اقتصاد یا فرهنگ؟ معضل جامعه ایرانی!
#اقتصاد_مقاومتی
#تولید_ملی
#کالای_ایرانی
کدامیک از این سه راهبرد اقتصاد ما را نجات خواهد داد ؟
جواب : هر سه یا بیشتر، چون می شود به آن اصلاح الگوی مصرف را نیز اضافه کرد و راه کارهای دیگر؛
اما براستی چرا تا به حال و نزدیک به گذشت ده سال از راهبردهای اقتصادی شاهد تحولی بزرگ در این زمینه نیستیم ؟!
چرا همه شعار می دهند و یا برنامه می نویسند و یا قانون وضع می کنند و یا سیاست گذاری می کنند و یا جلسه فرماندهی اقتصاد مقاومتی تشکیل می دهند و ... یا هزار کار دیگر هم انجام می دهند اما هیچ کس راضی نیست و همه متفق القول اند در اینکه تحول اساسی رخ نداده است ؟!
معمولا جواب این دست سوالات را اقتصاد دان ها می دهند و اقتصاد ایران را بیمار و با ساختاری معیوب می پندارند و برای آن راه حل هایی احتمالا ارائه می کنند؛
اما جواب و تحلیل من :
از انجا که انسان و جامعه انسانی و مسائل مرتبط با او چند ساحتی و بصورت شبکه ای می باشد و هر چیزه او به چیزه دیگرش پیوند دارد و بر آن تاثیر گذار است؛
اقتصاد، سیاست، دین مداری، خانواده، ازدواج، فرهنگ و دیگر امور انسانی بر هم تاثیرگذار است و هیچ یک از دیگری مجزا نیست، مثلا اقتصاد وابسته و فشل باعث شکستن ستون فقرات انسان می شود و این شکستگی در حوزه دین و اعتقادات موجب کفر و بی ایمانی می گردد؛
اما مسئله فرهنگ به معنای عامش - که شامل دین هم می شود - می توان ادعا نمود که بر همه امور تقدم معنایی و عینی دارد یعنی تا این مرحله تثبیت نگردد روبنایی نخواهیم داشت و یا حداقل روبنایی ظاهری و بدون پایه خواهیم داشت .
اما این مسئله به راهبردها و راهکارهای بهبود اقتصاد چه ربطی دارد ؟
به نظر نگارنده، عدم توفیق در کسب حد نصاب مقبول در اقتصاد علی رغم پیدا کردن راه حل، عدم توجه به ماهیت راه حل هاست؛
راه حل ها ماهیتی فرهنگی و زیر بنایی دارند اما دست اندکاران و مسئولان به این عمق ماهیتی-فرهنگی توجه ندارند و به دنبال پیدا کردن چند مصداق برای هر راه حل می گردند.
راه حل های ارائه شده اولا و بذات فرهنگی هستند و در مرحله بعد اقتصادی و سیاستی، اما به این ماهیت بی توجهی می شود، به عنوان مثال " اصلاح الگوی مصرف" یک فرهنگ و یک راه کاری ست که به اراده و عادات و هنجارهای انسانی بازگشت دارد و در مرحله بعد تاثیر اقتصادی خواهد داشت، اسراف نکردن و استفاده درست از آب و برق اولا و بالذات یک عمل مومنانه و یا انسانی است که در اقتصاد فرد، خانواده، جامعه، کشور و جهان تاثیر گذار خواهد بود؛ همینطور اقتصاد مقاومتی که خلاصه اش درون زایی اقتصاد و صادرات است یک امر فرهنگی است؛ مسئولی که خودباختگی و بیگانه پرستی دارد و مبهوت و مرعوب تمدن غربی است فی المثال، چگونه می تواند در برابر این بهت و رعب درونی خویش به درون زایی اقتصاد فکر کند اساسا ؟ چه برسد به برنامه ریزی و تلاش و کار شبانه روزی برای نیل به این هدف !
یا شخصیتی که خود را حقیر و هموطن خود را نابلد و بی استعداد می داند، چگونه کار و تلاشی برای رشد تولید داخلی خواهد کرد؟
یا انسانی که اعتماد به نفس اش از برند های خارجی و مارک ها تامین می گردد و یا آن دیگری که در مسابقه چشم و هم چشمی و خوش گذرانی در حال تکاپوست، آیا می تواند این راه حل ها را اساسا بفهمد و هضم کند؟!
اینگونه است که نگارنده اصرار دارد که شعارها و راه حل ها را فرهنگی بشنویم و بخوانیم و بگوییم و عمل کنیم؛ #کالای_ایرانی یک راه حل فرهنگی است هم برای فقیر هم برای غنی، هم برای تولید کننده و هم برای مصرف کننده ؛ تولید کننده هم اگر صرفا این راه حل را اقتصادی ببیند تولیدش رشد کیفی نخواهد داشت اما اگر فرهنگی دید آنوقت رشد کیفی و رضایت مصرف کننده را مد نظر خواهد گرفت و مصرف کننده اگر این راه حل را به درون و عمق اعتقادات خود ببرد و آن را جزء هنجارها و فرهنگ خود قرار دهد، به آن ملتزم خواهد شد و الا کسی که همه چیز را اقتصادی می بیند در کسر و انکسار های دو دو تا چهار تای خودش به کالای ایرانی بهایی نمی دهد و جنس مارک و خارجی را به بهانه کیفیت و یا جنس چینی را به بهانه ارزانی خریداری می کند.
اولویت فرهنگ و تقدم آن بر همه امور اینجاست که خودنمایی می کند، استقلال سیاسی و رونق اقتصادی مرهون فرهنگ هستند که اگر نباشد آن دو در ناکجا آباد هم نخواهند بود.
#اقتصاد_مقاومتی، #تولید_ملی، #کالای_ایرانی اولا و بالذات #اقتصاد_فرهنگی و #تولید_فرهنگی و #کالای_فرهنگی هستند . آن را بفهمیم تا بتوانیم به آن عمل کنیم.
پ.ن :
مثال های زیادی می شود برای تولید کننده و مدیری که اقتصاد را صرفا اقتصادی می بیند بیان کرد : خودرو ملی یعنی سمند که موتورش آلمانی است! یا ال 90 که قرار بوده 50 درصدش ایرانی باشد اما الان به کمک موکت ماشین نزدیک 30 درصد ماشین ایرانی است !
https://t.me/atraf_man
@atraf_man