#رهبر_معظم_انقلاب:
💠امروز یکی از چیزهایی که از لحاظ عملی مهم است، مسئلهی اقتصاد است؛ دشمن روی اقتصاد کشور ما متمرکز شده. از نظر دشمن، اقتصاد کشور یک نقطهی ضعفی است که [او] میتواند با تکیهی بر آن نقطهی ضعف، مقاصد سوء خودش را در مورد کشور عزیز ما و در مورد جمهوری اسلامی اِعمال بکند؛ باید روی اقتصاد [کار کرد]. من گفتم اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که از درون میجوشد و احتیاج ما را به دیگران کم میکند و استحکام کشور را در مقابل تکانههای خارجی افزایش میدهد؛ این معنای اقتصاد مقاومتی است.
💠 «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل»، این اقدام و عمل باید در جلوی چشم مردم قرار بگیرد و مردم این را ببینند؛ این توقّع و خواستهی ما از مسئولین است که با آنها هم در میان میگذاریم؛ این مسائل را ما با مسئولین مرتّباً در میان میگذاریم و به آنها میگوییم. شاخصههای اقدام و عمل را باید نشان داد.
۱۳۹۵/۸/۲۶
🇮🇷 کانال اتنا (اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
@atna_ir
951029.mp3
27.57M
💠 سلسله دروس #تاریخ_تطبیقی_اسلام
#استاد_طائب
📔جلسه پنجاه و هشتم
📝حوادث دوران امام سجاد (ع) «۲»
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
💠 سلسله دروس #تاریخ_تطبیقی_اسلام #استاد_طائب 📔جلسه پنجاه و هفتم 📝حوادث دوران امام سجاد (ع) «۱»
جلسه پنجاه و هفتم دوره جامع تدریس مجازی تاریخ تطبیقی اسلام⬆️⬆️
شروع جلسه پنجاه و هشتم دوره جامع تدریس مجازی تاریخ تطبیقی اسلام⬇️⬇️
951029.mp3
27.57M
💠 سلسله دروس #تاریخ_تطبیقی_اسلام
#استاد_طائب
📔جلسه پنجاه و هشتم
📝حوادث دوران امام سجاد (ع) «۲»
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️لزوم ریشهیابی جریان توابین
🔶یکی از جریاناتی که بعد از حادثه عاشورا به وجود آمد و باید ریشهیابی شود تا حوادث آن زمان و اثرگذاری جریان سوم از ظاهر قضایا کشف شود، جریان توابین است. جریان توابین توسط چه کسی شکل میگیرد؟ کسی که در جریان توابین بیش از همه مورد توجه است، رِفاعةبنشَدّاد است و بعد از او، سلیمان بن صُرَد خُزاعی. شخصیت این افراد باید مورد مطالعه قرار بگیرد که آنها چه کسانی بودند؟
🔷نکته مهم اینکه، عنوان شیعه بر این افراد گذاشتند. یک مطلب که قبلا گذشت، این است که باید بدانیم وقتی به این افراد، شیعه گفته میشود، منظور چه مدل شیعهای هست؟
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۲)
✍️شخصیت سلیمانبنصُرَد خُزاعی در نگاه علمای رجال
🔶مرحوم آقای خویی در معجم رجال در مورد سلیمانبنصرد خزاعی از قول فضلبنشاذان نقل میکند که او از بزرگان تابعین بوده است. سپس کلام مرحوم کشی را نقل میکند که گفته است: تَخَلَّفَ عن علی(ع) فی الجمل. در نبرد جمل، همراه با امیرالمؤمنین(ع) حاضر نشد و نیامدنش را توجیه کرد که حضرت هم او را مورد عتاب قرار داد. وقتی از جلسه با حضرت بیرون آمد، امام مجتبی(ع) را دید و از سرزنش حضرت امیر(ع) شکایت کرد که چرا ایشان اینگونه با او برخورد کردند؟! امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: اگر از دوستان نبودی، اینگونه تو را مورد سرزنش قرار نمیدادند؛ دوستان را به این نحو سرزنش میکنند.
🔷مرحوم کشی، سلیمانبنصرد خزاعی را در جریان صلح و ترک نبرد امام حسن(ع) با معاویه، یکی از معترضین به حضرت معرفی میکند که به ایشان اعتراض کرد چرا صلح را پذیرفتید؟! و بعد هم نسبت میدهد که به حضرت گفت: شما مؤمنین را ذلیل کردید!
🔶مرحوم آیتالله تبریزی در کتاب «صراط النجاة» در جواب این سؤال که به حُجربنعَدی نسبت میدهند به امام مجتبی(ع) گفت: شما مُذِلّ المؤمنینی، مینویسد: خیر؛ حجربنعدی به عصمت حضرت قائل است و کسی که به عصمت قائل باشد، چنین حرفی نمیزند. بعد میفرماید: این کلام را به سلیمانبنصرد خزاعی نسبت میدهند که به امام(ع) چنین سخنی گفته است.
🔷از این جواب مرحوم آیتالله تبریزی به این نتیجه میرسیم که سلیمانبنصرد شخصیتی نیست که قائل به عصمت حضرت باشد؛ لذا از شیعیانی که امروزه مصطلح است نمیباشد.
🔶شیخ طوسی کلام کشی را نقل کرده و سپس میگوید: احتمال دارد که دروغی بوده و به سلیمانبنصرد نسبت دادهاند. مرحوم آقای خویی نظر شیخ طوسی را انتخاب میکند و دلیل میآورد که فضلبنشاذان از سلیمانبنصرد تعریف کرده و گفته است: «مِن کبار التابعین»؛ از بزرگان تابعین است.
🔷اگرچه فضلبنشاذان در مورد او میگوید از بزرگان تابعین است، ولی اکثرا میگویند: سلیمانبنصرد از اصحاب رسولالله(ص) است و حتی اهل سنت به فعل سلیمانبنصرد استناد میکنند؛ مثلا در این مسئله که در اذان و اقامه، حرف زدن مبطل است یا نه، بین اذان و اقامه فرق است؛ در اذان مبطل نیست، ولی در اقامه مبطل است. اهل سنت در دلیل اینکه کلام، اذان را باطل نمیکند، اینگونه استدلال کردهاند که «الکلام لا یُبطِل الخطبةَ فلا یُبطِل الأذانَ بالأولویة». در فقه عامه، اگر امام جمعه که در حال خواندن خطبه نماز جمعه است حرف بزند، اشکالی ندارد. برای استدلال میگویند: سلیمانبنصرد خزاعی مابین خطبه حرف زد، در حالی که از صحابه رسول خدا(ص) بود و لذا این فعل او اتخاذ از قول آن حضرت بوده است.
🔶بنابراین، عامه، سلیمانبنصرد خزاعی را از صحابه رسول خدا(ص) شمردهاند و در مطالب نقل شده از شیعه هم، چنین چیزهایی آمده است. اما در مقابل، مرحوم خویی میگفت: اینکه سلیمان از صحابه بوده است، دلیلی ندارد و قول عامه است و این مطلبی هم که به او نسبت میدهند که درباره امام حسن(ع) گفته حضرت مؤمنین را ذلیل کرد، راویاش کتاب نصربنمُزاحم است، در حالی که سند آن صحیح نبوده و مردود است.
🔷خلاصه اینکه مرحوم آقای خویی نتیجه میگیرد که سلیمانبنصرد، انسان مورد وثوق و از شیعیان درجهیک میباشد.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۳/۱)
✍️شیعه در زمان امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع) به چه معنا بود؟
🔶تمام این فرازونشیبها بهخاطر یک مطلب است و آن اینکه، کلمه شیعه در آن زمان، بهمعنای شیعهای نیست که امروزه بهکار میرود. شیعه در آن زمان، صرفا بر کسی اطلاق میشد که در برابری و مقابله علی(ع) و عثمان، در سمت علی(ع) بود؛ اما اینکه قائل به عصمت حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و منکر خلیفه اول و دوم باشد، نیست. شیعه به معنای امروزی که بگوید بعد از رسول خدا(ص) علی(ع) برحق است، در آن زمان، خیلی کم بود. حتی در آن زمان، عمار و مقداد و امثالهم، در فرآیند بعدی اینگونه معرفی نشدند؛ یعنی عمار با اینکه شیعه ناب و قائل به عصمت امیرالمؤمنین(ع) بود، به اینکه شیعه ناب است، شناخته نشده و این حاکی از شدت تقیه است. عمار از شیعیان ناب بود و حال آنکه وقتی امروزه به رجال اهل سنت مراجعه شود، میبینیم آنها عمار را از ارادتمندان خلفای اربعه میدانند.
🔷اهل سنت هم به این معنایی که امروز میشناسیم، بعدها تشکیل شد. در زمان معاویه، مردم به شیعه علی(ع) و شیعه عثمان تقسیمبندی میشدند.
🔶سؤال: در کتاب اسرار آلمحمد(ص) میگوید: کسانی که با خلیفه اول فاصله گرفته و نزد علی(ع) آمدند، به شیعه معروفند.
🔷جواب: آیا دستگاه حکومتی، کسی را که به شیعه بودن معروف است، برای کارهای فرهنگی به کوفه میفرستد؟! عمار، اعزامی از طرف دستگاه به سمت کوفه و جزء حکومت بود. سلمان فارسی هم استاندار اعزامی از طرف خلفا بود. اگر اینها به شیعیان علی(ع) معروف بودند، آیا این مسؤولیتها به آنها داده میشد؟! شیعه واقعی علی(ع) معتقد است ولایت از طرف رسول خدا(ص) برای علی(ع) جعل شده و ولایت طرف مقابل، باطل است؛ لذا از سلمان فارسی سؤال میشود که اگر تو ولایت طرف مقابل را باطل میدانی، پس چرا استانداری مدائن را قبول کردی؟! چون تحت ولایت و حاکمیت دستگاه قرار گرفته است و کسی که تحت ولایت حکومت قرار میگیرد، باید مجری احکام همان حکومت باشد.
🔶بنابراین، کلمه شیعه به این عنوان که قائل به عصمت ائمه(ع) باشد، یک مطلبی کاملا پوشیده و سرّی بود و اشخاصی مثل سلمان فارسی و عمار و مقداد، در اوج تقیه و حتی مجبور بودند به حالت تکتّف(دستبسته) نماز بخوانند. حتی امیرالمؤمنین(ع) در زمان حکومتشان نتوانستند با سنت آنها(خلفا) مخالفت کنند؛ منتهی وقتی حضرت به حکومت رسیدند، بهحالت دستباز نماز خواندند. مردم هم گفتند اجتهاد علی(ع) اینگونه است و الآن باید به اجتهاد ایشان عمل کرد. در زمان خلیفه دوم، همه میبایست بهصورت تکتف نماز میخواندند؛ والا گردنشان زده میشد. اما آیا اینکه حضرت علی(ع) در زمان خلیفه دوم بهحالت تکتف نماز میخواند یا نه، در جایی دیده نشده است.
🔷سؤال: اگر تقیه بود، پس چرا عثمان خودش نماز را در منا چهار رکعتی میخواند، اما موقعی که علی(ع) را فرستاد، حضرت فرمود: من دو رکعتی میخوانم؟
🔶جواب: این یعنی اینکه وقتی حضرت بخواهند نماز بخوانند، باید عثمان اجازه دهد و وقتی اجازه داد، ایشان دو رکعتی میخوانند؛ ولی اینکه بخواهند بدون اجازه بخوانند، در این صورت، ایشان را به شهادت میرساندند.
🔷به هر تقدیر، شیعیانی که قائل به عصمت اهلبیت(ع) باشند، نادر کالمعدوم بودند. افرادی مثل سلیمانبنصرد خزاعی و رِفاعةبنشَدّاد هم جزء آن شیعیان نادر و کمیاب نبودند. بر این اساس میتوان گفت که اینها از کسانیاند که امام حسین(ع) را دعوت کرده و بعد یاری نکردند؛ چون با تغییر شرایط، فتوای آنها هم عوض شده است. البته آنها اهل فداکاری بودند؛ چون بعدها در قیام توابین کشته شدند.
🔶در جریان پذیرفتن حکمیت در جنگ صفین، سلیمانبنصرد بهشدت عصبانی بود و با شلاق به صورت اسب خودش زده و میگفت: اگر یاور داشتم، نمیگذاشتم حکمیت را قبول کنند؛ و حال آنکه، وقتی علی(ع) قبول کرد، نباید چیزی بگوید. به امیرالمؤمنین(ع) گفت: آیا نمیشود قرارداد را بههم بزنیم؟ حضرت فرمودند: چون امضا شده، نمیشود.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۳/۲)
🔷سلیمان در جنگ جمل هم به کمک حضرت نیامد؛ چون نتوانست برای خودش حل کند که آیا باید با این زن(عایشه) جنگید یا نه؟ یعنی شک داشت که آیا باید بهخاطر علی(ع) با عایشه هم جنگید یا نه؟ طرف مقابل، عایشه و طلحه و زبیر(این سه وزنه سنگین) بودند و و این طرف هم علی(ع). یک مقایسهای کرد و دید آن طرف سنگینتر است و لذا نیامد.
🔶شیعه واقعی در زمان خود حضرت رسول اکرم(ص) هم وجود دارد – من اعتقد بولایة علی(ع) فهو الشیعة – منتهی سؤال میشود که آیا کسی وجود دارد که بعد از رسول خدا(ص) و قبل از درگیری عثمان، در جامعه به این عنوان معروف باشد؟ خیر؛ چون اگر با این عنوان(کسی که ولایت علی را بهحق میداند و دیگران را بر باطل) کسی باشد، در حکومت جایگاهی ندارد؛ در حالی که میبینیم فردی مثل عمار دارای پست است؛ یا مالک اشتر با حکومت خلفا همکاری میکرد. مالک اشتر در جنگی که برای عمر انجام میداد، اشتر شد؛ یعنی شمشیر به پیشانی او خورد.
🔷سؤال: از کجا فهمیده میشود که عمار، شیعه بوده است؟
🔶جواب: از روایتی که میگوید: «إرتدّ الناس بعد رسولالله(ص) إلا ثلاثة أو أربعة و عمار من الذین لم یرتدّوا». اعتقاد عمار این بود که هذا(علیٌ) هو الحق و الحق معه حیث ما دار. این روایت از روایاتی است که بهدلیل تواترش نیاز به سند ندارد. غیر از این روایت، روایات دیگری درباره این طیف از افراد وجود دارد، مثل اینکه در مورد سلمان فارسی میفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». وقتی این طور میگوید، یعنی سلمان اهل تردید نیست و کسی که اهل تردید باشد، از اهلبیت(ع) نمیشود. پس این چهار نفر(سلمان، مقداد، ابوذر و عمار) مرتد نیستند.
🔷سؤال: علامه طباطبایی در کتاب «شیعه در اسلام» میفرماید: جریان شیعه بعد از سقیفه به وجود آمد و آنها همان 4 یا 5 نفری بودند که نرفتند.
🔶جواب: از مرحوم علامه طباطبایی میپرسیم که وقتی این افراد شیعه بودند و میگفتند: الحق مع علی(ع) و بقیه بر باطلند، چگونه میشود که سلمان، استاندار مدائن میشود؟! وقتی خلیفه دوم به سلمان میگوید که استاندار مدائن بشود، سلمان بهعنوان مخالف عمر و شیعه علی(ع) مطرح نیست. اگر سلمان استانداری مدائن را قبول نمیکرد، برای قدر و منزلت عمر ایرادی نبود. عمری که 6 نفر برای شورا تعیین کرده و میگوید: اگر این 6 نفر بین خودشان به توافق نرسیدند همهشان را گردن بزنید، چنین شخصی نمیخواهد با سلمان جایگاه پیدا کند. عمر کسی است که اگر علیه صریح آیات حرف بزند، از او قبول میکنند.
🔷سؤال: آیا دشمن نمیدید که سلمان در کنار علی(ع) است؟
🔶جواب: دشمن میخواهد از توانمندیهای سلمان استفاده کند؛ ضمن اینکه سلمان هم ظاهرا از نیروی آنها شده است.
🔷قبلا در بحث دوران علی(ع) گذشت که یکی از کارهایی که حضرت بعد از ماجرای سقیفه انجام داد، این بود که رابطهاش با طرف مقابل خوب شود تا بتواند اثرگذاری کند و در نتیجه، هدف آنها برای سقوط اسلام محقق نشود. یکی از راهها در این زمینه، نفوذ افراد در بدنه دستگاه حاکمیت بود. حضرت آنها را میفرستاد و آنها برای همکاری باید اظهار ارادت میکردند. شیعه ناب، ترکیبی از دوستی و اظهار برائت است؛ ولی اگر افرادی مثل سلمان، آن زمان اظهار برائت میکردند، زنده نمیماندند.
🔶اگر این قسمت از تاریخ را متوجه شویم، خیلی از قضایای تاریخ که برای ما نقل شده است، حل میشود و دیگر نمیگوییم چرا امام حسن(ع) با داشتن این همه شیعه صلح کرد؟ چراکه میفهمیم نیروهای امام حسن(ع) کسانی بودند که میگفتند علی(ع) عثمان را نکشته و در مبارزه معاویه و علی(ع)، علی(ع) بر حق است و با وجود این، امام حسن(ع) را جایزالخطا میدانند و شایعات معاویه درباره آن امام بزرگوار را قبول میکنند که حضرت – نعوذبالله – زنباز است. طبیعی است که چنین افرادی به حضرت بگویند مؤمنین را ذلیل کردی و منظورشان از مؤمنین، کسانی هستند که گفتند در برابر معاویه، علی(ع) بر حق است.
🔷امام حسن(ع) به افرادی مثل ابوسعید عَقیصا که از شیعیان ناب بود، علت صلح را میگوید. این شخص از حضرت پرسید: چطور شد که صلح را قبول کردید؟ حضرت فرمودند: اِبقاءً علیکم؛ یعنی حضرت میخواست این تعداد شیعه و همچنین خط اصلی از بین نرود. نزدیک بود دشمن به خط اصلی دست پیدا کند. شیعهای که امام حسن(ع) تربیت کرده، در تقیه بود و حق اظهار نظر نداشت.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۴)
✍️سردمداران توابین از شیعیان ناب نبودند
🔶افرادی مثل سلیمان بن صرد خزاعی و رفاعةبنشداد از مدل شیعه های ناب نبودند. آنها نیازی ندیدند که از امام سجاد(ع) اجازه بگیرند و اصلا نمیدانیم با حضرت آشنا شدند یا نه؟ این افراد اقدام کردند که فقط یزید را بزنند؛ اما حالا این سؤال مطرح است که اگر یزید یا مروان با قیام شما ساقط شد، چه کسی در رأس باشد؟! اگر قرار است امام سجاد(ع) بیاید، ابتدا میبایست نزد حضرت رفته و میگفتند که ما نسبت به کوتاهی خودمان در جریان عاشورا پشیمان هستیم و سپس کسب اجازه میکردند.
🔷اولین نامهای که به امام حسین(ع) نوشته شد، توسط اینها بود. افرادی مثل رِفاعه، مُسَیَّببننَجَبه و سلیمانبنصرد خزاعی در خانه مختار جمع شده و به حضرت نامه نوشتند که ما شیعیان جمع شدیم و امیدواریم خدای متعال ما را بر حق تو جمع کند. اینها همانهایی هستند که به امام حسن(ع) خرده میگرفتند تا صلح را بههم بزند. وقتی امام حسن(ع) شهید شد، همینها خدمت امام حسین(ع) آمده و گفتند: مشکل این بود که برادر شما قول داده بود و شما قولی ندادید؛ شما شروع کن. حضرت فرمود: إنی علی العهد؛ یعنی من همان عهد را تا موقعی که معاویه زنده است، ادامه میدهم. این نشان میدهد که اینها به امام حسین(ع) هم اعتراض داشتند.
🔶بهمحض اینکه معاویه مُرد و حضرت از مدینه به مکه رفت، اینها نامه نوشتند. ممکن است کسی بگوید پس از این نامهنگاریها و این قضایا معلوم میشود که امام حسین(ع) برای حکومت رفتند. پاسخ ما این است که خیر، اینگونه نیست. آنها حضرت را برای حکومت حسینی دعوت نکردند؛ بلکه حضرت را برای حکومتی که علی(ع) را در مقابل معاویه میدیدند دعوت کردند؛ لذا حضرت فرمودند: تا ببینیم چه میشود.
🔷وقتی امام حسین(ع) به کربلا آمدند، اینها کجا بودند؟ ممکن است اینگونه توجیه شود: پس از ضربهای که عبیداللهبنزیاد با شهادت مسلم به سازمان شیعه وارد کرد، شاید سلیمان و امثال او هم در این میان، دستگیر و زندانی شدند. ولی این توجیه قابل قبول نیست؛ چراکه خودشان بعد از واقعه عاشورا در تجمعشان گفتند: ما گناه کردیم که حسین(ع) را تنها گذاشتیم. این سخن آنها نشان میدهد که دستگیر نشده بودند؛ چون اگر در زندان بودند، تقصیری نداشتند. از کلامشان معلوم میشود که آنها در کوفه بودند و میتوانستند مثل حبیببنمُظاهر و عابسبنابیشَبیب شاکری خود را به اردوگاه امام حسین(ع) ملحق کنند. افرادی مثل حبیب هم با تأخیر به حضرت ملحق شدند؛ چون مدتی مخفی بودند و منتظر بودند تا وضعیت بهگونهای شود که بتوانند خود را به امام(ع) برسانند. حضرت زینب(س) در روزهای آخر به امام حسین(ع) گفت: برای دشمن نیرو میآید، ولی برای ما خبری نیست؟ حضرت فرمود: برای ما هم نیرو میآید که همان موقع، حبیب و عابس و مسلم بن عوسجه رسیدند.
🔶پس معلوم میشود که امثال سلیمان بن صرد در زندان نبودند؛ لذا نمیتوان آنها را جزء شیعیان ناب به حساب آورد. حال که شیعه ناب نبودند و از طرفی هم از کشته شدن نمیترسیده و در قضیه جنگ صفین به علی(ع) میگفتند که حکمیت را بههم بزند، چطور شد که در این برهه تحریک شدند؟ اینجا یک حلقه مفقوده است و یک جریانی بود که همهچیز را بههم ریخته و همه جریانات را تحریک میکند. باید محور و فرد اصلی این جریان را پیدا کرد.
🔷حرکت توابین سال 65 شروع میشود. این افراد زمانی که به حضرت سیدالشهدا(ع) نامه مینوشتند، در خانه مختار بودند، اما الآن که زمان قیام توابین است، در خانه مختار نیستند؛ بلکه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدهاند. توابین مستقیم سمت شام میروند، اما در این بین، مختار کجاست و چرا حرفی از او نیست؟
🔶به هر حال، توابین شکست میخورند و سلیمان کشته میشود؛ اما رفاعه نجات یافته و سال 66 به مختار ملحق شده و با او هم کشته میشود.
🔷جایی نقل نشده است که توابین سراغ امام سجاد(ع) رفته و از ایشان کسب تکلیف کنند؛ همچنانکه بعدها رفاعه نیز برای این امر به مدینه نرفت، چون اساسا اعتقادی به ارتباط با امام(ع) نداشت؛ اما در مقابل، به مختار پیوست. حال سؤال پیش میآید که رفاعه در مختار چه دید که به او ملحق شد؟
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۵)
✍️امام معصوم بهعنوان ولی و آمر یا بهعنوان همراه و همفکر
🔶در اینجا باید روشن شود که مختار از نوع شیعه ناب مثل ابوسعید عقیصا بود یا از نوع سلیمان بن صرد خزاعی؟ اگر ثابت شود مختار از مدل شیعه ناب است، بایستی بدون اذن امام اقدام نمیکرد؛ چون چنین شیعهای میگوید: امام، ولی و حجت خداست و باید از او اجازه گرفت.
🔷در اوایل انقلاب اسلامی، دو تیپ مبارز وجود داشت که یکی اهل ولایت و تحت امر ولی بوده و موقع مبارزه، ابتدا کسب تکلیف میکردند؛ اما یک تیپ هم اهل مبارزه بوده و از امام(ره) تعریف هم میکردند، ولی ایشان را به این دلیل که مبارزه میکند قبول داشتند؛ فلذا بعضی جاها مخالفت کردند. در زمان امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) هم یکسری از افراد اینتیپی بودند.
🔶باید دید برخی افراد، امام سجاد(ع) را به عنوان اینکه با شام مخالف است قبول داشتند یا اینکه بهعنوان امام قبول داشتند و چون امام(ع) مخالف شام است اینها هم مخالفند؟ سلیمانبنصرد خزاعی از دسته اول بود؛ یعنی چون امام سجاد(ع) مخالف شام بود، آن حضرت را میپذیرفتند والا با حضرت مخالفت میکردند. در زمان حضرت علی(ع) هم عدهای گفتند: چون علی(ع) مخالف عثمان است، پس بر حق است. در زمان امام حسن(ع) هم میگفتند: اگر حضرت با معاویه جنگ کند، حق است والا مذل المؤمنین؛ و مؤمن کسی است که با معاویه بجنگد. وقتی این افراد، امام سجاد(ع) را امام ندانند – و لو با حضرت در یک زمینهای همرأی هم باشند – خودشان ادعای اجتهاد میکنند؛ در حالی که اگر کسی بهعنوان امام پذیرفته شد، هرچه بگوید باید پذیرفته شود. ابومسلم خراسانی برای امام صادق(ع) و عبدالله بن عبدالله بن جعفر نامه نوشت و همینطور برای عبدالله بن الحسن بن الحسن. عبدالله نامه را پیش امام صادق(ع) آورد و گفت: الحمدلله؛ فرج حاصل شد. سپس به حضرت گفت: ابومسلم میگوید که فلان تعداد نیرو دارد. حضرت فرمودند که نامه را پاره کن. عبدالله گفت: آیا اشکالی دارد و شما – نعوذبالله – حسودی میکنی؟ حضرت فرمود: خیر؛ شما پسرعموی من هستی؛ اگر تو رئیس بشوی بد نیست. عبدالله گفت: پس چرا مخالفید؟ امام(ع) فرمودند: آیا ابومسلم را میشناسی؟ عبدالله پاسخ داد: خیر. امام(ع) فرمود: آیا ابومسلم تو را میشناسد؟ عبدالله جواب داد: خیر. امام(ع) فرمود: اگر الآن فرمانده آنها باشی و پیشروی کنید، در یک نقطهای ابومسلم میگوید این راه غلط است و باید از آن راه دیگر رفت. در این اختلاف، چگونه عمل میکنید؟ اگر در رأی خودت پافشاری کنی، تو را از بین میبرند و اگر از رأی او اطاعت کنی، او امام و تو مأموم خواهی بود.
🔷در یک حرکت، مهم این است که تحتالامرها شخص اصلی را آمر میدانند یا همراه و همفکر؟ اگر آمر بدانند، صحیح است؛ اما اگر همراه و همفکر بدانند، به درد نمیخورد؛ چون سر دوراهی موجب اختلاف میشود. این افراد، علی(ع) را که میفرمود عثمان خطا کرد، همراه و همفکر میدانستند؛ اما سر دوراهی میبینیم از همراهی علی(ع) جدا شدند و لذا سعی میکنند حضرت را با شمشیر با خودشان همراه سازند. زورشان نمیرسد، لذا میگویند: یا مُذل المؤمنین!
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هشتم(۷)
✍️آیا امام سجاد(ع) برای تأیید حرکت مختار به او نامه نوشت؟
🔶چنین چیزی نیست که امام سجاد(ع) برای مختار نامه بنویسد و حرکت او را تأیید کند یا دستوری برای حرکت به او داده باشد؛ چون این نامهنگاریها اسناد محسوب شده و بعدا به دست طرف مقابل میافتد و با توجه به اینکه قصر دارالاماره کوفه در نهایت به دست عبدالملک مروان افتاد، اگر چنین نامهای وجود داشت، آشکار میشد؛ اما میبینیم که خبری از نامه نیست. مگر اینکه گفته شود شاید مختار این نامه را آتش زده بود. ولی این هم صحیح به نظر نمیرسد؛ چراکه اگر نامهای از طرف امام(ع) به مختار رسیده بود، یک جریان قدرتی برای او بود.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir