هدایت شده از عطرخاص
عطرخاص،آیت الله توکل.mp3
4.01M
عطر1و1،آیت الله توکل.mp3
3.11M
🍃💚﷽💚🍃
🎧 🎤 🔊 #آیت_الله_توکل
🔥 #گناه_حق_الناس و عواقب آن
😞 #گناه
☄ #حق_الناس 🔥
📥 حجم 3 مگابایت
📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم به ارتش سبز پوش یمن👏
سالها بود سربازان یمن را پابرهنه و دست خالی می دیدیم ولی به مدد الهی دیگر این ارتش، ارتش سابق نیست
ان شالله در ماههای آتی خبر خوش آزادی یمن را خواهیم شنید✌️
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از صاحب نفس
🌺 در آغوش امام زمان (عج)
🍃 بعد از اینکه محمدرضا
به شهادت رسید، تا مدت ها نوارهای روضه و مداحی او را پخش می کردیم که همه را به #عشق_امام_زمان (عج)
می خواند..
☘ یک شب او را خواب دیدم، خیلی نورانی و خوشحال بود، پرسیدم، محمد رضا تو که این همه در دنیا برای امام زمان خواندی توانستی او را ببینی؟
❤️خندید و گفت، من حتی آقا را در آغوش گرفتم...
🌹 #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
🥰 #صاحب_نفس 😘
☝️ @saheb_nafas 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
🖼 #کاریکاتور
🔹کاریکاتوری که آلمانیها از شکست #ترامپ و خروج او از کاخ سفید منتشر کردند❗️
#ترامپ
#بایدن
#انتخابات_آمریکا
...
هدایت شده از صاحب نفس
4_5825633403378075062.mp3
1.83M
🔊 🎙#استاددارستانی
ماجرای شنیدنی #شب_اول_قبر
#مکاشفه
داستان زیبا وشنیدنی شب اول قبر
📥 حجم 2 مگابایت
🥰 #صاحب_نفس 😘
☝️ @saheb_nafas 🇮🇷
هدایت شده از عطر1و1
🍃💚﷽💚🍃
#شب_اول_قبر به روایت شاهد زنده
علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.پرسیدند چرا این طور شده ای؟در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید.من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.مرحوم قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
@atre1o1 🇮🇷