eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃اونجا که خدا میگه: نترسید؛ خودم هواتونو دارم..! چقد دل آدم قرص میشه... 🐟🌊
زندگينامه وخاطرات طلبه‌ي جانباز شهيدمدافع حرم محمدهادي ذوالفقاري🦋 آخرین حضور...💚 📚 خواهرش ميگفت: گاهي از نجف زنگ ميزد ميگفت به چيزي نياز پيدا کرده، ما سريعاً برايش تهيه ميکردم و می فرستاديم. ماه رمضان که آمده بود آلوچه و چيزهاي ترش خريده بودم! رفت آنها را آورد سر سفره تا با آنها افطار کند! ميگفت: آنقدر در نجف چيزهاي شيرين خورده ام كه الان دوست دارم چيزهاي ترش بخورم. به خاطر همين خوردنی هاي ترش برايش به نجف می فرستادم. آخرين باري که به تهران آمد، ايام عرفه و تقريباً آبان ماه سال ۱۳۹۳ بود. رفتار و اخلاق هادي خيلي تغيير كرده بود. احساس ميكرديم خيلي بزرگتر شده. آن دفعه با مقدار زيادي پول نقد آمده بود! هر روز صبح از خانه بيرون می رفت و شبها بر ميگشت. بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي عراق بود. طراحي پرچم، تهيه ی چفيه و سربند و ... از كارهاي او بود. مقدار زيادي پارچه ی زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کرديم و آنها را بريديم. پارچه ها باريك باريك شد. هادي اسامي حضرت زهرا را رويشان چاپ کرد و از آنها سربندهاي قشنگي درآورد. همه ی آن سربندها را با خودش به نجف برد. در آخرين حضورش در تهران، حدود هشتاد نفر از بچه هاي کانون مسجد به مشهد رفتند. در آن سفر هادي هم حضور داشت، زحمات زيادي کشيد. او يکي از بهترين نيروهاي اجرايي بود. اين مشهد آخرين خاطره ی رفقاي مسجدي با هادي رقم زده شد. هادي وقتي در نجف مشغول درس و کار بود، مانند ديگر جوانان اين توانايي را در خودش ديد که تشکيل خانواده دهد و مسئوليت خانواده ی جديدي را به دوش بگيرد. به اطرافيان گفته بود اگر مورد خوبي سراغ دارند به او معرفي کنند. هادي هم مثل همه ملاک هايی براي انتخاب همسر در ذهنش داشت.ملا ک های او بر خلاف برخي جوانان نسل جديد، ملاکهای خاص و خدايي بود. ديدگاهش دنيوي نبود. او به فراتر از اين چيزها می انديشيد.هادي دلش ميخواست همسرش حجاب کامل داشته باشد. ميگفت دوست ندارم همسرم به شبکه هاي اجتماعي و تلويزيون و... وابستگي غلط داشته باشد. هادي اخبار را پيگيري ميكرد، اما به راديو و تلويزيون وابستگي و علاقه نداشت. وقتش را پاي سريالها و فيلمها تلف نميكرد. ميگفت خيلي از اين برنامه ها وقت انسان را هدر ميدهد. از نظر او زندگي بدون اينها زيباتر بود. چند جايي هم در نجف براي خواستگاري رفته بود اما... بار آخر با پدرش صحبت كرد و گفت: بايد عيد نوروز با من به نجف بياييد. من رفته ام خواستگاري و از من خواسته اند با خانواده ات به خواستگاري بيا.روزهاي آخر كارهاي خودش را هماهنگ كرد. حدود هزاران چفيه براي حشدالشعبي خريد. چندين هزار پرچم و پيشاني بند هم طراحي و چاپ کرد و با خودش برد.خواهرش ميگفت: آخرين بار وقتي هادي به نجف رفت، يک وصيتنامه با دست خط کامل معمولي که پاکنويس هم نشده بود داخل كمد پيدا كرديم. در آنجا نوشته بود: حجابهاي امروزي بوي حضرت زهرا نميدهد.حجابتان را زهرايي کنيد. پيرو خط ولايت فقيه باشيد. اگر دنبال اين مسير باشيد، به آن چيزي که ميخواهيد ميرسيد همانطور که من رسيدم. راهپيمايي نُه دي يادتان نرود. گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي...🌿 ... 【 @atre_shohada
مداحی_آنلاین_دل_تو_دلم_دیگه_نیست_آقا_واسه_کربلا_بنی_فاطمه.mp3
6.86M
🍃به وقت مداحی...دل تو دلم دیگه نیست آقا واسه کربلا ♪اسم منو بنویس آقا واسه کربلا 👌 【 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
⟮یَا نُورَ کُلَّ نُورٍ وَ مُنْتَهَیٰ کُلَّ رَغْبَةِ..⟯ ای‌روشنی‌بخش‌هر‌نور‌و‌منتهای‌هر‌آرزو ..🌱 ‌‌ 😍
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• خاطرات دفاع مقدس به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفره ای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم، با خوش رویی کنار ما نشست و به شوخی گفت : اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود . راوی جانباز معزز یوسف محمودی ☀️نسال الله منازل الشهدا 🌸 💥 【 @atre_shohada】  
دعای روز بیــستم وچهارم...🤲 🌙 【 @atre_shohada
ای برادرانم ! باید هرکدام از شماعنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد. دنیا را همه می‌توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. 🌱 【 @atre_shohada
میرزا اسماعیل دولابی(ره) از بلاها فرار نکن، سفارشی مال خودته، گاهی خدا یک کاری را مخصوص شما آفریده است.👌🍃 یک بچّه ی ناجوری به تو داده است، یک زن ناجور داده است، یک پدری داده است که خیلی خوش اخلاق نیست، یک چیز ناجور به تو داده...با تو کار دارد. یا بر عکسش،یک چیز خوب و جور به تو داده است،باز با تو کار دارد. یک معصومی را در خانه ات گذاشته است. اگر حقّ او را ادا کنی کارَت بالا می گیرد. ✅خلاصه اش در امتحان ها چیزهای ارزشمند خوابیده است.حواست را جمع کن تا ان شاءالله از عهده امتحان مافوق خودت برآیی.🌺✨🦋 💥 【 @atre_shohada
🔅شرق و غرب از شما جلو نزنند سلام مرا به همکلاسی‌هایم برسانید و بگویید حسین نگذاشت امامش تنها بماند و شما نیز نگذارید امام عزیزمان تنها بماند.. و نگذارید شرق و غرب در زمینه‌های علمی و فرهنگی از شما جلو بیفتند. 🕊🦋 【 @atre_shohada
زندگينامه وخاطرات طلبه‌ي جانباز شهيدمدافع حرم محمدهادي ذوالفقاري🦋 معراج السعادة...💚 📚 سالهاي آخر ماه رمضان را به ايران ميآمد. هميشه با ورود به ايران ابتدا به مشهد ميرفت و موقع بازگشت به نجف هم به مشهد ميرفت. در شبهاي ماه رمضان با هم به مسجدالشهدا و مجلس دعاي حاج مهدي سماواتي ميرفتيم. برخي شبها نيز با هم به مسجد ارك و مجلس دعاي حاج منصور ميرفتيم. چه شبها و روزهايي بود. ديگر تكرار نميشود. هادي در كنار كارهاي حوزه و تحصيل به كارهاي هنري هم مشغول شده بود. يادم هست كه در رايانه ي شخصي او تصاوير بسيار زيبايي ديدم كه توسط خود هادي كار شده بود؛ تصاوير شهدا كه توسط فتوشاپ آماده شده بود. بودن در آن روزها كنار هادي براي ما دنيايي از معرفت بود. در اين آخرين سفر رفتار و اخلاق او خيلي تغيير كرده بود؛ معنوي تر شده بود. يك شب از برادرم سؤال كردم چطور اينقدر تغيير كردي؟ گفت: كتابي هست به نام معراج السعادة واقعاً اگر كسي ميخواهد به معراج يا به سعادت برسد، بايد هر شب يك صفحه از اين كتاب را بخواند. بعد كتاب خودش را آورد و از روي كتاب براي ما ميخواند و ميگفتبه اين توصيه ها عمل كنيد تا به سعادت برسيد. ً مثال، يك شب ميگفت: سعي كنيد سكوت شما بيشتر از حرف زدن باشد. هر حرفي ميخواهيد بزنيد فكر كنيد كه آيا ضرورت دارد يا نه؟! بي دليل حرف نزنيد كه خيلي از صحبتهاي ما به گناه و دروغ و ... ختم ميشود. شب بعد درباره ي شوخي و خنده زياد حرف زد. اينكه در شوخي ها كسي را مسخره نكنيم. افراد را به خاطر لهجه و ... مورد تمسخر قرار ندهيم. البته خودش هم قبل از همه اين موارد را رعايت ميكرد.شب ديگر درباره ي اين صحبت كرد كه در كوچه و خيابان سرتان را بالانگيريد. با صداي بلند در جلوي نامحرم حرف نزنيد. سعي كنيد سر به زير باشيد. اگر با نامحرم زياد و بيدليل صحبت كند، حيا و عفت او از دست ميرود. گوهر يك زن در حيا و عفت اوست.روز بعد به ميدان انقلاب و پاساژ مهستان رفت تا مقداري وسايل لازم براي عراق را تهيه كند. آن شب وقتي به خانه آمد يك هديه براي ما آورده بود. كتاب معراج السعادة را به ما هديه داد.هنوز اين كتاب را داريم و به توصيه ي هادي آن را ميخوانيم و سعي در عمل كردن آن داريم. گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي...🌿 ... 【 @atre_shohada