🍃💚﷽💚🍃
#فصل_سوم: در ذکر جمعی از اکابر اصحاب مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_چهل_ونهم
در ذکر عدی بن حاتم طائی
از محبین امیرالمؤمنین علیه السلام و در حروب آن حضرت در خدمت آن جناب بوده و در یاری آن حضرت شمشیر زده در سال دهم بخدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شتافت و اسلام آورد و سببش آن شد که در سال نهم لشکر اسلام به جبل طی رفتند و بت خانهٔ آنجا را که فلس نام داشت خراب کردند و اهلش را اسیر کردند عدی بن حاتم که قائد قبیله بود به شام گریخت و خواهرش اسیر شد اسیران را به مدینه آوردند چون رسول خدا ایشان را مشاهده فرمود دختر حاتم که در صباحت و فصاحت معروف بود بپای خاست و عرضه داشت یا رسول الله، پدرم حاتم مرده و برادرم عدی به شام فرار کرده پس بر من منت گذار و ببخش مرا. در روز اول و دوم حضرت جوابی به او نفرمود موافق سیرهٔ ابن هشام روز سوم هنگام عبور پیغمبر بر ایشان امیرالمؤمنین به آن زن اشاره فرمود که عرض حال کن آن زن سخن گذشته را اعاده کرد حضرت رسول فرمود تو را بخشیدم هرگاه قافلهٔ با امانتی پیدا شود مرا خبر کن تا تو را به بلادت بفرستم دختر گفت می خواهم به نزد برادرم به شام روم.
این بود تا جماعتی از قبیلهٔ قضاعه به مدینه آمدند. دختر به حضرت رسول عرض کرد که گروهی از قوم من آمدهاند که ثقه و اعتماد به آنها است مرا روانه فرما.
حضرت او را جامه بپوشانید و زاد و راحله عطا فرمود و با آن جماعت او را روانه فرمود، دختر به شام رفت و برادر خود عدی را دیدار کرد و او را از حال خود آگهی داد و با وی گفت چنان دانم که ایمنی این جهان و آن جهان جز در خدمت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بدست نشود نیکو آن است که بی درنگ به حضرت او شتاب گیری.
عدی تهیهٔ سفر کرده به مدینه آمد و به مجلس حضرت رسول وارد گشت و معرفی خود نموده، پیغمبر بجانب خانه حرکت فرمود عدی نیز در قفای آن حضرت بود در بین راه پیر زنی خدمت آن حضرت رسید و در حاجت خویش سخن بسیار گفت و آنجناب نیز ایستاده بود تا کار او به نظام گیرد.
عدّی با خود اندیشید که این روش پادشاهان نباشد از به هر زالی چندین مهم خویش را تعطیل دهند بلکه این خوی پیغمبران است چون به خانه وارد شدند رسول خدا به ملاحظهٔ آنکه عدی بزرگ زاده و محترم بود احترام او را ملحوظ فرمود وِسادهای که از لیف خرما آکنده بود برداشت و بگسترد و عدّی را بر روی آن نشستن فرمود چندانکه عدّی کناره گرفت پذیرفته نشد پس عدی را بر وِساده جای داد و خود بر خاک نشست.
این بود سیرت شریفهٔ آن حضرت با کفّار و کسی که مراجعه کند در کتبی که شیعه و سنی در سیرت نبوی نوشتهاند امثال این را بسیار بیند.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷