eitaa logo
نگاه ِ نـو
132 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
729 ویدیو
15 فایل
متون زیبا ؛ ادبی ، تربیتی ، روان شناسی ، مذهبی #حکایات_و_خاطرات...
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه ِ نـو
هوای اینجا که خوزستان است ، ۸ ماه سال گرمست . گرمایش بماند برای خرمایش ، شرجی هایش توان ما را برده است . هر که برای انجام ضرورتی بیرون رود از سر و گوپالش آب روان می شود و اگر مثل من باشد چشمانش از شوری عرق ، می خواهند از حدقه بگریزند . چقدر می شود در منزل نشست و در و دیوارها را نگاه کرد . انگار در و دیوارها هم از گرما حالشان گرفته است و به ما بد طور نگاه می کنند ! چند وقتی است به گل بوته های فرش می نگرم ، انگار آن ها هم ،حالشان خوب نیست ، دلم می خواهد بزنم بیرون و رفیقی بیابم ، کمی باهاش گفت و گو کنم ، اما مگر گرما و شرجی اجازه می دهد ! اگر اعتراضش کنی ، به زبان حال می گوید تو که بازنشسته ای ، چه می خواهی اینجا ، بردار و برو جای خنک ...این دیار که چهارفصل است . او هم گویی اعصاب ندارد که برایش توضیح دهی حال و روزت را ، داشـته ها و نداشـته هایت را ، اینت را و آنت را...اصلاً ولش کن ! خودش مجبور می شود اواخر آبان ، بار وبندیلش را بردارد و برود تا ما یواش ، یواش کت کهنه هایمان را در بیاوریم ، اگر بشود اتویشان کنیم و روی نیمکت ایستگاه واحد یا توی پارکی با رفقا معاشرت کنیم .دیگر ملالی نیست ، اما هست ولی تو گوش شنوا نداری ...زودتر برو شهریور شده ، چند روز دیگر بچه ها می خواهند بروند مدرسه ... من که سی سال با آن ها بوده ام خوب می دانم ، چقدر از گرما و شرجی مهر و آبان شروع مدرسه و نظم و انتظام آن بیزارند . خلاصه ، فعلاً برو تا تا یک ماه و بیست روزی که سرد شد ، خبرت کنم ، کمی بیا و اطراف سینوس ها و دو کلیه ام را گرم کن ، آن وقت به تو احتیاج دارم ، الآن نـه ... ح.ا.م ۲ شهریور ۱۴٠۱ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti