به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند. و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود. ثمرات الاعواد: ۳۶.۳۷
بغض در جام اشک می ریزد جرعه ای از سبوی پیرهنت
میرسد روی بالهای ملک غصه با رنگ و بوی پیرهنت
با گریبان چاک غم هرگز صحبت از نعل اسب ها نکنیم
وای اگر برملا شود روزی رازهای مگوی پیرهنت
تشنگی رود بی قراری بود ، می گذشت از سر مزارع زخم
زیر خونِ چکیده از لب تو ، خشک می شد گلوی پیرهنت
بدنت که به دست او نرسید رفت بین هزار و نهصد زخم
زنده مانده است خواهرت تنها ٬ به هوای رفوی پیرهنت
پیکر دشت رادرید از هم،غنچه ها را به روی خاک انداخت
گیسوی شهر را پریشان کرد باد در جست وجوی پیرهنت
سن و سالش کم است اما خوب می شناسد لباس هایت را
آه از ان لحظه ای که سیلی خورد دخترت رو به روی پیرهنت
غافل از دستهای غارتگر،دلخوش از اینکه بر تنت مانده
اصلا از ابتدا کفن بودن ،شده بود آرزوی پیرهنت
#عاطفه_سادات_موسوی
#بوی_پیراهن_خونین_کسی_می_آید
45.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو هم از اهل کسایی ولی اینبار چرا
پدرت جمع تو را روی عبایش کرده؟
#عاطفه_سادات_موسوی
#ولدی
آب از حسین بُرّد و خنجر دهد به شمر
انصاف روزگار ندانم کدام بود؟
#حزین_لاهیجی
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پس از حسین کَز او خوبتر تراب ندیده
چهها گذشت به زنهای آفتاب ندیده
#معنی_زنجانی
1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
که دوست دارمت ای دوست دارمت ای دوست
که دوست داشتنت را مکرر آوردم
#عاطفه_سادات_موسوی
ما هر دو با یک باد از یک شاخه افتادیم
من می نویسم عاشقت هستم تو کتمان کن
#سید_ابوالفضل_مبارز
فکر می کنم گاهی یک جمله باعث میشه توی زندگی راه خودمون رو پیدا کنیم.
پس شاید بد نباشه گاهی اینجا از تجربیات خودم بنویسم.
من تمام نوجوانی و جوانی خودم رو در حسرت جفت کردن کفشای مردی طی کردم که سیزده ساله همدم خوشی ها و ناخوشی هام شده.
ولی!سختی های زندگی مشترک غیرقابل کتمانه
اینکه ما هم گاهی با هم جدل داشته باشیم طبیعیه
ما هم گاهی دلخور میشیم و حرف میزنیم و مشکلاتمونو حل می کنیم
در خاطرم هست که مادرم میگفت مادر و فرزند هم گاهی اختلاف نظر پیدا می کنند...
اینکه ما چطور از پس اختلاف نظرامون بر بیایم ،بدون اینکه دلی بشکنه...شخصی تحقیر بشه و عشقی بمیره...خیلی مهمه!
صبور باش رفیق!
مطمئن باش دیگران میفهمن که تو صبوری کردی...
هدایت شده از سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
سی_و_دو_سالگی🕊
.
شبیه قیچی اگر هرکه هرچه داده بریدم
چه کند بود زمان و چه صاف و ساده بریدم
غمی که پای خودش را گذاشت روی گلویم
به سرعتی که همان ابتدای جاده بریدم
چه ترشرو شدهام، مادرم حلال کند کاش
که او اگرچه به من شیر پاک داده، بریدم
سی و دو سالگیام را زدم به تیزیِ جاده
که حکم مرگ خودم بود و با اراده بریدم
*
خدا نشست کنارم و کیکِ معجزهای را
کنارِ سینیِ چایِ امامزاده بریدم
.
#ملیحه_آخوندی
هفتم مردادماه هزار و چهارصد و سه🕊
به مادرم بگین...
.
.
بداهه ای تقدیم به ملیحه جان آخوندی
که تولدش مبارک است💐
ببخش شاعر جان!
فقط گفتم که گفته باشم😁
در تب و تاب هفتم مرداد
دختری از دماغ فیل افتاد
دختر صبح خنده و خوشی و
دختر عصر بغض چاوشی و
پر و بالش سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
شاعر شعر های بی منظور
چشم بد از ترانه هایش دور
صاحب رتبه های پی در پی
می رسی تو به گرد پایش کی؟
پشت لبخند خویش پنهان است
عاشق بچه های جانان است
هم ارادت به شاعران دارد
هم از ایشان بسی گریزان است
میرود هی حرم،حرم هی هی
از گدایان خیل سلطان است
رفته از توس تا نشابور او
دختر خطه ی خراسان است
تازه با جشنواره ی رضوی
افتخاری برای کرمان است
هی سه شنبه،سه شنبه شعر نوشت
صاحب دفتر است و دیوان است
صاحب دفتر است و عاقل هست
صاحب دفتر است و دیوانه است
این بداهه اگرچه کوتاه است
راوی خنده های دلخواه است
خنده ات مستدام شاعر جان
راستی ، عه ! سلام شاعر جان