eitaa logo
عَـطَـۺ انـٺِـظـــــاࢪ
45 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
176 فایل
علت ڪوࢪے یعقوب نبے معلــوم استッ شہࢪ بے یاࢪ مگࢪ اࢪزش دیدن داࢪد⁉️
مشاهده در ایتا
دانلود
14001019.pdf
444.1K
نشریه اخبار روزانه یکشنبه 19 دی ماه 1400 ➖➖➖➖➖➖➖ °●‌《 @atashe_entezar 》●°
🔶 رهبر انقلاب: محاسبات آمریکایی‌ها همیشه غلط بوده است 🔹فکر می‌کردند با از بین بردن شهید سلیمانی می‌توانند نهضت حرکتی که او نمادش بود را می‌توانند خاموش کنند. در دومین سالگرد او این حرکت عظیم را دیدید. این کار جز قدرت الهی نبود. 🔹دستگاه محاسباتی دشمن غافل و خراب است. وقتی محاسبه وضعیت موجود غلط بود، تصمیمات هم غلط خواهد بود و این موجب ناکامی آن‌ها است. ➖➖➖➖➖➖➖ °●‌《 @atashe_entezar 》●°
✅ گزیده بیانات امروز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری مردم قم 🔹 روحانیت؛ سرمنشاء حرکت‌های مردمی ۱۵۰ سال اخیر تاریخ ایران 🔹 طبیعت استکبار با جمهوری اسلامی مخالف است 🔹 شخصیت‌های دینی در اوج غیرت و عقلانیت قرار دارند 🔹 پشت پهلوی در مبارزه با نهضت مردم ایران به حمایت امریکا گرم بود 🔹 محاسبات آمریکایی‌ها همیشه غلط بوده است 🔹 زنده ماندن یاد شهید سلیمانی از دیگر مصادیق اشتباه‌های محاسباتی دشمن است 🔹تشییع پیکر شهید سلیمانی حقیقت ملت ایران را نشان می‌دهد 🔹 اگر پیکر شهید سلیمانی به سوریه و لبنان هم می‌رفت با همین شکوه استقبال می‌شد 🔹 حساسیت‌زدایی از اصول انقلاب جزو برنامه‌های دشمن است ، در مقابل حساسیت‌زدایی از اصول انقلاب باید ایستاد 🔹 نباید به اختلافات و تفرقه‌های مذهبی و قومی دامن زد 🔹 باید مردم را در تصمیم‌گیری و اجرا شریک کرد 🔹 مجاهدت‌های مسئولان برای حل مشکلات باید ادامه پیدا کند ➖➖➖➖➖➖➖ °●‌《 @atashe_entezar 》●°
بخشی از سخنان حضࢪت آقا در صحبت امروز👆 رفقا غیࢪت دینی یادتون نࢪه☝️🌺 °●‌《 @atashe_entezar 》●°
امر به معروف 😭😭😭 امروز تو‌ مترو علی رغم میل باطنیم مجبور شدم داد بزنم 😮😮 یه دختر خانم کشف حجاب کامل کرده بود و بهش که تذکر دادم داد و بیداد راه انداخت و مثل همیشه همفکرای خودش وارد معرکه شدن و شروع کردن به رجز خوندن همیشگی که به شماها مربوط نیست و ما هر طور دلمون بخواد لباس می پوشیم، محجبه ها هم که مثل همیشه _ مـــــــاست _ القصه منم با خودم گفتم اینجا اکه کوتاه بیام واقعا حق پایمال میشه منم صدام رو بردم بالا و به یکی از اون خانمها که خیلی گستاخی می گرد گفتم صداتو بیار پایین؛ خلاف قانون عمل می کنین طلبکار هم هستین در حین سرو صدای من و اون خانم، یکی از بی حجابا به‌ من گفت خانم ساکت باش اعصاب ما رو خرد کردی منم گفتم مگه شما نمیگین آقایون چشماشون رو ببندن و نگاه نکنن؛ الانم اگه می خوای نشنوی گوشاتو بگیر تا صدای منو نشنوی یکی دیگه گفت: خانم داد نزن گفتم مگه شما نمیگین حجاب من به شما مربوط نیست ؛ منم دلم می خواد صدامو ببرم بالا و به شما هیچ ربطی نداره؛ گفتم این قانون شهر هرتی که شماها می گین فقط مال شماست که هر کاری دوست داشتین بکنین ولی بقیه مطیع قانون باشن یه‌ خانم دیگه گفت: خاک بر سر مردی که نتونه خودش رو نگه داره و با نگاه به زن مشکل براش پیش بیاد گفتم شما چرا ماسک زدی؟ خاک بر سر آدمی که نتونه خودش رو از یه ویروس کوچیک حفظ کنه باورتون نمیشه همشون خفه خون گرفتن و لام تا کام حرف نزدن!!! اومدم خونه احساس می کردم از میدون جنگ بر گشتم اتفاقا امروز تو ‌مدرسه یه شهید گمنام هم آوردن و تیر خلاص رو به روح من زد به این شهید گمنام گفتم ؛ خدا شاهده کار ما هم خیلی سخته؛ برامون دعا کنید بتونیم از خون و حیثیت شما شهدا دفاع کنیم
42.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آخه غربت چقدر 🎙 📍آستان مقدس امامزاده صالح (ع) هیئت ریحانه النبی (س)
قسمت ۴۲ مرد ميدان نبرد راوی:يكي از دوستان عراقي شهيد اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برميگشتيم. موقع اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار وادي السلام رسيديم. هادي به راننده گفت: نگه دار. تعجب کرديم. گفتم: شيخ هادي اينجا چه کار داري؟ گفت: ميخواهم بروم واديالسلام. گفتم: نميترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت. بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به واديالسلام ميرفته و بر سر مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت ميشده. ٭٭٭٭٭٭ هادي مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست از اعتقاداتش بر نميداشت. هميشه تصوير مقام عظماي ولايت را بر روي سينه داشت. براي رزمندگان عراقي صحبت ميکرد و آنها را از لحاظ اعتقادي آماده ميکرد. يادم هست خيلي با اعتقاد به جمعي از رزمندگان عراقي ميگفت: لحظه ي شهادت نام مقدس يا حسين علیه السلام را به زبان داشته باشيد تا خود آقا بالای سرتان بيايد. کل وسايل همراه هادي، در همه ي مدت حضور در ميادين نبرد، فقط يک ساک دستي کوچک بود. تعلقات او از همه ي دنياي مادي بريده شده بود. در دوران نبرد خيلي کم غذا ميخورد، ميگفت: شايد بقيهي رزمندگان همين را هم نداشته باشند. کم ميخوابيد و به واقع خودش را براي وصال آماده کرده بود. هادي در خط نبرد هم وظيفه ي روحاني بودن و مبلّغ بودن خود را رها نميکرد. در آنجا هم، وظيفه ي هر کس را به آنها متذکر ميشد. زماني هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب و آذوقه كمك ميكرد.
قسمت ۴۳ انسان الهي شيخ محمد صبيحاوي و... من همه گونه انسان ديده ام. با افراد زيادي برخورد داشته ام. اما بدون اغراق ميگويم كه مثل شيخ هادي را كمتر ديده ام. انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد،متواضع، شجاع و... او براي جمع ما خير محض بود. اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او شهيد شده، ما شهيد زياد ديده ايم. اما هادي انسان ديگري بود. به همه ي دوستان روش ديگري از زندگي را آموخت. او انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه دنيا در چشمش كوچك بود. به همين خاطر در هر جمعي وارد ميشد خير محض بود. بسياري از روزها را روزه دار بود، اما دوست نداشت كسي بداند. از خنده زيادي به خاطر غفلت از ياد خدا گريزان بود، اما هميشه لبخند برلب داشت. تمام صفات مؤمنين را در او ميديديم. هميشه به ما كمك ميكرد. يعني هركسي را كه احتياج به كمك داشت ياري ميكرد. يكبار براي منزل خودم يك تانكر خريدم و نمي دانستم چگونه به خانه بياورم، ساعتي بعد ديدم كه هادي تانكر را روي كمرش بسته و به خانه آمد! او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست. بعضي روزها از او خبر نداشتيم، او مريض بود و ما بيخبر بوديم. دوست نداشت كسي بداند! از مشكلات و از امور دنيايي حرف نميزد، انگار كه هيچ مشكلي ندارد. اما ميدانستيم كه اينگونه نيست. خوب درس ميخواند و زود مطلب را ميگرفت. خوب ميفهميد. در كنار دروس حوزوي، فعاليتهاي بسياري انجام ميداد. يكبار در مسير كربلت با او همراه بودم. متواضع اما بشاش و خنده رو بود. از همه ديرتر ميخوابيد و زودتر بلند ميشد. كم خوراك و كم خواب بود. اهل عبادت و زيارت بود. وقتي به كنار حرم معصومين ميرسيد ديگر در حال خودش نبود. همه فن حريف بود. در نبرد و مبارزه، مرد ميدان جهاد و به نوعي فرمانده بود، در ديگر كارها نيز همينطور. خاكي و افتاده بود. بارها ديدم كه سيني چاي را در دست دارد و به سمت برخي نيروهاي ساده ميرود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زیبایی‌های ظهور (۹) 🔵 نحوه قضاوتهای حضرت بعد از ظهور 🔺 امام باقر علیه السلام فرمودند : 🔹 إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَكَمَ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لاَ يَسْأَلُ اَلنَّاسَ بَيِّنَةً 🔸 زمانی که قائم سلام الله علیه قیام کند مانند حضرت داود و حضرت سلیمان علیهما السلام حکم می کند، از مردم بینه درخواست نمی کند. 📚بحار الأنوار ج ۲۶، ص ۱۷۶ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
هدایت شده از سربازاݩ‌صدڔایی
🔴 زیبایی‌های ظهور (۹) 🔵 نحوه قضاوتهای حضرت بعد از ظهور 🔺 امام باقر علیه السلام فرمودند : 🔹 إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَكَمَ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لاَ يَسْأَلُ اَلنَّاسَ بَيِّنَةً 🔸 زمانی که قائم سلام الله علیه قیام کند مانند حضرت داود و حضرت سلیمان علیهما السلام حکم می کند، از مردم بینه درخواست نمی کند. 📚بحار الأنوار ج ۲۶، ص ۱۷۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ 🔺 چشم انتظارتم، دل‌ خونم از غمت... 🔅 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «یادمون نیست» 🔸 امام زمانو فقط تو جمعه‌ها شناختیم الان که تو اوج تنهایی هست تو پاش واسا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ریزش صخره! ریزش صخره در کاپیتولیو برزیل باعث کشته شدن ۶ فرد و زخمی شدن بیش از ۳۰ نفر و مفقود شدن ۲۰ نفر شده است فاصله و
🙏 حكم مسح سر با وجود تافت مو ❓ سوال: آیا استفاده از تافت (حالت دهنده مو)، چسب مو، مواد نگه دارنده و حالت دهنده مو برای وضو و غسل اشکال دارد؟ ✅ پاسخ: 🔸 اگر مانع رسیدن آب و رطوبت به مو باشد باید برطرف شود، البته در وضو در صورتی که به مقدار مسح واجب (مثلا دو سانتیمتر از محل مسح سر) مانع وجود نداشته باشد، یا فرق سر را باز کند و بر پوست سر مسح کند، وضو صحیح است. 📚 منطبق با فتواي رهبر معظم انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت ۴۴ در خط مقدم محمدرضا ناجي از مؤسسه ي اسلام اصيل با هادي آشنا شدم. بعد از مدتي از مؤسسه بيرون آمد و بيشتر مشغول درس بود. ما در ايام محرم در مسجد هندي نجف همديگر را ميديديم. بعد از مدتي بحران داعش پيش آمد. هادي را بيشتر از قبل ميديدم. من در جريان نمايشگاه فرهنگي با او همکاري داشتم. يک روز ميخواستم به منطقه ي عملياتي بروم که هادي را ديدم. او اصرار داشت با من بيايد. همان روز هماهنگ کردم و با هادي حرکت کرديم. او خيلي آماده و خوشحال بود. انگارگمشده اش را پيدا کرده. در آنجا روي يک کاغذ نوشته بود: عاشق مبارزه با صهيونيستها هستم. من هم از او عکس گرفتم و او براي دوستانش فرستاد. بعد از چند روز راهي شهر شيعه نشين بلد شديم. اين شهر محاصره شده بود و تنها يک راه مواصلاتي داشت. اين مسير تحت اشراف تکتيراندازهاي داعش بود. هر کسي نميتوانست به راحتي وارد شهر بلد شود. صبح به نيروهاي خط مقدم ملحق شديم. هادي با اينکه به عنوان تصويربردار آمده بود، اما يک سلاح در دست گرفت و مشغول شد. چند تصوير معروف را آنجا از هادي گرفتيم. همانجا ديدم که هادي پيشاني بندهاي زيباي يا زهرا سلام الله علیها را بين رزمندگان پخش ميکند. آن روز در تقسيم غذا بين رزمندگان کمک کرد. خيلي خوشحال و سر حال بود. ميگفت: جبهه ي اينجا حال و هواي دفاع مقدس ما را دارد. اين بچه ها مثل بسيجي هاي خود ما هستند. هادي مدتي در منطقه ي عمليات بلد حضور داشت. در چند مورد پيشروي و حمله ي رزمندگان حضور داشت و خاطرات خوبي را از خودش به يادگار گذاشت. در آن ايام هميشه دوربين در دست داشت و مشغول فيلمبرداري و عکاسي بود. يک روز من را ديد و گفت: آنجا را ببين. يک دکل مخابراتي هست که پرچم داعش بالاي آن نصب شده. بيا برويم و پرچم را پايين بکشيم. گفتم شايد تله باشد. آنها منتظرند ببينند چه کسي به اين پرچم نزديک ميشود تا او را بزنند. در ثاني شما تجربه ي بالا رفتن از دکل داري؟ اين دکل خيلي بلند است. ممکن است آن بالا سرگيجه بگيري. خلاصه راضي شد که اين کار را انجام ندهد. عمليات بلد تمام شد و اين شهر آزاد شد. هادي تقاضاي اعزام به سامرا داشت. رفتم و کار اعزام او را انجام دادم. با او راهي منطقه ي سامرا شده و به زيارت رفتيم. سه روز بعد با هم به يک منطقه ي درگيري رفتيم. منطقه تحت سيطره ي داعش بود. من و برخي رزمندگان، خيلي سرمان را پايين گرفته بوديم. واقعاً ميترسيديم. هادي شجاعانه جلو ميرفت و فرياد ميزد: التخاف، التخاف ماکوشيئ ... نترس، نترس چيزي نيست. ما آنقدر جلو رفتيم که به دشت باز رسيديم. از صبح تا عصر در آنجا محاصره شديم. خيلي ترس داشت. نميدانستيم چه کنيم اما هادي خيلي شاد بود! به همه روحيه ميداد. عصر بود که راه باز شد و برگشتيم. از آنجا با هم راهي بغداد شديم. بعد هم نجف رفتيم و چند روز بعد هادي به تنهايي راهي سامرا شد. ما از طريق شبکه هاي اجتماعي با هم در ارتباط بوديم. يک شب وقتي با هادي صحبت ميکردم گفت: اينجا اوضاع ما بحراني است! من امروز در يک قدمي شهادت بودم. او ادامه داد: يک انتحاري پشت سر ما در ميان نيروها منفجر شد. من بالای پشت بام خانه بودم که بلافاصله يک انتحاري ديگر در حياط خانه خودش را منفجر کرد و... چند روز بعد هادي به نجف برگشت. زياد در شهر نماند و به منطقه ي مقداديه رفت. از آنجا هم راهي سامرا شد. دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با هادي تماس گرفتم و گفتم: کي برميگردي؟ گفت: ان شاءالله مصلحت ما شهادت است! من هم گفتم اين هفته پيش شما مي آيم تا با هم فيلم و عکس بگيريم. اما چند روز بعد روز دوشنبه بود که از دوستان شنيدم که هادي شهيد شده.
قسمت ۴۵ ابراهيم تهراني حاج باقر شيرازي چند روزي بود كه هادي را نميديدم. خبري از او نداشتم. نميدانستم براي جنگ با داعش رفته. در مسجد هندي همه از او تعريف ميكردند؛ از اخلاق خوب، لب خندان و مهمتر اينكه با لوله كشي آب، در منزل بيشتر مردم، يك يادگار از خودش گذاشته بود. يكي دو بار هم به او زنگ زدم. اما برنداشت. توي گوشي نام او را به عنوان ابراهيم تهراني ثبت كرده بودم. خودش روز اول گفته بود من را ابراهيم صدا كنيد. بچه ي تهران هم بود. براي همين شد ابراهيم تهراني. تا اينكه يك روز به مسجد آمد. خوشحال شدم و سلام عليك كرديم. گفتم: ابراهيم تهروني كجايي نيستي؟ ميدانستم در حوزه ي علميه هم او را اذيت كرده اند. او با دوچرخه به حوزه و براي كلاس ميرفت، اما برخي افراد با اين كار مخالفت ميكردند. با اينكه درس و بحث او خوب بود و حسابي مشغول مطالعه بود، اما چون در كنار درس مشغول لوله كشي بود، بعضيها ميگفتند يك طلبه نبايد اين كارها را انجام دهد! خلاصه آن روز كمي صحبت كرديم. من فهميدم كه براي جهاد به نيروهاي حشدالشعبي ملحق شده. آن روز در خلال صحبتها احساس كردم در حال وصيت كردن است. نام دو سيد روحاني را برد و گفت: من به دلايلي به اين دو نفر كم محلي كردم. از طرف من از اين دو نفر حلاليت بطلب. بعد يكي از اساتيد خودش را نام برد و گفت: اگر من برنگشتم، حتماً از فلاني حلاليت بطلب. نميخواهم كينه اي از كسي داشته باشم و نميخواهم كسي از من ناراحت باشد. ميدانستم آن شيخ يك بار به مقام معظم رهبري توهين كرده بود و ... او همينطور وصيت كرد و بعد هم رفت. يك پيرمرد نابينا در محل داشتيم كه هادي با او رفيق بود. او را تر و خشك ميكرد. حمام ميبرد و... هميشه هم او را با خودش به مسجد مي آورد. هادي سراغ او رفت و با هم به مسجد آمدند. بعد از نماز بود كه ديگر هادي را نديدم. تا اينكه هفته ي بعد يكي از دوستان به مسجد آمد و خبر شهادت او را اعلام كرد. من به اعلاميه ي او نگاه كردم. تصوير خودش بود اما نوشته بود: شيخ هادي ذوالفقاري. اما من او را به نام ابراهيم تهراني ميشناختم. بعدها شنيدم كه يكي از دوستان شهيد او ابراهيم هادي نام داشت و هادي به او بسيار علاقه مند بود. خبر را در مسجد اعلام كرديم. همه ناراحت شدند. پيكر هادي چند روز بعد به نجف آمد. همه براي تشييع او جمع شدند. وقتي من در خانه گفتم كه هادي شهيد شده، همه ي خانواده ي ما ناراحت شدند. همسرم گفت: ميخواهم به جاي مادرش كه در اينجا نيست در تشييع اين جوان شركت كنم. بسيار مراسم تشييع با شكوهي برگزار شد. من چنين تشييع با شكوهي را كمتر ديده ام. پيكر او در همه ي حرمين طواف داده شد و اينگونه با شكوه در ابتداي وادي السلام به خاك سپرده شد. از آن روز تا حالا هيچ روزي نيست كه در منزل ما براي شيخ هادي فاتحه خوانده نشود. هميشه به ياد او هستيم. لوله كشي آب منزل ما يادگار اوست. يادم نميرود. يك هفته بعد از شهادت خوابش را ديدم. در خواب نميدانستم هادي شهيد شده. گفتم: شما كجايي، چي شد، نيستي؟ لبخندي زد و گفت: الحمدالله به آرزوم رسيدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ امام ڪاظـم (علیه‌السلام) : دنیا به می‌ماند ڪه هرچه تشنه از آن بنوشد تشـنه تر می‌شود تا سرانجام او را می‌ڪُشد. 📚 میزان الحڪمه ج ۴ ص ۱۳۰
💫 هرلحظه و هرزمان چهار دوربين زنده در حال فيلمبرداري از زندگي ما هستند كه قرار است روزي در قيامت تمام زندگي ما را به نمايش بگذارند! 1️⃣ ناظر اول "خدا" است ⚜️ ألمْ يعْلمْ بأنّ اللّه يري؛ علق/ آيه ۱۴⚜️ ❞ آيا انسان نميداند كه خدا او را نگاه ميكند؟❝ 2️⃣ ناظر دوم"ملائك مقرب خدا" هستند ⚜️ ما يلْفظ منْ قوْلٍ إلاّ لديه رقيبٌ عتيد؛ قاف/ آيه ۱۸ ⚜️ ❞از شما حركتي سر نميزند مگر اينكه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند❝ 3️⃣ سومين ناظر "زمين" است ⚜️ يوْمئذٍ تحدّث أخْبارها؛ زلزال/آيه ۴ ⚜️ ❞در آنروز زمين هرچيزي كه ديده را بيان ميكند❝ 4️⃣ چهارمين ناظر "اعضاء و جوارح خود ما" مي‌باشند ⚜️ تكلّمنا أيديهمْ و تشْهد أرْجلهمْ بما كانوا يكسبون؛ يس/ آيه ۶۵ ⚜️ ❞در آنروز دست‌ها و پاها شهادت مي‌دهند كه چه كاري كرده‌اند❝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا