-✨--«یا صاحب الزمان (عج)»--- ✨
تنگِ غروبِ جمعه شد،دلم گرفت از خزان
شدم اسیرِ درد و غم،وقتِ شنیدنِ اذان
آهِ دلم برون شد از،سینه یِ پر ز آتشم
دیده یِ پر ز اشکِ من،گشت ضعیف و خونچکان
فرصتِ گفتگویِ من،با تو به انتهایِ خود
رسید و بغض،حائلی،گشت به موسمِ بیان
وقتِ توسل و دعا،طی شد و من ز مجلست
دور شدم شکسته دل،همرهِ رنجِ بیکران
فکرِ دوباره آمدن،به مجلسِ تو در سرم
بود ولی اگر بُوَد،بارِ دگر مرا توان
امیدِ من به عشقِ تو،زنده بُوَد به روز و شب
مگیر عشقِ خویش را،ز عاشقت به هر زمان
به وقتِ رفتنم تو را،گفتمت ای بهارِ جان
بیا و فصلِ رویش و،شکوفه را بده نشان
بیا که با تو در دلِ،حادثه هایِ زندگی
راحت و سهل می شود،عرصه یِ سختِ امتحان
بیا و زردیِ مرا،که هست عاملِ مرض
بدل نما به سرخی و،زردیِ رنگِ زعفران
عزیزان سلام✋🏻
رسمه وقتی
دیدن نوزادی که تازه متولد
شده میرن
به مادرش هدیه میدن🛍
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر
شدن🍃
اگر میخواین بهشون تبریک بگید یک سوره یاسین
به خانم هدیه کنید
برای سلامتی وتعجیل درفرج فرزندشون🍃
این متن رو در گروهی که عضوید به اشتراک بزارید
بزارید تا شب میلیونها میلیون
سوره یاسین براشون خوانده بشه...
این بانو به گردن همه مردم
دنیا حق دارند🌷
چون امروز حضرت زینب سلام الله علیها روبدنیا آوردند🍃🌸
شایدبه دعای مادر
ظهورفرزند تعجیل افتد...
چراکه دعای مادردرحق فرزندمستجاب است 🍃🌸🍃🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
°•°•°•💖💚💖•°•°•°
یا دست رفاقت نده
و دست نگه دار یا تا
ته خــــــــــط حرمت
این دست نگه دار...!
حرمت رفاقت با
امامزمــان(عج)🍃
°•°•°•💖💚💖•°•°•°
وقارش به مادربزرگش خـدیجه میماند،
حیایش به مادرش فاطـمه...
حرف زدن و فصاحتـش به پدرش عـلی،
صبرش به برادرش حسـن، و شـجاعت و
قـوت قلبش به برادر دیگرش حسـین...
انگار همـهی خانواده را جمع کرده باشـند
یکجا کنار هم، زیـنب!
📚کتاب قصه کربلا
حالِ شما هنگامِ ملاقات با امام زمان عجاله
همان حالیست که اکنون هنگام قرائت قرآن دارید!
پس ببین که چگونه ای . .
.
#آیتاللهمجتبیتهرانیره
#امامزمان
سـلام_آقـا_جان♥️✋🏻
ایــاڪ نـعبـد و ایــاڪ نـستـعـین
یـعنـے سـلـآم مـسجـد مـولآے آخـریـن
اےجـمڪرانبـگوڪجـاستآخـریـنامــید
اَیـنَ الشُّـموسُ الطّـالِعَه اَیـنَ مــه جـبـین:)
دعای عهد 🌱
🌼✨اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ
🌸✨اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ
🌼✨اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ ، وَأَحاطَ بِهِ کتابه
🌸✨اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ
🌼✨اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي ، شاهِراً سَيْفِي ، مُجَرِّداً قَناتِي ، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ
🌸✨وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾ ، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ
🌼✨وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .
🌸✨اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
آنگاه «سه بار» بر ران خود دست میزنی و در هر مرتبه میگویی
✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمان
❤️هر روز به امام زمان عج سلام ڪنیم
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدیّ
یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریڪَ القرآن
یا امامَ الاِنسِ والجانِّ
سیِّدے و مولایَ ! الاَمان الاَمان...
#اللهمعجللولیڪالفرج
°●《 @atashe_entezar 》●°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#استاد_رائفی_پور
◀️همین مسیری که #شهدا رفتن بری ب #امام_زمان میرسی ،مسیر دیگری وجود ندارد.
🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
°●《 @atashe_entezar 》●°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🌱
🔴فک کردی خدا ندید❗️
°●《 @atashe_entezar 》●°
#پسرک_فلافل_فروش
پارت ۹
هادي با چهره اي مظلومانه شروع كرد با زبان لالی صحبت كردن. اين بنده ي خدا هم تا ديد اين آقا قادر به صحبت نيست چيزي نگفت و رفت.
شب وقتي به اتاق ما آمد، يك ِ باره چشمانش از تعجب گرد شد. هادي داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف ميزد!
٭٭٭
در دوكوهه به عنوان خادم راهيان نور فعاليت ميكرديم. در آن ايام هادي با شوخ طبعي ها خستگي كار را از تن ما خارج ميكرد.
يادم هست كه يك پتوي بزرگ داشت كه به آن ميگفت پتوي «اِجكت» يا پتوي پرتاب!
كاري كه هادي با اين پتو انجام ميداد خيلي عجيب بود. يكي از بچه ها را روي آن مينشاند و بقيه دورتادور پتو را ميگرفتند و با حركات دست آن شخص را بالا و پايين پرت ميكردند.
يك بار سراغ يكي از روحانيون رفت. اين روحاني از دوستان ما بود. ايشان خودش اهل شوخي و مزاح بود. هادي به او گفت: حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد؟
بعد توضيح داد كه اين پتو باعث پرتاب انسان ميشود.
حاج آقا كه از خنده هاي بچه ها موضوع را فهميده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو.
هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. خيلي سخت ولي جالب بود.
بعد هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف دوكوهه.
بعد از آن خيلي از خادمان دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند!
شيطنت هاي هادي در نوع خودش عجيب بود. اين کارها تا زماني که پاي او به حوزه ي علميه باز نشده بود ادامه داشت.
يادم هست يک روز سوار موتور هادي از بهشت زهرا به سوي مسجد بر ميگشتيم. در بين راه به يکي از رفقاي مسجدي رسيديم. او هم با موتور از
بهشت زهرا سلام الله علیها بر ميگشت.
همينطور که روي موتور بوديم با هم سالم و عليک کرديم.
يادم افتاد اين بنده ي خدا توي اردوها و برنامه ها، چندين بار هادي را اذيت کرد. از نگاه هاي هادي فهميدم که ميخواهد تلافی کند! اما نميدانستم چه
قصدي دارد.
هادي يکباره با سرعت عملي که داشت به موتور اين شخص نزديک شد و سوييچ موتور را درحاليكه روشن بود چرخاند و برداشت.
موتور اين شخص يکباره خاموش شد. ما هم گاز موتور را گرفتيم و رفتيم!
هر چه آن شخص داد ميزد اهميتي نداديم. به هادي گفتم: خوب نيست الان هوا تاريک ميشه، اين بنده ي خدا وسط
اين بيابون چي کار کنه؟ گفت: بايد ادب بشه.
يک کيلومتر جلوتر ايستاديم. برگشتيم به سمت عقب. اين شخص
همينطور با دست اشاره ميکرد و التماس ميکرد.
هادي هم کليد را از راه دور نشانش داد و گذاشت کنار جاده، زير تابلو.
بعد هم رفتيم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز🌿
روش و زمین نمیندازم🤭🙂
°●《 @atashe_entezar 》●°
ما دعای غیر مستجاب نداریم
یا دیرتر اجابت میشود
یا بلایی ازانسان دورمیشود
یابهتر ازآن رابه اومیدهند
یا در قیامت اورا میآورند میگویند:
این همه ثواب برای تو....
|آیت الله بهجت ره| 🌱
#پسرک_فلافل_فروش
پارت ۱۰
ترياك
ايام فتنه بود و هر روز اتفاقات عجيبي در اين كشور رخ ميداد. دستور رسيده بود كه بسيجي ها برنامه ي ايست و بازرسي را فعال كنند.
بچه هاي بسيج مسجد حوالي ميدان شهيد محلاتی برنامه ي ايست و بازرسي را آغاز كردند. هادي با يكي ديگر ازبسيجي ها كه مسلح بود با يك موتور به
ابتداي خيابان شهيد ارجمندي آمدند.
اين خيابان دويست متر قبل از محل ايست بازرسي بود. استدلال هادي اين بود كه اگر مورد مشكوكي متوجه ايست و بازرسي شود يقيناً از اين مسير ميتواند فرار كند و اگر ما اينجا باشيم ميتوانيم با او برخورد كنيم.
ساعات پاياني شب بود كه كار ما آغاز شد. من هم كنار بقيه ي نيروها اطراف ميدان محلاتی بودم. هنوز ساعتي نگذشته بود كه يك خودروي سواري قبل از رسيدن به ايست بازرسي توقف كرد!
بعد هم يكدفعه دنده عقب گرفت و خواست از خيابان شهيد ارجمندي فرار كند.
به محض ورود به اين خيابان يكباره هادي و دوستش با موتور مقابل او قرار گرفتند. دوست هادي مسلح بود. راننده و شخصي كه در كنارش بود، هر دو درب خودرو را باز كردند و هر يك به سمتي فرار كردند.
هادي و دوستش نيز هر يك به دنبال يكي از اين دو نفر دويدند. راننده از نردههاي وسط اتوبان رد شد و خيلي سريع آنسوي اتوبان محو شد!
اما شخص دوم وارد خيابان ارجمندي شد و هادي هم به دنبال او دويد.
اولين كوچه در اين خيابان بسيار پهن است، اما بر خلاف ظاهرش بنبست مي باشد. اين شخص به خيال اينكه اين كوچه راه دارد وارد آن شد.
من و چند نفر از بچههاي مسجد هم از دور شاهد اين صحنهدها بوديم. به سرعت سوار موتور شديم تا به كمك هادي و دوستش برويم.
وقتي وارد كوچه شديم، با تعجب ديديم كه هادي دست و چشم اين متهم را بسته و در حال حركت به سمت سر كوچه است!
نكته ي عجيب اينكه هيكل اين شخص دو برابر هادي بود. از طرفي هادي مسلح نبود. اما اينكه چطور توانسته بود. اين كار را بكند واقعاً براي ما عجيب بود.
بعدها هادي ميگفت: وقتي به انتهاي كوچه رسيديم، تقريباً همه جا تاريك بود. فرياد زدم بخواب وگرنه ميزنمت.
او هم خوابيد روي زمين. من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم كه نبينه من هيچي ندارم و ...
بچه هاي بسيج مردم را متفرق كردند. بعد هم مشغول شناسايي ماشين شدند.
يك بسته ي بزرگ زير پاي راننده بود. همان موقع مأموران كلانتري 114 نيز از راه رسيدند. آنها كه به اين مسائل بيشتر آشنا بودند تا بسته را باز كردند گفتند: اينها همه اش ترياك است.
ماشين و متهم و مواد مخدر به كلانتری منتقل شد. ظهر فردا وقتي ميخواستيم وارد مسجد شويم، يك پالكارد تشكر از سوي مسئول كلانتری جلوي درب مسجد نصب شده بود.
در آن پالكارد از همه ي بسيجيان مسجد به خاطر اين عمليات و دستگيري يكي از قاچاقچيان مواد مخدر تقدير شده بود.
🌠☫﷽☫🌠
۲۰ آذر #شهادتِ_آیت_الله_دستغیب
بعضی از مراتب صبر البته سخت است. هر چه صبر سخت تر باشد، اجرش عظیم تر است تا می رسد به جائی که : انَّمَا یُوَفی الصَّابرونَ اجرهُم بغیر حساب (زمر:10) برای هر عمل خیری حسابی است، نماز، روزه، ذکر، مگر صبر که بعض مراتب صبر، اصلا حساب در کار نیست. بدون حساب آنقدر خدا مزد می دهد؛ مقامی که هیچ کس به آن مقام نمی رسد مگر کسی که آن هم مثل او اهل صبر باشد!
#شهید_دستغیب #شهدا را یاد کنیم با صلوات🌸 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ
من وقتی چادرم را که مـیپوشم
و حجاب دارم
فــکر نکن
از تـمام دخترانه هایم
همین وقارش را بلدم
نه اتفاقا بر عکس
ناز و عشوه را خوب بلدم!!!!!
تو برای من
ارزشی نداری که بـخواهـم
ارزشـهایم را
برایت صرف کـنم...
مـن برای یک غـریبـه
که تـنها
چند لحظه از کنار من مـیگذرد
دخترانه هایم را
خرج نمی کنم!
تو بــه هـمان
بـی ارزش های
توی خیابان نگاه کن
من نیازی به
نگاه های بی ارزش ندارم!!!!!
من مخصوص یک نفر هستم...
میگفت
تویِ دورانِ دهه هفتادی و هشتادیهایِ
داف و شاخ،
تو تویِ خطِ امام زمانت باش!
#دوکلومحرفحساب
#راهتوسلبهامامزمان
[یک چیزۍرا یادتان بدهم:]
⦅اگر ڪـارۍبا "امـامزمانارواحنافداه" داشتـید، از طریق "حضرتزهراسلاماللهعلیها" وارد شوید.⸩
◉منظورم این نیست ڪه بگویید:
⦅آقا، به پهلوۍشڪسته فاطـمهۍزهرا
#اینحرفهاراشماڪمتربزنید. ⸩
◗اول یک سلام به فاطمهۍزهراسلاماللهعلیها بڪنید.
« السلامعلیڪیابنترسولالله »
◗بعد بگویید:
[به آقازادهتان بگویید ڪه این حاجتمارابدهند.]
ازاینراهڪهواردشویدخیلےزود
حجةابنالحسن(ارواحنافداه) به شما جواب میدهند.
[مگر اینڪهفاطمهیزهرا(سلاماللهعلیها)
#نگویندوصلاحندانند.]
<چون صلاح آنحضرت صلاحخداست.>
▪️استادبزرگاخلاقحضرتآیتاللهابطحے