🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_هشتادونهم
پس در آن حال صدای شیون و گریه از خانهٔ آن حضرت بلند شد پس اهل کوفه دانستند که مصیبت آن حضرت واقع شده از تمامی شهر کوفه صدای شیون و گریه از خانهٔ آن حضرت بلند شد مانند روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رحلت فرموده بود و نیز در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین بلرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده میشد و قبائل جن نوحه می کردند و می گریستند و مرثیه می خواندند پس مشغول غسل آن حضرت شدند.
محمد بن الحنفیّة روایت کرده که چون برادرانم مشغول غسل شدند امام حسین علیه السلام آب می ریخت و امام حسن علیه السلام غسل میداد و احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را بگرداند و بدن مبارک هنگام غسل خود از این سوی بدان سوی می شد و بویی خوشتر از مشک و عنبر از جسد مطهرش شنیده می شد.
چون از کار غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهر بیاور حنوط جدّم رسول خدا را پس زینب علیها السلام مبادرت کرد و سهم حنوط امیرالمؤمنین علیه السلام را که بعد از پیغمبر و فاطمه علیهما السلام بجای مانده بود و از همان کافوری بود که جبرئیل از بهشت آورده بود حاضر ساخت چون آن حنوط را سر بگشودند شهر کوفه را به جملهٔ از بوی خوش معطر ساخت پس آن حضرت را در پنج جامه کفن کردند و در تابوت نهادند و به حکم وصیت امیرالمؤمنین دنبال سریر را حسنین برداشتند و مقدم آن را جبرئیل و میکائیل حمل دادند و به جانب نجف که ظهر کوفه است شتافتند و بعضی از مردم خواستند که به مشایعت بیرون شوند اما حسن ایشان را به مراجعت فرمان کرد.
و حضرت امام حسین می گریست و می گفت لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیّ العظیم ای پدر بزرگوار پشت ما را شکستی گریه را از جهت تو آموخته ام.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷