eitaa logo
نگاه ِ نـو
131 دنبال‌کننده
6هزار عکس
601 ویدیو
14 فایل
متون زیبا ؛ ادبی ، تربیتی ، روان شناسی ، مذهبی #حکایات_و_خاطرات...
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️من دختری مذهبی و پابند به اخلاق اسلامی بودم. سال ها گذشت و کسی از من خواستگاری نمی کرد دخترهای جوانتر از من ازدواج کردند و مادر فرزند شدند ، عمرم به ۳۴ رسید. روزی یکی برای ازدواج با من حاضر شد ، زیاد خوشحال بودم و ازدواج کردیم دو روز بعد مادر شوهرم آمد و با دیدن من گفت عمرت بنظرم به ۴۰ سال می رسد. من گفتم ۳۴ ساله هستم و او به من گفت این عمر برای به دنیا آوردن بچه مناسب نیست و من تشنهٔ دیدن نوه های خود هستم😔 مادرشوهر نکاح مرا با پسرش فسخ کرد😐 شش ماه را با غم و اندوه سپری کردم و پدرم برای اینکه غم خود را فراموش کنم مرا به حج عمره فرستاد ، سفر عمره رفتم . در حرم شریف نشسته و در حال دعای خیر نزد خدا بودم که زنی را دیدم که با صدای زیبا آیه ای از قرآن را تلاوت و بارها آن را تکرار می کرد. (فضل و مهربانی بزرگ الله بر توست). غم خود را با او شریک کردم مرا در آغوش گرفت و این آیه را تکرار می کرد : (و زود است که به تو بدهد و تو راضی شوی ) خیلی راحت شدم و به خانه برگشتم که خانوادهٔ خوب و دینداری به خواستگاری ام آمدند ، به خوشحالی پذیرفتم و ازدواج کردیم و شوهرم مردی اهل دین بود 😊 به من و خانواده ام احترام زیادی می گذاشت و من نیز احترام شان می کردم ، عمرم به ۳۶ رسید ، ماه ها گذشت و محبت اولاد در دلم جا گرفت برای چکاپ نزد دکتر رفتم بعد از معاینات دکتر گفت مبارک باشد! ضرورتی به معالجه نیست تو حامله هستی ، تا هنگام ولادت هیچگونه معاینه ای برای تعیین جنسیت بچه انجام ندادم و هر چه بود ، فضل خدا می دانستم ، بعد از ولادت شوهرم و خانواده اش در اطرافم نشسته و می خندیدند ، وقتی پرسیدم چرا می خندید آنها جواب جالبی دادند؟ به یک صدا همگی گفتند : یک پسر و یک دختر است !😍 با شنیدن این حرف اشک خوشحالی از چشمانم جاری شد و دوباره یاد آن خانم در حرم شریف و تکرار آیهٔ قرآن افتادم 😊 یعنی که حرف خدای متعال حق است. منتظر فرمان رب خود باش، ما تو را می بینيم. ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti