امشب اسیر باغچه، مدهوش خانه ام
گویا نشسته عشق در آغوش خانه ام
اینجا میان هر تپش قلب زندگی
پیچیده است نام تو در گوش خانه ام
نسپرده اند صورت ماه تو را به ذهن
آیینه های یاد فراموش خانه ام
هر شب سکوت بکر تو تکرار می شود
در ضبطصوت عاشق و خاموش خانه ام
آه ای درخت بید که مجنون تر از منی
افتاده است زلف تو بر دوش خانه ام
از لطف هم نشینی با چشم های تو
خو کرده است خنده به دمنوش خانه ام
ای دست گرم عشق بدون حضور تو
غم می شود دومرتبه تن پوش خانه ام
#عاطفه_سادات_موسوی