eitaa logo
نگاه ِ نـو
134 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
566 ویدیو
14 فایل
متون زیبا ؛ ادبی ، تربیتی ، روان شناسی ، مذهبی #حکایات_و_خاطرات...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸صبح سردی‌ است دلت گرم و بهاری باشد 🌸به دلت غم نرسد غصه کناری باشد 🌸 درچنین صبح که هنگامه ی لبخند رسید 🌸به لبت خنده ، دلت پر ز قراری باشد 🌸👋سلام ...صبح پنجشنبه تون زیبا 🌾امروزتون سرشار از برکت و 🌸آرامش و شادی و خوشبختی 🌺عید مبعث برشما مبارک ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
برروی زمین و آسمان ها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات زیبا تر از این دعا ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمد صلوات... ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
(• •) "اِقْـــرَاء" كه ميان آسمان‌ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رســـول مهـــربانى،"صلوات" ✍🏼 (دوستان عزیز عیدتون مبارک❤️) ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✅مردگانتان را که در قبرها آرمیده‌اند از یاد نبرید ✍️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مردگانتان را که در قبرها آرمیده‌اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. آن‌ها زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. شما صدقه و دعـایی به آن‌ها هدیه کنید. 📚انوار الهدایه، ص ۱۱۵ امروز پنجشنبه است ، یادی كنيم از مسافرانی که روزی در کنارمان بودند و اكنون فقط یاد و خاطرشان در دلمان باقیست . با ذكر فاتحه و صلوات روحشان را شاد کنیم . ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
💕آدم ها مثل کتابند! از روی بعضی ها بایدمشق نوشت و آموخت، از روی بعضی ها بایدجریمه نوشت و عبرت گرفت، بعضی ها را بایدنخوانده کنارگذاشت، و بعضی ها را باید چندبار خواند تا معنیشان را فهمید. سلام👋 جمعه روزتون بخیر و شادی آدینه تون چون آدینه های کودکی دلچسب اَللهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
بدخط بودن خوب نیست اما: ۷خط بودن واویلاست ! ... ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
چون عشق رهگذر چون گل به دست باد چون گل میان برف از یاد می روی… من آنِ جاده.ام آن‌جا که هست: آنان که گامشان پیشی گرفته است ز گامم وآنان که روشناییِ رؤیاشان سرمشق خواب‌های من است و آن دیگران که با مدد خلق و خوی نیک منثور می‌کنند سخن را تا بگذرد ز مرز حکایت یا روشنی دهد به تغزل... ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطورمی‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند. این مسئولیتِ اوست ، کارِ شما نیست. کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید‌ و آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید. خدای ما خدای مافوقِ نیروهای طبیعی است او محدود به قوانینِ طبیعت نیست. در زندگی ناگهان متوجه می‌شویم که خداوندکارهایی در زندگی‌مان کرده که خود به تنهایی حتی در رؤیا هم قادر به انجامش نبوده‌ایم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆پیرمردی در جوانی عاشق مریم نامی می شود ولی به او نمی رسد ! مجنون می شود و مورد تمسخر و آزار قرار می گیرد. بچه ها برای دلجویی آمده اند. پسری که تصنیف را برای او می خواند ، صدایی فرا زمینی دارد. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
⭐️ٖٖ·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖٜ,.ٖٖٜ·ٖٜٖٜ⭐️·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖٜ,.ٖٖٜ·ٖٜٖٜ⭐️·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖٜ,.ٖٖٜ·ٖٜ⭐️ زنی هنگام بیرون آمدن از خانه، سه پیرمرد را با ریش‌های بلند سفید دید که جلوی در نشسته‌اند. زن گفت: هر چه فکر می‌کنم شما را نمی‌شناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفاً بیایید تو و چیزی بخورید. آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟ زن گفت: نه. آنها گفتند: پس ما نمی‌توانیم بیاییم. غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده است. مرد گفت: برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن. زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. اما آنها گفتند: ما نمی توانیم باهمدیگر وارد خانه بشویم. زن پرسید: چرا؟ یکی از پیرمردها در حالی که به دوست دیگرش اشاره می کرد، گفت: اسم این است سپس به پیرمرد دیگر رو کرد و گفت: این یکی و اسم من هم محبت. برو به همسرت بگو که فقط یکی از ما را برای حضور در خانه انتخاب کند. زن رفت و آنچه را که اتفاق افتاده بود برای همسرش تعریف کرد. شوهر خوشحال شد و گفت: چه خوب! این یک موقعیت عالیست. را دعوت می‌کنیم. بگذار بیاید و خانه را لبریز کند! زن که با انتخاب شوهرش مخالف بود، گفت: عزیزم! چرا را دعوت نکنیم؟ دختر خانواده که از آن سوی خانه به حرف های آنها گوش می داد، نزدیک آمد و پیشنهاد داد: بهتر نیست را دعوت کنیم تا خانه را از وجود خود پر کند؟ مرد به همسرش گفت: بگذار به حرف دخترمان گوش کنیم پس برو و را دعوت کن. زن بیرون رفت و به پیرمردها گفت: آن که نامش است، بیاید و مهمان ما شود. در حالی که محبت قدم زنان به سوی خانه می‌رفت، دو پیرمرد دیگر هم دنبال او راه افتادند. زن با تعجب به ثروت و موفقیت گفت: من فقط محبت را دعوت کردم، شما چرا می‌آیید؟ این بار پیرمردها با هم پاسخ دادند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت کرده بودید، دو تای دیگر بیرون می‌ماندند، اما شما محبت را دعوت کردید، هر کجا او برود، ما هم با او می رویم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
خودت باش ! فقط آدم باش ! لازم نیست ادای کسی را در بیاوری . خوب و بـد به آدم الهام شده است ! سـلام👋 شـنبه روزتون بخیر و عافیت به امید شروع هفته ای پر از خیر و برکت یا رب العالمین💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🍃آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمو د . شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو می دهم . بهلول چون سکه های او را دید دانست که آنها از مس هستند و خریدار ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنم اگر سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عر عر کنی !!! شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود . بهلول به او گفت تو که با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلا می باشد ، من نمی فهمم که سکه های تو از مس است . مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او دور شد . ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد ، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا دادبه این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد . همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد و سر زا رفت . همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی! و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتماً مردن هم دارد. ➕...و این حکایت اغلب ما مردم است ، هرجا که به نفع ما باشد ، عجیب ترین دروغ ها و داستان ها را باور می کنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
"میلتون اریکسون" روان‌درمانگر و نابغهٔ برنامه‌ريزى‌هاى ذهنى ، وقتی دوازده ساله بود دچار بيمارى فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گف: پسرتان شب را تا صبح دوام نمی آورد! اریکسون صدای گریه مادرش را شنید، با خود فکر کرد که شاید اگر شب را تاصبح دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد. تصمیم گرفت تا سپیده دم نخوابد. وقتی خورشید بالا آمد فریاد زد: مادر، من هنوز زنده ام ! چنان شادی عظیمی خانه را گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد ! اریکسون در سال ۱۹۸۰ در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم دربارهٔ ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش به جا گذاشت...! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
♦️ذکر بر طرف کننده بلا : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: یا علی! هر وقت در واقع شدی، این ذکر را بگو که خدای متعال با این ذکر ، بلا را از تو برطرف می کند: «بسم الله الرّحمٰنِ الرَّحیم لٰا حَوْلَ وَ لٰا قُوَةَ اِلّٰا بِاللهِ العَلیِّ العَظیم اَللّٰهُمَّ اِیّاکّ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَسـتَعین.» 📚 بحارالانوار ج۹۲ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
👌هر انسانی که سه شرط زیر را داشته باشد عزت نفس دارد: ۱ــ خودش را دوست داشته باشد.⚘ ۲ــ برای خودش ارزش و احترام قائل باشد.⚘ ۳ــ خودش را هر چه که هست پذیرفته باشد⚘ سـلام👋 یکشنبه روزتون بخیر و عافیت یا ذا الجلال و الاکرام💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یُمن دعـایِ شب و وِرد سحری بـود   نماز شب دق الباب خانهٔ خداست هر کس در این در زدن "جدی تر" و "پیگیرتر" باشد ، امیدش به گشوده شدن این در و دیدن روی صاحب خانه و اکرام از سوی او بیشتر است .   📚الامالی طوسی ص۵۲۹ 🌻اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِـوَلـیـکَ الْـفَـرَجْ وَ فَـرَجْـنـا بِـهِ وَ اَقِمنٰا بِخِدمَتِهِ وَارْزقنا زیارتةِ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🍃 آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسید که هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری. بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟ عرض کرد اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم. بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت. مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه کسی؟ جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند. بهلول فرمود آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟ عرض کرد آری. بهلول پرسید چگونه سخن می‌گویی؟ عرض کرد سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد. بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی‌دانی. پس برخاست و دامن بر شیخ افشاند و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی‌دانید. باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟ عرض کرد آری. بهلول فرمود چگونه می‌خوابی؟ عرض کرد چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد. بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز. بهلول گفت چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. جنید گفت جزاک الله خیراً! و در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود. هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد. و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
اوقاتتون خوش ، حالتون خوب💝 ایمان داشته باش خدا در جاهایی دور از انتظار به دست افرادی دور از انتظار در مواقعی تصور ناپذیر معجزات خود رو به شما نشون می ده!🌱 امروزتون پر از معجزات دور از انتظار ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✨﷽✨ ✍یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط ، سـیدی بود که همسرش او را بسیار آزار می داد . همسرش مُـرد. هنگام دفن‌ او شیخ حضور داشت. گفت: این زن وقتی می‌مرد گفت: چیزی نشده و اتفاق خاصی نمی‌افتد. زمان دفنش دید اعمالش به شکل سگ سیاه درنده‌ای در‌آمده‌ و می‌خواهد با او وارد قبر شده و همراه او بماند و کنار او دفن شود. پس به تمنا و خواهش و التماس عجیبی افتاد. شیخ با چشم برزخی این صحنه را دید و از سـید خواست او را ببخشد و چون سـید بخشید ، سگ درنده از او دور شد. شایسته است بدانیم عذاب‌های برزخی که برای پاک کردن گناهان است، مانند عذاب جهنمی نیست که بعد از قیامت ایجاد می‌شود ، عذاب های جهمنی آتش است اما عذاب های برزخی از آن سبک‌تر است. مانند عذاب‌هایی چون حبس در انفرادی و تاریکی و هم‌نشینی با سگ درنده. 💥اگر بخواهیم حالت و درد آن زن در قبر را تصور کنیم، بدانیم اگر در خواب سگ درندهٔ سـیاهی را ببینیم چه اندازه می‌ترسیم و بعد از بیداری هم می‌ترسیم؟!! بدانیم بعد از مرگ دیگر بیداری مانند دنیا و رها شدن از دست آن سگ سیاه نیست. ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از شعرخوانی میثم مطیعی در مراسم ۲۲ بهمن ما صفوف محکم عشقیم، عمّاریم ما از صف اول نشینان، پرسشی داریم ما رونق تولید و شوق کاردانی‌ها چه شد؟ وعده ی پی‌درپی رفع گرانی‌ها چه شد؟ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چراغ توری پترومکس یا چراغ زنبوری بخشی از خاطرات کودکی ما در روستاست که نفت را به نور و گرما تبدیل می کرد. یادش بخیر🌺👋 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
‹✌️☘›راه‌حل صحیح موفقیت این است که اشتیاق شما به پیروزی بیشتر از ترسِ شما از شکست باشد... سـلام👋 دوشـنبه روزتون بخیر عافیت به امید موفقیت های پی در پی در زندگی یا قاضی الحاجات💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✍حاج اسماعیل دولابی: 🌸هیچ عبادتی مانند صلوات نیست.هیچ عبادتی را خداوند نفرموده من انجام می دهم پس شما هم انجام دهید در مورد نماز،روزه و هیچ عبادت دیگری چنین نفرمود.اما در مورد صلوات فرمود: خدا و ملائکه اش بر پیامبر صلوات می فرستند پس ای مؤمنان شما هم بر او صلوات بفرستید. ان‌شاءالله وقتی صلوات می فرستی متوجه شوی که خدا دارد بر حبیبش صلوات می فرستد و حس کنی که بر تو هم که صلوات می فرستی دارد صلوات می فرستد! 📚عرفان در کلام اولیای ربّانی،ص۶۲_۶۷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✍گاهی پاره ای از چیزها می شوند بعضی وقت ها نوبت تن پوش ها می شود ، لباس و شلوار و کلاه و پاپوش و این جور چیزها... گاهی به وسیلهٔ نقلیه و خانه و دکوراسیون منزل کشیده می شود و گاهی از همه ناجورتر مسألهٔ به افکار و باورها هم رسوخ می کند ! می بینی روشنفکری و تجدد می شود : این گونه حرف زدن و آن گونه ژست گرفتن...وقتی خوب بررسی می کنی و با تعداد زیادی ارتباط می گیری متوجه می شوی که همهٔ این ها آبشخورشان یکی است و از فلان جا و یا فلان کس منشأ می گیرد . ✓خیلی وقت ها صرف مخالفت و بحث و مجادله می شود . دوستی بود که رویهٔ خاصی داشت ، شدیداً علاقه مند بود ؛ بحث و مجادله کند ! هرگاه شخصی طرفدار بود او از دفاع می کرد ! و هر وقت فردی از این جریان حمایت می کرد او آن جریان را علم می کرد و با دفاع و بحث و مجادله ، طرف را منکوب می کرد ؛ خودش در خلوت به دوستان می گفت : این کار را دوست دارم... درطول این چند دههٔ عمر مرتب دیده ام که می آیند و می روند ولی آن چه به نظرم زیباست و ماندگار و بعضی آدم هاست که همیشه مثل خودشان بوده اند و مثل خودشان زیسته اند و خاطره آمیز روزگار را طی کرده اند و عده ای هم به همین منوال به دیار باقی رفته اند🕯 ✓روزگارتان به نکویی بگردد یاحق ح.ا.م ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
✅ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ، ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ چگونه خواهد بود ؟ تمثیل رسایی بیان فرمودند: ﻣَﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ می کند و می گوﯾﺪ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ می رﻭﻡ ﻭ ﺑﺮمی گردﻡ. 🍃ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ می رود ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ می کند. 🔻ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ؛ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ می کند و اتاق را به هم می ریزد ! 🔻ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ؛ ﮐﻪ می بیند ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ می رﯾﺰﺩ ﻭ خرابکاری می کند ، می نشیند ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ می کند ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ! 🔻ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ؛ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ می کند ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ می شود! 🔻ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ؛ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ می کند، ﺷﺮﻭﻉ می کند ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺴﺖ؛ 🔸ﺍﻭ می دﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ می بیند ، ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ می گوﯾﺪ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می کنم ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ می بیند، ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪن ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ. ﺁﺭﯼ؛ ﺍﯾﻦ تمثیل ﺩﻗﯿﻘﺎً حکایت ﻣﺎ است . 🔹ﻋﺪهﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ به هم می رﯾﺰﯾﻢ... ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺻﻼً ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ می کنیم ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ... ﻋﺪﻩﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺑﺴﺖ می نشنیم ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ... عده‌ای هم از هیچ کاری برای رضایت ولی امرشان دریغ نمی کنند... ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
آیا هیچ وقت با آدم‌هایی برخورد کرده‌اید که به نظر می‌رسد از روی تصادف نیست که بر سر راه شما قرار گرفته‌اند، بلکه نوعی حکمت بسیار دردناک در آن هست که زندگی‌تان را ناگهان از این رو به آن رو می‌کنند ؟! سفر یعنی تصویرهایی که تصویرهای دیگر را می‌پوشاند. سفر یعنی کیمیای پنهان. سفر یعنی اعماق عکسی که آنجا سایه‌هامان حقیقی‌تر از خودمان به نظر می‌رسند. پس مشکل‌ترین چیز فقط این است که مجبور باشی از جایت بلند شوی، بدون اینکه جایی برای رفتن باشد ...! 📕 کاناپه قرمز ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
 یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.   و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمـیمـاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالـه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشـیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐من فاطمه 🎊بر اهل کسا نور دو عینم 💐من مــادر 🎉شاهـنشه بین الحـرمینم 💐از شهر مدینه 🎊بدهم مژده به عُشاق 💐یک روز فقط 🎉مانده به میلاد حسینم.. 💐پیشاپیش 🎊میلاد امام حسین (ع) و روز پاسـدار مبارک 💐 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
فرصت‌ها ، مانند بیسکویتی هستند که با چای خیسش می‌کنیم،کافیست کمی تعلل کنیم، از دست‌شان خواهیم داد ! سـلام👋 سه شـنبه روزتون بخیر و خوشی به امید داشتن اوقاتی خوش و بهره گیریِ درست از فرصت های زندگی یا ارحم الرّاحمین💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti