eitaa logo
شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
173 دنبال‌کننده
57 عکس
11 ویدیو
1 فایل
به لطف گریه نبود و برای توبه نبود خداگذشت از آدم به احترام حسین #عاطفه_سادات_موسوی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدتون مبارک دلتون به نور اهل بیت علیهم السلام روشن🙏🙏🌸🌸
قد می کشد درون سرم یک من جدید یک روح منقلب شده در یک تن جدید من با خودم درون  خودم چرخ میرنم با عشوه های صورتی روشن جدید ممنوعه های باغ ازل را نخورده ام دستم پر است از هوس چیدن جدید من توبه ندامت خود را شکسته ام رقصیده ام به یاد تو با دامن جدید وقتی خدا برای دلم نقشه میکشد دل میدهم به هر چه پرستیدن جدید حالا به چشم های توا یمان می اورم با مکرهای کهنه ات ای دشمن جدید باید که با غرور به دنیا بیاورم با دست های معجزه  ام  یک زن جدید
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین غلام همت آنم که زیر چرخ کبود به  لطف بند تعلق شده غلام حسین چقدر حال جهان مرا عوض کرده شده است گریه به کام من و به نام حسین برای گریه نبود و به لطف توبه نبود خدا گذشت از آدم به احترام حسین به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین
می گفت همه از تکرار خسته می شوند غذای تکراری،مکان تکراری،تفریح تکراری...حتی آدم تکراری... اما من عاشق تکرار توام اصلا من تو را برای تکرار می خواهم... زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو..بار دیگر تو...
هدایت شده از  روزِ مبادا / جواداسلامی
هدایت شده از  روزِ مبادا / جواداسلامی
برای شرکت در آرای مردمی، در صورت تمایل "جواد اسلامی" را به 3000043 پیامک فرمایید
هدایت شده از Beri
هر روز بیشتر به تو دلبسته می‌شوم عشق از شناخت می‌گذرد، اتفاق نیست... چون این لباس رو خیلی دوست دارم اسمشو گذاشتم عاطفه عاطفه ی عزیزمن با شکوفه های بهاری😇🌹❤️🌸
مدح کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام آنکه سنجیده دل تنگ حرم را با تو به سر انجام رساندست کرم را با تو شاد از آنیم که در پیچش گیسوی غزل میشناسیم پریشانی غم را با تو قبل ازآغاز گرفتار نگاهت بودیم یاد داریم خوشیهای عدم را با تو کودک طبع که از شوق تو برخاسته بود اولین مرتبه برداشت قدم را با تو حسبی الله نوشتی که گدای کرمت برده از خاطر خودکثرت کم را با تو یا حسن گفت‌‌ودل‌ازخیل‌علی‌گویان برد هرکه‌برداشت در این‌دسته،علم را با تو شتر فتنه زمین گیر شد از هیبت تو در جمل دیده جهان اصل جنم را با تو نا امیدش نکند فاطمه آنکس را که آبرو داده هر آیینه قسم را با تو دردت به جان نوکر نالایقت...
. گلوم، خلوت‌ترین پس‌کوچه‌ی بن‌ست سرم، سرکش‌ترین فواره‌ی میدون یه فنجون قهوه توو غمگین‌ترین کافه یه عابر توو خیابونای سرگردون . . . . سفارشاتونو با خاطر جمع به من بسپارید. ابعاد عکس، ۱۴×۱۴ شعر و متن مورد نظر شما، قابل سفارش در ابعاد مختلف . 🕊🌱 #حسین_صفا https://www.instagram.com/p/C48ZS40Ob9W/?igsh=MTc4MmM1YmI2Ng==
من شاعرم، گمونم یکمی مذهبی هم هستم. نماز و روزه‌م رو می‌گیرم لااقل. آدم خوبی‌ام تلاش می‌کنم باشم. اما حقیقتا رفتن به شب‌ شعر هرساله‌ی بیت رهبری توی نیمه‌ی ماه مبارک، برام اصصلا مطرح نیست. یعنی نه اینکه بخوام مخالف چیزی یا کسی باشم، اما واقعا خنثی هست این قضیه برام و بی‌تعارف اشتیاق و یا شاید شناختی برای این حرکت ندارم که آرزوم باشه و اینا... خیلی صادقانه هم میگم اگه هم یه روزی دلم بخواد برم، شاید بیش‌تر برا این بوده که مطرح بشم و حالا جلو فک و فامیل بگم منم بعله!
اما وقتی شنیدم عاطفه‌سادات دعوت شده برای امسال، خیلی خوشحال شدم. وقتی بهم گفت خیلی به‌ این‌ سفر نیاز دارم، خیلی براش آرزو کردم که حتمی بشه. با این‌که واقعا درکی نداشتم و ندارم قلبا، اما برای اونو خیلیای دیگه که آرزوشون بوده و امسال دعوت بودن، کلی حالم خوب شد. امشبم که توی یکی از ویدئوهای منتشر شده، عاطفه‌سادات رو توی جمع دیدم، قلبم لرزید از خوشحالی واقعا و گفتم خداروشکر که حضور پیدا کرد جایی که واقعا دوس داشته و منتظرش بوده.❤️
و اما... تولدتم توی این شب عزیز مبارک... هدیه‌تم که خوب گرفتی از صاحب این شب و خلاصه امشب، شب تو بود. 🕊❤️
اگرچه بخت، سر بی تو آرمیدن داشت ولی همیشه غمت در دلم تپیدن داشت تو سرد بودی و سنگین، شبیه خنده ی برف که وقت آمدنت کوچه نیز دیدن داشت عبور کردی و پشت سرت قدم زدنم تمام راه هوای سرک کشیدن داشت سپس بهانه کم آوردم و دلم لرزید صدا زدم که تو برگشتنت شنیدن داشت که شرم خنده ی تو فصل را عوض می کرد که عطر مریمِ هوش از سرم پریدن داشت به روح بین دو دندان به زخم حق بدهید که "شرم"و" وسوسه ی بوسه" لب گزیدن داشت که ذوق خنده ی بابونه تو خودرو بود که دشت قاصدک دیدنت دویدن داشت سوال کردی از اینکه کجا تورا دیدم چقدر پاسخ آهوی من رمیدن داشت از آن زمان به تو دل داده ام که انگشتم به زنگ خانه تو حسرت رسیدن داشت سکوت کردی و قدری زمان جلو تر رفت به خانه ای که در آن صبحمان دمیدن داشت نگاه کردم و دیدم که تازه بودن عشق هنوز در بغل نرگس آرمیدن داشت تولد تو مبارک ولی قبول کنیم که بی بهانه، برای تو گل خریدن داشت
الهی! من غلام آن معصیتم که مرا به«عذر»آرد و از آن طاعت بیزارم که مرا به «عجب»آرد
پرسید چه نسبتی تو با او داری؟ گفتم نگرانش؛ نگرانش هستم...!
سلام وعرض ادب عیدتون مبارک🙏🌸🍃
هر روز می میرم غمی دشوار را بی تو باید تحمل کرد این تکرار را بی تو زیر پتویی چشم می بندم که از بغضش روی سرم حس می کنم آوار را بی تو در انتظار بوسه های مرگ می بندم چشم سپید شامگاه تار را بی تو هی می شمارم جای میخ و قاب عکست را این زخم های کهنه ی دیوار را بی تو می خوابم و با دلخوری نادیده می گیرم گستاخی این ساعت بیدار را بی تو تنها همین را خوب می‌دانم نمی خواهم موی بلند و دامن چین دار را بی تو با دست های خسته دور گردنم بستم موهای مشکی؟ نه!طنابِ دار را بی تو
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
مرا ببر به سرزمین شعرها @sarzaminesher
بسم الله القاصم الجبارین...
هدایت شده از کانال حسین دارابی
تا ساعات آینده صدها پهپاد به خاک اسراییل اصابت میکند
إنا من المجرمین منتقمون... حضور عقربه حس می‌شد، زمان اگرچه تعلل داشت اگرچه درد سخن می گفت،سکوت شوق تکامل داشت جهان خواب زمستانی،به فکر زخم فرو می‌رفت هنوز در وسط دی ماه،حیاط خانه‌ی ما گل داشت نسیم آمد و بغض آلود درون حوض تنش را شست چقدر سرخی بکری بود،چقدر رنگ به کاکل داشت نسیم از تو سخن می گفت، از این که چشم تو روشن بود از اینکه خاطر آرامت، چقدر عطر گلایل داشت اگرچه حاجت خود را تو،گرفته بودی و می‌رفتی عقیق روی زمین اما هنوز دست توسل داشت عقیق راز مگویت بود،عقیق زخم عمیقت بود چقدر بغض تو سنگین بود،چقدر شانه تحمل داشت نرفته بودی و می‌رفتی که عشق پشت سرت باشد که با وجود تو این لشکر همیشه پیش قراول داشت نرفته بودی و می‌رفتی که قدس مقصد آخر بود که جسم خسته و خونینت،هنوز روح توکل داشت مسیح خواست که برخیزیم به قصد موعظه‌ای تازه اگرچه لحن یهودا نیز،هنوز مستی الکل داشت به اعتبار تو پر کردیم، خشاب خشم تلافی را که قلب مردم آزادی به سمت فتح تمایل داشت
برای مادران شهدا... به صبح چشم سیاه تو عید باید گفت به سالگرد تو عید سعید باید گفت شبیه بخت بلند است تا لباس عزا به  رنگ مشکی شالم سپید باید گفت عزیز دادم، عزیزی که بهتر از جان بود به مادر شهدا هم شهید باید گفت خدا چنانچه بخواهد به پیش هر داغی هزار مرتبه هل من مزید باید گفت به دل بریدن و دل بستن به این دنیا نبرد بین حسین و یزید باید گفت دلم خوش است به تبریک درشهادت تو که تسلیت به دل ناامید باید گفت چنان  به وعده ی رجعت امید دارم که به روز وصل تو حبل الورید باید گفت مسیح ما به تو جانی دوباره خواهد داد به بازگشت تو عهد جدید باید گفت
این هنر دوست عزیزم ملیحه آخوندیه ایشون شاعرند و هنرمند♥️ ملیحه با هنرش شعرای مارو قشنگ تر می‌کنه.🥰🥰 قاب رو اینجا سفارش بدید👇 @maliheakhoondi و شعراشو اینجا بخونید👇 https://eitaa.com/seshanbe