینی ارزشمندتر است.