#کلاممولا🌿
{وَ لَمْ يَمْنَعَكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ...}
اگر گناه کردی خدا تو را
از توبه منع نکرده است.
+چرا ناامیدی؟؟
خدا که در توبه رو نبسته...:)🧡
-نهجالبلاغه/نامه۳۱
اللهم عجل الولیک الفرج♥️
بعضی از اعمال و گناهان
مانع اجابت دعا هستند .
یکی از آنها «دل شکستن» میباشد
#استادفاطمینیا
زیباترین قسم سهراب سـپهری:
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
دوستےها تو جبھه ؛
طورے بود ڪه از میون گلوله ها
همدیگه رو بیرون مےڪشیدن
سعے ڪنید دوستانے داشته باشید ڪه
همدیگه رو از گناه نجاتـــــ بدید . . . !
حاجحسینیڪتا✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#تنها_میان_داعش
#قسمت_چهل_ونهم
حیایم اجازه نمیداد نغمه ناله هایم را نامحرم بشنود که سرم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بی صدا ضجه میزدم. بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در آغوشش جا شده ام که ناله مردی سرم را بلند کرد. عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر ناله ای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد. نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم
همانجا زمین خورد. پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز پایداری پرستارانش وسیله ای برای مداوا نداشت. بیش از دو ماه درد غیرت و مراقبت از ناموس در برابر داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده
و شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متالشی کرده بود.💔 هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت درد کشیدن جان داد. یک نگاهم به قامت غرق خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام امام مجتبی(ع) را پیدا نمیکردم، نفسی برای دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد. میدانستم
عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت شهادت عباس، نفسش را بگیرد.🥀 عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند. یقین داشتم خبر حیدر جانشان را میگیرد و دل من به تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم. نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجاهم
قدم هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید. دیدن عباس بی دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است. زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود. زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب هایی که به سختی تکان میخورد حضرت زینب(ع) را صدا میزد. حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده!💔 تورو خدا بذار ببینمش!»
و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانه ام میپوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند. میدانستم این روز روشنمان است و می ترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره باران داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم. در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه خدا میبردم. آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه ای از آتش تب خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه آمرلی طوری میلرزیدم که استخوان هایم یخ میزد.❄️ زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای توسل بخوانیم و این توسل ها آخرین حلقه مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.🖤
معشوق، به باد داده گیسو صلوات
بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات
نقّاره زدند، ماه پیدا شده است
بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات
🌿💐🌷🌿💐🌷🌿💐🌷
#میلاد_امام_جواد ع
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
بر روی جواد، باز بهتر صلوات
بر ناز نگاه علی اصغر صلوات
این نیست صدای این همه جمعیت!
بفرست بلندتر به حیدر صلوات
🌿🌷💐🌿🌷💐🌿🌷💐
#میلاد_امام_جواد ع
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
بر دلخوشی ضامن آهو صلوات
جانم! بفرست باز بر او صلوات
آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر
بر هر دل مشتاق علی گو صلوات
🌿💐🌷🌿💐🌷🌿💐🌷
#میلاد_امام_جواد ع
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینه ی علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات
🌿💐🌷🌿💐🌷🌿💐🌷
#میلاد_امام_جواد ع
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷🇵🇸
🔴 امام زمان (عج): یادم کردی یادت کردم
🔵 آیه الله عبدالقائم شوشترى که مدتى امام جمعه شاهین شهر اصفهان بود، مىگفت که در مسجد مقدّس جمکران، نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ونماز تحیّت را خواندم، بعد در حیاط مسجد، زیر آسمان دو رکعت نماز استغاثه به صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) را خواندم و بعد از نماز دعاى «سلام الله الکامل التام…» را زمزمه کردم و همواره یاد مولاى عزیزم بودم.
🌕 به منزل آمدم واستراحت کردم، در عالم رؤیا روى پلى کنار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) حضرت بقیه الله الاعظم ـروحى فداه ـ را مشاهده کردم، حضرت رو به من کردند وبا انگشت به سینه من زدند وفرمودند:
«یادم کردى یادت کردم».
🆔 eitaa.com/emame_zaman
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷🇵🇸
🔴 آیت الله سید علی قاضی (ره):
🔹 ایشان (امام خمینی ) کسی است که علیه ظلم قیامی خواهد کرد که احدی نکرده و غالب خواهد شد و تصویرش بر سکه ها زده میشود و بعد از او و بعد از نائب او ، امام عصر (عج ) قیام خواهد کرد.
🔵 سید جوانی ( امام خمینی ) وارد جلسه درس آیت الله قاضی ره (که استاد آیت الله بهجت و صاحب کراماتی عظیم و عجیب هستند) شد.
ناگهان آیت الله قاضی ره درس را متوقف کردند و برخواستند و در میان بهت شاگردان آن جوان را با احترام به بالای مجلس دعوت کردند.
موضوع درس آیت الله تغییر کرد و شروع کردند به صحبت از قیام علیه ظلم! بهت شاگردان بیشتر شد!
جلسه که تمام شد آن سید جوان رفت و حضرت آیت الله قاضی ره تا دم در بدرقه اش کرد!
شاگردان دیگر تاب نیاوردند و سوال کردند که حضرت آیت الله این جوان که بود که اینچنین احترامش کردید؟
🌕 فرمودند ایشان ( امام خمینی ) کسی است که علیه ظلم قیامی خواهد کرد که احدی نکرده و غالب خواهد شد و تصویرش بر سکه ها زده میشود و بعد از او و بعد از نائب او ، امام عصر (عج ) قیام خواهد کرد.
✍ راوی: آیت الله ناصری
🆔 eitaa.com/emame_zaman
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 زمانی که امام خمینی (ره) مستقیم از امام زمان (عج) دستور گرفت.
🆔 eitaa.com/emame_zaman
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷🇵🇸
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔴🔵 امام زمان (علیه السلام ):
🌺 ما ایران را نگه می داریم ما نمیگذاریم سقوط کند.
🔹 ميرزا محمدحسن نائيني در اشغال ايران در جنگ جهاني اول شبي به امام عصر(عج) متوسل ميشود و درخواب ميبيند:
ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده و در زير آن تعدادي زن و بچه نشسته اند
در همين حال حضرت تشريف مي آورند با انگشتشان ديوار را بلند کرده و ميفرمايند:
اينجا شيعه خانه ماست
مي شکند
خم ميشود
خطر هست
ولي ما نميگذاريم سقوط کند
ما نگهش ميداريم
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🆔 eitaa.com/emame_zaman
ازیہعآلمیسوآلکردن
اگهبخوآیمآرونصیحتکنۍ
چیمیگی!
عآلمگفت
ازحرفزدنبـٰآنآمحرمچهزن
چهمردخوددآریکنید
گفتنکهمگهمردنآمحرمِمآست؟! :)
.
گفتنبله
کسیکهبهفکرخدآنبآشهنآمحرمہ!
.
#بآیدموآظببآشیمخودموننآمحرمنبآشیم
شنیدینکہمیگن
هَرچہکنۍبہخودکنی
گرهمہنیكوبدکنۍ؟! :)
.
یعنۍشمآییکهتوطولمجردیت
بآهیچنآمحرمیحرفنزدی
یههمسرعینخودتگیرت
میآد
.
#وآیبهحآلکسیکههرروزبهیکیدلمیبست
#نماز_شب
⁉️ برنامههای خود را چگونه تنظیم کنیم تا هم نماز شب بخوانیم و هم از کارهای روزانه نمانیم؟
🖋آیت الله جوادی آملی؛
🔸 اگر می خواهيد نماز شب بخوانيد و درس روز شما هم لطمهای نبيند، شب ها بايد كمی زودتر بخوابيد و شام را سبكتر ميل كنيد؛ غذای شام هرچه سبكتر باشد، بهتر است.
🔸همانطور كه میدانيد بدن ما به بيش از دو وعده غذا احتياج ندارد. در روايات هم آمده است:
اگر سير هستيد، غذا نخوريد.
🔸 غذا خوردن در حال سيری استعداد را كم میكند. از بيانات نورانی حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام اين است:
«لا تَجْتَمع الفِطْنَةُ والْبِطْنَة»
يعنی فطانت و هوشمندی با پرخورى جمع نمی شود و پُرخور هرگز خردمند نمیشود، زيرا تمام تلاش و كوشش روح او اين است كه غذاها را هضم كند و ديگر فرصت انديشيدن ندارد.
🔸بنابراين، نماز شب انسان را از تحصيل روز باز نمیدارد، با اين شرط كه انسان مراقب مسائل ديگر باشد. بسياری برنامههای تلويزيونی، جلسات، گفت و شنودها و... سودمند نيست.
🔸اگر نيم ساعت پيش از اذان صبح بلند شويد، هم به نماز شب میرسيد و هم به نماز اول وقت، پس از نماز هم كمی استراحت میكنيد و به درس روز خود میپردازيد.
📚 نسيم انديشه، دفتر اول، ص ۱۴۶
📚 من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۶۱۸.
📚غرر الحكم، ص ۳۶۰، ح ۸۱۵۷.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم