eitaa logo
نگاه ِ نـو
133 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
592 ویدیو
14 فایل
متون زیبا ؛ ادبی ، تربیتی ، روان شناسی ، مذهبی #حکایات_و_خاطرات...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆داورهم شوخیش گرفته انگار 😂😂😂 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
ژاو یونگجیو نام یک فرد رفتگر و بی‌خانمان چينى است که به عنوان یک فرشته آسمانی معروف شده است!! 🔹وی در ۳۰سال گذشته، با درآمد حاصل از رفتگرى، هزينه تحصيل ۳۷کودک را پرداخته است! ‌‌ ‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
اینکه قرار است زمان و انرژی خود را در کجا مصرف کنید یکی از مهمترین تصمیماتی است که باید در زندگی بگیرید. سلام👋 دوشـنبه روزتون بخیر و عافیت به امید روزی آرام و بی دغدغه برای همهٔ شما یا قاضی الحاجات💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
فلات مرکزی ایران سرزمین خشک و کم آبی است، که تنها با استفاده از رشته قنات های متعدد که از بزرگترین شاهکارهای مهندسی دنیای قدیم به حساب می آید، تبدیل به محلی برای کشت و زرع وسکونت شده است. سیستم آبرسانی با کمک قنات در ظاهر ساده به نظر می رسد ، ابتدا توسط مقنی های کارکشته محل اصلی آب یا همان "مادر چاه" پیدا می شد. بعد شترگلوهای متعددی برای تنظیم کشش آب به سمت حفر می گردید. آنگاه از محل مادرچاه تا جایی که آب قنات به سطح زمین می رسید یا در اصطلاح مقنی ها "آفتابی می شد"، طرازبندی شده و سپس در فواصل معین چاه های متعددی برای تهویهٔ قنات و همچنین جذب آب های آزاد حفر می شد و در انتها مشکلترین قسمت کار، یعنی نقب زدن و اتصال این رشته چاه ها به هم و همین طور مادرچاه صورت می پذیرفت. اصطلاح "آفتابی شدن" که به معنای دیدن شخصی پس از مدت های مدیدی است، در واقع از همین کار حفر قنات ریشه گرفته است، زیرا در زمان گذشته و با نبود وسایل حفاری و مهندسی دقیق، رساندن آب قنات به سطح زمین یا همان "آفتابی شدن آب قنات" کار دشوار و زمانبری بود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
روزگار ‌قرارش نیست که بگذارد حال آدمیزاد همیشه خوب باشد! این ماییم که باید همدیگر را درک کنیم! ✓گاهی حال آدم به دلیل نامعلومی بـد می شود ! اینقدر روی این سؤال پافشاری نکنید که چرا حالت بد است؟! چرا امروز بی حوصله ای؟! خُب اگر خودش دلیل حال بـدش را می دانست ؛ که چاره ای پیدا می کرد! بعضی حال ها را آدم نمی فهمد ، چرایش را نمی داند ! شاید بعدها بفهمد اما در حال حاضر ، توان جواب دادن به هیچ سؤالی را ندارد! به این باوربرسیم که اگر کمی یکدیگر را مراعات کنیم ، زمین جای بهتری برای زندگی می شود! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✔️مرحوم شیخ رجبعلی خیاط(ره) می‌فرمود:بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی تر می‌شود. اگر کاملاً رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود. 🔹دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم، از غصه، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران. 🔸قرآن می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت." 🔹این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: ما قطعاً می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند. سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن.. 📚سورهٔ حجر آیهٔ ۹۸ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✍چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروکلهٔ یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده‏های خاکی پیدا می‏شود. رانندهٔ آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس شیک ، کفش های Gucci ، عینک Ray_Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجرهٔ اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقاً چند رأس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟ چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد. جوان، ماشین خود را در گوشه‏ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه‏ی NASA روی اینترنت، جایی که می‏توانست سیستم جستجوی ماهواره‏ای ( GPS ) را فعال کند، شد. منطقهٔ چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با ۶۰ صفحهٔ کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیدهٔ عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد. بالاخره ۱۵۰ صفحهٔ اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان می‏داد، گفت : شما در اینجا دقیقاً ۱۵۸۶ گوسفند داری. چوپان گفت: درست است. حالا همین‏طور که قبلاً توافق کردیم، می‏توانی یکی از گوسفندها را ببری. آنگاه به مرد جوان نگاه کرد که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود. وقتی کار مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقاً به تو بگویم که چه کاره هستی، مرا پس خواهی داد؟ مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه! چوپان گفت: تو یک مشاور هستی. مرد جوان گفت: راست می‏گویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟ چوپان پاسخ داد: کار ساده‏ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سؤالی که خود من جواب آن را از قبل می‏دانستم، مزد خواستی. مضافاً، اینکه هیچ چیز راجع به کار و گلهٔ من نمی‏دانی، چون به جای گوسفند، مرا برداشتی ! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️امام كاظم (علیه اسلام): برای هر چیزی، دلیل و راهنمائی است و راهنمای شخص عاقل، تفكّر و اندیشه می باشد. 🏴 سالروز شهادت باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام را به پیروانان حضرتش ، تسلیت می گوییم. آجرک الله یا صاحب الزمان🖤🏴💔 ‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
💠آیة الله سید عبدالکریم کشمیری(ره) 🔅 ١۴٠٠ صلوات نذر موسی بن جعفر(ع) برای حوائج بسیار مفید است🔺 🏴🌾🕊 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
زندگی به امواج دریا می ماند ، چیز هایی را می آورد ، در حالی که چیز های دیگری را با خود می بـرد... ✓ان شاءالله خوبی ها و خوشی ها را با خود بیاورد و سختی ها ، رنج ها و دردها را با خود ببرد . آمین🤲 سلام👋 سه شـنبه روزتون بخیر و عافیت دعـاهـا و حوائج شما به حق موسی بن جعفر علیه السلام ، مستجاب باد . شهادت امام موسی بن جعفر را به همهٔ شما تسلیت عرض می کنم🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان💔🖤 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✍اسمش مسعود بود ، همه چیز از یک خودکار توی ادارهٔ فلان شروع شد ، رفته بودم برای انجام یک کار اداری که مردی حدوداً میانسال زد روی شانه ام و گفت : ــ داداش اون خودکارو میدی منم یه امضا بزنم؟ نمی دانم چه شد که شروع کرد به دردِ دل ... گفت : حوصله داری یکم داستان برات بگم؟ گفتم : حتماً گفت : چند وقت پیش با همسرم بعد حدود ۲ سال جنگ و دعوا حاضر شدیم ازهم طلاق بگیریم ، اون رفت خونه پدرش اینا تو شهرستان منم موندم سر ساختمون کار کردم تا نوبت دادگاه بشه(کارگرساختمان بود) نوبت دادگاهمون رسید ، اومد تهران ولی چون یه سری مدارکش کامل نبود دادگاه به تعویق افتاد ... افتاد یک هفته بعدش نمی تونست برگرده شهرستان... به ناچاربهش گفتم بیا خونه ، کاری هم به کار هم نداریم ، قبول کرد ! گفت : شاید باورت نشه ولی عجیب ترین خاطرهٔ عمرم شد ، اون یک هفته ، انگار اولین هفتهٔ نامزدیمون بود ، همون قدر با شور و اشتیاق می پرسید چی میخوری درست کنم؟ بعد از ظهرا می رفتیم قدم می زدیم فیلم می دیدم ، حتیٰ شاید باورت نشه وقتی رفتم حموم اومد پشتمو کیسه کشید (با ذوق تمام می گفت) اون یک هفته گذشت و ما تصمیمون عوض شد طلاق نگرفتیم و الآن ۵ سال از اون ماجرا می گذره ولی اون یک هفته رو ما توی ۸ سال زندگی مشترک که قبلش داشتیم هیچ وقت تجربه نکرده بودیم... دیگه چیزی نگفت ، او رفت و من ماندم‌ و این فکر که چرا؟! آن دو نفر دیگر فکر می کردند که این آخرین هفتهٔ با هم بودنشان هست و بعدش دیگر به هم گیر نمی دهند که : چرا برای من تایم نمیذاری ، چرا اهمیت نمیدی ، تا الآن کجا بودی و... آزادِ آزاد... یکهو نگاهم افتاد به قوطی نوشابه ای که دستم بود ، رویش نوشته بود "live the moment" بله ...آن ها دقیقاً در لحظه زندگی کرده بودند چون یک هفته توی یک زندگی « لحظه » حساب می شود . کاش کمال گرایی ها را کنار بگذاریم و با خود و شریک زندگیمان و حتی مردم عادی هم طوری رفتار کنیم که بعداً محتاج لحظه ها نشویم... نمی دانم روال و مسیر زندگی شما چیست ولی از شما می خواهم یک بار هم که شده آدم هارا با نقص هایشان قبول کنید ، اینطوری ذهن و روح خود شما هم آرام تر است . ـــ دعـاگوییم و استدعـای خیر داریم...یا حق ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تنها ۳ درصد از قرآن ممنوعیت‌هاست. ⭕️ نظر پروفسوری که مسلمان شد! 👆 پروفسور اسـتاد ریاضیات دانشگاه کانزاس ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti