✡️ یهود و ادعای سیادت و شرافت (٢)
📚 یهود در تفسیر المیزان (قسمت هفتم)
1⃣ #یهودیان اینطور معتقد بودند – و امروز هم همین عقیده را دارند – که تافتهای جدا بافتهاند و در درگاه خدا احترام و کرامتی خاصّ دارند و آن این است که خدا نبوّت و کتاب و حکومت را به ایشان اختصاص داده و هیچ قومی دیگر نمیتوانند دارای چنین امتیازاتی بشوند، پس #سیادت و تقدّم بر دیگران هم خاصّ ایشان است!
2⃣ یهود، از این اعتقاد باطل نتیجهها گرفتند و بر این پایهٔ سست دیوارها چیدند و مثلاً غیراسرائیلی را محکوم کردند به اینکه باید حقوقی را که خدا فقط برای آنان تشریع کرده، رعایت کنند، ایشان #ربا بخورند و دیگران ربا بدهند و کمترین اعتراضی هم نکنند، حقوق مردم را پایمال کنند و کسی حقّ حرف زدن نداشته باشد!
3⃣ برای اینکه تنها #اهل_کتاب ایشانند و دیگران امّی و بیسواد. پس اگر خوردن مال مردم حرام است، برای غیراسرائیلی است که نمیتواند مال اسرائیلی را بخورَد و همچنین برای اسرائیلی، تنها خوردن مال اسرائیلیِ دیگر و پایمال کردن حق اسرائیلیِ دیگر حرام است، اما حقوق و اموال غیراسرائیلی بر اسرائیلی مباح است!
4⃣ غیر اهل کتاب هیچگونه تسلطی و حق اعتراضی بر اهل کتاب ندارد. پس اهل کتاب میتواند خودکامه باشد و به دلخواه خود هرگونه دخل و تصرّف در مال و حق دیگران بکند و هر حکمی که دلش خواست، برانَد، و این خود باعث شده که یهود با غیریهود معاملهٔ #حیوان زبانبسته بکند، هر معاملهای که باشد!
5⃣ و این عقیده هر چند که در کتاب دینی یهود وجود ندارد، اما آن را از دهان اَحبار خود گرفته و به هم منتقل کردهاند. و چون دین موسی (ع) را خاصّ یهود میدانند، نتیجه گرفتهاند که سیادت و تقدّم هم مخصوص #یهود است! و همین که کسی نسبتی با اسرائیل داشت، این مادهٔ شرافت و سیادت است! و معلوم است که وقتی این روحیه در قومی رخنه کند، چه فسادی در زمین بهپا میشود!