🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#تنها_میان_داعش
#پارت_بیست_دوم
آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جای خالی حیدر نمک می پاشید.نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن(ع)هستیم. همین بود که بعد از نماز عشاء قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم صاحبی جز صاحب الزمان(عج) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه ای که به سر داشت لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :ما همیشه خطاب به امام حسین(ع) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با اهل بیت(ع) هستیم و از حرم شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت(ع) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!
گریه جمعیت به وضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان عاشقانه می سرود :جایی از اینجا به بهشت نزدیکتر نیست! دفاع ازحرم اهل بیت(ع) بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن(ع)حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میکنیم!
شور و حال شیعیان حاضر در مقام طوری بودکه شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در
هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده ها وارد عراق شد، باخیانت همین خائنین موصل و تکریت رو اشغال کرد و دیروز چندین دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود ۴۰ روستای اطراف آمرلی رو اشغال کرده و الان پشت دیوارهای آمرلی رسیده.
اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی(ع)بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت :یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل سیدالشهدا(ع) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه ؛مقدساتمون🕌 رو تخریب میکنه، سر مردها رو میبُره و زنها رو به اسارت میبَره! حالا باید بین مقاومت و ذلت یکی رو انتخاب کنیم!