🔰مروری بر نکات مهم جلسه 17 #جان_جهان با حضور حجت الاسلام #محمد_شهبازیان
📝 موضوع: حکمرانی فقیهانه در دوران غیبت (جلسه سوم)
💠 کلیت جلسه : استدلالهای عقلی و قرآنی در اثبات حکمرانی فقیه در دوران غیبت معصوم
♻️در بحث حاکمیت در دوران غیبت چند بحث مطرح است:
1️⃣آیا حاکمیت در دین لازم است یا خیر؟ گفتیم اصل آن را پذیرفتیم.
2️⃣اگر کسی بپذیرد دین، دارای حاکمیت است. بحث میشود آیا میتوان بین دوران حضور امام و دوران غیبت تفکیک کرد؟ (یعنی مثلا بگوییم در دوران حضور معصوم دین اجازه اعمال حاکمیت دارد اما در دوران غیبت کسی نباید حکمرانی کند فارغ از اینکه تشکیل حکومت به وسیله مجتهد جامع الشرایط باشد یا فردی دیندار، انقلابی و دغدغهمند) گفتیم در دوران غیبت هم لزوم حاکمیت برای دینداران وجود دارد.
3️⃣این حاکمیت باید فقیه باشد.
4️⃣بحثهای جزئی در بحث فقیه و حاکمیتش: مثلا ولایت مطلقه یا مقید، ولایت بر مردم یا وکالت از آنها، و غیره که بحثهای ثانوی است.
❓راههای شناخت سخن دین در بحث حکومتداری چیست؟
✅قرآن؛
✅عترت(إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بهما لَنْ تَضلُّوا أبَداً)؛
✅عقل بدیهی.
❌نه مانند قرآنبسندگانیم که بگوییم فقط قرآن ولاغیر
❌نه مانند اخباری افراطی هستیم که بگوییم فقط عترت، قرآن برای ما قابل فهم نیست. مگر اینکه روایتی ذیل آن بیاید.
🔰قرآن فینفسه برای ما حجت است.
👈روایات، تبیین بیشتری دارند از بعضی از آیاتی که ممکن است مجمل یا مبهم باشند، یا مصادیق بیشتری را ذکر میکنند.
✌️خدا دو حجت را برای مردم قرار داده است. حجت باطنی: عقل؛ حجت ظاهری: قرآن و عترت.
🌐در شریعت بین عقل و علم تفاوت است. عقل بدیهی نه به معنای علم بشری و نه عرف جامعه.
🧪علم قابل تجربه است و ممکن است بعد از گذشت چند سال اشتباهاتش ثابت شود.
📝مثال واضح و بارز عقل بدیهی میشود ریاضیات.
🧠استدلال عقلی اثبات حاکمیت فقیه در دوران غیبت:
💎الاهم فالاهم، الاقرب فالاقرب: در زمانی که نیاز به متخصص هست اما دسترسی به او وجود ندارد تکلیف، ساقط نمیشود و باید به نزدیکترین فرد به متخصص رجوع کرد.
🔑در زمانی که امام معصوم هست حکومت و حاکمیت برای اوست، اما در زمانی که امام معصوم غایب است، نمیشود جامعه را بدون حاکم رها کرد، زیرا دستورات اسلام باید اجرا شوند. پس طبق این استدلال عقلی باید به نزدیکترین فرد به امام رجوع کرد.
👨👩👦👦قطعا برخی احکام اسلام، اجتماعی است.
📌در احکام اجتماعی اسلام نمیتوان بهصورت فردی ورود پیدا کرد. بلکه باید حاکمیت برای اجرای آن وجود داشته باشد.
👈به طبع حاکمیت، کسی باید باشد که دستورالعملهای دین را استخراج کند و بر اجرای آن نظارت کند و به جامعه بگوید چگونه رفتار صحیح دینی داشته باشند، این فرد غیر از اینکه فقیه باشد مصداق دیگری ندارد.
💡حاکمیت متعلق به دین است و فردی که متخصص دین است باید این کار را انجام دهد.
ادامه دارد...