٦١
#دعای_مكارم_الاخلاق
✳️ *اصلاحِ عيوب*
🔅 «اَللَّهُمَّ لاَ تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلاَّ أَصْلَحْتَهَا وَ لاَ عَائِبَةً أُؤَنَّبُ بِهَا إِلاَّ حَسَّنْتَهَا وَ لاَ أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلاَّ أَتْمَمْتَهَا وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّة»
(خدایا در خصلتی که عیب گرفته می شود از من، رهايم نكن! مگر اینکه تو آن خصلت را اصلاح کنی و هیچ عادت مذمومی که موجب سرزنش شود، در وجودم باقی مگذار مگر اینکه نیکویش گردانی و هیچ کرامتی را در من ناقص مگذار مگر اینکه آن را تمام و کمال نمایی و کینۀ تند و تیز کینه توزان را به محبت تبدیل فرما.)
🍀 در مرحله اول درخواست حضرت این است:
✨ خدایا! در من عيوبی وجود دارد، که دستهای این عیب را میبینند؛ اما درخواست من این است که تو عیوب مرا اصلاح کنی.
♦️عیب جویی مردم امر غلطی است اما گاهی اوقات عیب مشهود است و من و شما قصد جستوجوی عیب يكديگر را نمیکنيم.
بهطور مثال، کم طاقتیِ من برای شما مشهود است. عصبانیت شما برای من مشهود است، این عیب از من بهطور واضح مشاهده میشود لذا از خدا درخواست میکنيم این عیبِ واضح ما را اصلاح کند.
🔅 «لاَ تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلاَّ أَصْلَحْتَهَا»
✨ خدایا! عیبی که از من به چشم آمدنی است تو اصلاحش کن.
🔹 در اين فراز اول به خود عیبم را معرفی میکند.
🔹 دوم درخواست میكنم عیب در چشمم عیب و نقص جلوه کند نه حسن و كمال. خیلی وقتها میدانم عیب است؛ ولی میگویم اشكالی ندارد و عیب را توجيه میکنم.
اولین شیوۀ اصلاحِ خدای سبحان این است که عیب ما را در چشم خودمان بدون توجیه معرفی کند. در محکمۀ وجدان باور میکنيم این عیب است كه در اين صورت خیلی پيشرفت كردهايم.
🍀 روایتی از پیامبر صلواتاللهعليهوآله نقل شده است که میفرمایند:
🔆 «إذا أرادَ اللهُ عزّ و جلّ بعَبدٍ خَيراً فَقَّهَهُ في الدِّينِ، و زَهَّدَهُ في الدُّنيا، و بَصَّرَهُ بعُيوبِ نَفْسِهِ»
📘 بحارالأنوار ج٧٤، ص٧٣
(هرگاه خداوند خوبى بندهاى را بخواهد او را در دين فقيه و آگاه گرداند، به دنيا بىاعتنايش كند، و بيناى عيبهايش سازد.)
❇️ هنگامیکه خدا برای بندهای ارادۀ خیر کند، چند کار انجام میدهد:
🍃 «فَقَّهَهُ فِي الدّیِن»
او را دین شناس میکند تا دین را عمیق بفهمد. دین، خیری است که خدا به ما مىرساند. اینکه میگویم خدا خیرتان دهد، اولین انعکاسش دین شناس شدن است.
🍃 «زَهَّدَهُ فِي الدُّنْیَا»
او را نسبت به دنیا بیمیل و بىرغبت میکند. ممکن است فرد متمولی باشد؛ اما علاقه به دنیا ندارد. آيا هر کدام از شما نسبت به دو سال پیش میلتان نسبت به دنیا کم شده؟! البته نوع دنیا فرق میکند. در این مقطع سنی دنیای من تکاثر است. یا تکاثر در مال است یا جمال یا علم یا رشتۀ دانشگاهیِ فرزند؛ اما هیچکدامِ اینها بهعنوان کمال مطرح نیست كه بخواهم به رخ بکشم.
🍃 «وبَصَّرَهُ بعُیُوبِ نفسه»
كار بعدی خدا اين است كه عیبش را به او نشان میدهد.
🔹 يعنی، شب به شب که محاسبه مىكنم یک چشمِ بازی دارم که میفهمم برخوردم با فلانی غلط بود و توجیهش نمیکنم، بلكه استغفار میکنم و سعی دارم او را راضی نمايم؛ اما میدانم عیب است و توجیه بردار نیست.
🔹 یا بهواسطۀ یک رفیق شفیق (رفیق شفیق با رفیق فرق میکند رفیق شفیق خلاف من را میبیند دلش برای من میسوزد.) که عیب را به من بازگو میکند عیبم را متوجه میشوم.
🔹 یا خدای سبحان، كسى که فقدانِ ادب دارد را در پيش چشمم قرار میدهد تا عیبِ من جلوه كند.
❇️ البته اینطور نیست که عیب را ببینیم و غصه بخوریم. از خدا میخواهيم که تو اصلاح این عیب را برای من صورت بده!
❇️ اصلاحِ عیب يعنی، گاهی عیبم ظاهری است مثل یک جوش، زمان میبرد تا خوب شود؛ اما اصلاحش با یک پماد، تمام است.
گاهی عیب ریشه دار است.... شما فعلا از رفیق شفیق بدتان می آید چون جراحی مي كند اما در دراز مدت درمان بيماري صورت مي گيرد .
برشی از کلاس شرح صحيفۀ سجاديه
۱۶۲
#دعای_مکارم_الاخلاق
♦️شيطان در عقل و قلب ما سه چيز را القاء میكند:
🔻۱. تمنّي
🔻۲. تظنّي
🔻۳.حسد.
🌿در روايت امام على عليهالسلام میفرمایند:
🔆 «الحَسودُ غَضْبانُ على القَدَرِ.»
حسود از تقدير [خدا ] خشمگين است.
📘غرر الحكم: ۱۲۷۰
🔸حسود، تقسيم بندي خدا را قبول ندارد.
✅ *هميشه عرض کردم حسد ریشۀ بيماریهاي اخلاقي، اعتقادي است.*
🔰خدا تقسيم كرده به فلان ثروتمند اينقدر داده. مالش حلال و طيب و طاهر هم هست. نميتوانیم بگوییم مالش مشكل دارد اينكه هر ثروتمندي را ببينیم تصور کنیم مالش مشكل دارد در واقع تهمت ميزنیم! و تقسيم بندي خدا را قبول نکردیم. خدا فلاني را زيبا آفريده؛ اما من به زيباييش حسادت میکنم، يعني تقسيم بندي خدا را نميپذیرم! حسب و نسب فلاني اين بوده، من تقسيم بندي خدا را تحمل نمیکنم. *در واقع حسود، اصل اعتراضش به خداست سپس به بندۀ خدا.* به همين دلیل هميشه از زندگي ناراضي و شاکی است.
🌿در روايتی امام صادق عليهالسلام ميفرمايند:
🔆 «لَمَّا هَبَطَ نُوحٌ مِنَ اَلسَّفِينَةِ، أَتَاهُ إِبْلِيسُ فَقَالَ لَهُ: مَا فِي اَلْأَرْضِ رَجُلٌ أَعْظَمُ مِنَّةً عَلَيَّ مِنْكَ...»
📘بحارالانوار ج۶۰، ص۲۲۲
🔸وقتي كه كشتي نوح بر كوه جودي نشست، ابليس سراغ حضرت نوح آمد و گفت: در زمين، هيچكس نزد من عظيمتر از تو نيست؛
🔸شيطان به حضرت نوح ميگوید: «دَعَوْتَ الله عَلی هؤُلاءِ الفُسّاق، فَاَرَحْتَني مِنْهُم...» دعا كردي كه خدا اين فسّاق را هلاك كند و مرا راحت كردي _يك خروار كار را از من گرفتي_ وقتی به بعضیها نفرین ميكنيد، به شيطان کمک كردهايد.
لذا در روز قيامت، وقتي ما براي شفاعت نزد حضرت نوح ميرويم، حضرت نوح ميفرمايند: من قومم را نفرين كردم، من حق شفاعت ندارم.
🔸شیطان به حضرت نوح میگوید: «ءاُعَلِّمُكَ خِصلَتَين؟...»
اي نوح ميخواهی به تو دو چيز ياد بدهم؟
🔻«إيّاك و الحسد. فَهُوَ الَذي فَعَلَ بي...»
بپرهيز از حسد. همان چيزي كه مرا به اين روز انداخت. منِ شيطان بر مقام آدم حسادت كردم. نتوانستم مقام آدم را تحمل و به او سجده کنم.
🔻«و ايّاك و الحِرْص...» از حرص هم بپرهيز. حرص همان چيزي است كه آدم را زميني كرد. «هو الذي فَعَلَ بِآدَم.» حرص آن چيزيست كه با آدم آن كاري كه نبايد، ميكرد. اگر آدم حریص نبود که از آن شجره بخورد، حرص بر خلود نداشت، اين بلا سرش نميآمد. البته به زمين آمدن آدم براي ما خير بود. قطعاً خيريت داشت؛ ولي به هر جهت يكي از توصيههاي شيطان، در باب حسد است.
📌ادامه دارد...
کلاس شرح صحیفۀ سجادیّه
۸۱/۸/۱۱