امام زمان (عج) را از یاد نبرید که نامه اعمال ما هر هفته به دست آقا میرسد و نگذارید نامه اعمالتان جلوی آقا امام زمان سیاه باشد.
#شهیدحسناکرمی
#امام_زمان♥
【 @atre_shohada】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دَردَم بہ جان رسيد و طَبيبَم پَديد نيست
دارو فروشِ خسته دِلان را دُڪان ڪجاست...؟
#محرم
#امام_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پاسخ به شبهاتی درباره ی حجاب در قاب یک تقابل زیبا
✍آیا مردان صاحب صنعت مد و فشن برای ظاهر شما تصمیم گيری و طراحی نمیکنند ⁉️
#ازگروهمماس👥
#حجاب
【 @atre_shohada】
🌷🌱🌷
گوشهای از باشگاه در حال تمرین کردن بودیم که متوجه دو خانم فیلمبردار شدیم. راضیه خود را سریع به آن دو رساند و خیلی مودبانه گفت: "شما چرا بدون اطلاع فیلم می گیرید؟" گفتند: "خب برای صدا و سیماست!" راضیه گفت: "قبل از فیلم برداری باید اعلام میکردید. حجاب ما خوب نیست. لطفا قسمتی که ما در فیلم افتادهایم را حذف کنید."
پس از تمرین به همه لباسهای یک دست دادند و گفتند برای افتتاحیه و اختتامیه این لباسهای ورزشی را بپوشید هر استانی با رنگ خاصی مشخص بود. راضیه در افتتاحیه روی این لباس چادر پوشید. سرپرست تیم گفت: "چادرتان را در بیاورید" ولی راضیه گفت: ما بدون چادر نمیآییم.
#شهیدراضیهکشاورز
#حجاب🧕
【 @atre_shohada】
عطــــرشهــــدا 🌹
#او_را #رمان📚 #پارت_هفتاد_و_چهارم بعد از چند دقیقه گوشی رو انداختم رو صندلی و سرم رو گذاشتم رو فرمو
#او_را
#رمان📚
#پارت_هفتاد_و_پنجم
-مگه جشنه؟
-برای من بله،جشنه?
کی حاضر میشن؟
میخوام زود آماده شن.
-چشم.سعی میکنیم تا دو سه ساعت دیگه حاضرشون کنیم.تشکر کردم و از گل فروشی خارج شدم و رفتم پیش زهرا.
-چیشد پس؟
فکر کردم رفتی برای من گل بگیری!!
چرا دست خالی اومدی؟؟
-خخخخ...برای تو هم گل میگیرم عزیزم.
دو سه ساعت صبرکن تا بفهمی قضیه چیه!
از اونجا رفتم یه قنادی که شیرینی هاش خیلی خوب بودن و ده کیلو شیرینی سفارش دادم!و گفتم سه ساعت دیگه میام دنبالشون!
زهرا مشکوک نگاهم میکرد و میخواست بدونه قضیه چیه.
-گشنت نیست؟؟
-آره،یکم.
ترنم؟تو چرا همش میری اینور و اونور و دست خالی میای بیرون؟
-گفتم که سه ساعتی باید صبرکنی!
حالا هم بریم رستوران یه ناهار توپ بهت بدم که باید جون داشته باشی ازت کار بکشم!!
مشغول خوردن ناهار بودیم که گوشیم زنگ خورد.مرجان بود!
-ترنم عصر میای دنبالم بریم جایی؟
-کجا؟؟
-حالا تو بیا،بهت میگم.
-آخه من چهارپنج ساعتی کار دارم!
-چیکارداری؟؟خب بعدش بیا!
بیا دیگه....
در مقابل اصرارهاش چاره ای جز تسلیم نداشتم.هرچند میدونستم کارم طول میکشه اما دوست نداشتم مرجان رو ناراحت کنم.
سرساعتی که قرار داشتیم،رفتم گل فروشی و گل ها رو تحویل گرفتم.
-ترنم اینهممممه گل!!؟؟
برای چی؟؟
-مگه گل نخواستی؟؟
-شوخی کردم دیوونه!
-منم شوخی کردم!مال تو نیستن!!
-بی مزه!پس مال کیه؟
-مال تولد دوباره ی من و آشتی با امام زمان.
الان میریم شیرینی ها رو هم میگیریم و میریم پارک.و به همه،خصوصا اونایی که زیاد حجاب جالبی ندارن،گل و شیرینی میدیم!
جلوی یکی از پارک های تقریبا شلوغ نگه داشتم.سبد رو برداشتم وچندتا از گل ها رو توش چیدم.به نوبت یک دور من شیرینی میگرفتم و زهرا گل،و یک بار من گل میگرفتم و زهرا شیرینی ها رو!هر دوتامونم مثل بمب پرانرژی شده بودیم!با ذوق پخششون کردیم و سعی میکردیم همش لبخند به لب داشته باشیم.از هر کدوم سه تا دونه نگه داشتیم،
دوتا برای خودمون و یکی برای مرجان!
بعد از یک ساعت و خورده ای،خسته ولی خوشحال به ماشین برگشتیم.-مرسی زهرا.
واقعا ازت ممنونم.ببخشید که به زحمت افتادی!-اولا وظیفم بود و در ثانی کارت عالی بود ترنم!عالی!
هم این که مردم رو شاد کردی،هم اگه یه نفر هم فکرش بره سمت آشتی با امام زمان،واسه دنیا و آخرتت کافیه!
-خداروشکر.امیدوارم مقدمه ی جبرانم،مورد قبول آقا قرار گرفته باشه.طبق معمول،زهرا رو تا دم مترو رسوندم.آفتاب داشت غروب میکرد،
اما به مرجان قول داده بودم برم دنبالش!
باهاش تماس گرفتم و قرار شد یه ربع دیگه سر خیابونشون باشه.بار اولی بود که داشتم با چادر میرفتم پیشش!اون حتی از نماز خوندنم هم خبر نداشت،فکر میکرد فقط اخلاقم عوض شده!بهرحال دیر یا زود باید منو میدید.
به خدا توکل کردم و راه افتادم.
پنج دقیقه ای معطل شدم تا مرجان بیاد.
سوار ماشین شد و سرش رو چرخوند تا بهم سلام بده اما خشکش زد!بادیدن چشمای گردش خندم گرفت!-سلام عزیزم.چه عجب تشریف آوردی!!
-ترنم؟؟این چه ریخت و قیافه ایه؟؟
این چیه روی سرت؟؟
ماشین رو روشن کردم و راه افتادم.
-خب...چادره دیگه!
-میدونم،میگم چرا رو سرته؟؟؟
-خب پس باید کجا باشه؟
جای چادر رو سر دیگه!
-ترنم منو مسخره کردی؟
این چه ریختیه برای خودت درست کردی؟
درش بیار ببینم!
-بابا آروم باش مرجان!
نفس بکش،توضیح میدم!
-لازم نکرده،گفتم درش بیار!
-مرجان صداتو بیار پایین.یکم آروم باش!
-حرف من برات ارزش نداره؟؟
-چرا عزیزم.
-پس برش دار،منو عصبی نکن.
-حرف تو برام ارزش داره،اما قبل از تو باید به خدا چشم بگم؟؟
-هه!خدا؟؟
همون خدایی که خودت داشتی برام اثبات میکردی که وجود نداره؟؟
-مرجان چرا آروم نمیشی بذاری حرف بزنم؟؟
-برای اینکه داری حالمو بهم میزنی!
اصلا معلوم نیست چته!
-مگه من چیکار کردم؟؟
-روز به روز داری احمقتر میشی!
ترنم اگه به این مسخره بازیات میخوای ادامه بدی،دور منو خط بکش!
-مرجان میفهمی چی میگی؟؟
-آره میفهمم.الانم برو سمت بازار،باید لباس بخریم.
-لباس چی؟؟
-برای مهمونی پس فردا!
-چه مهمونی؟
-چه مهمونی ای به نظرت؟؟؟
مهمونی برای دعای شفای تو!
-اگه تو میخوای لباس بخری میبرمت،اما من پارتی نمیام-خودم زنگ میزنم مخ مامان و باباتو میزنم.
-اونا هم رضایت بدن،من خودم نمیخوام که بیام-تو غلط میکنی!تو همون کاری رو میکنی که من بهت گفتم!
-مرجان چرا اینجوری میکنی آخه؟؟
-برای اینکه داری واسه من جانماز آب میکشی!
احمق تو همونی که تا دیروز تو بغل سعید ولو بودی!هرروز میومدی خونه ما که مشروب بخوری!
معتاد سیگار شده بودی!
تیپت...
اونوقت واسه من از خدا حرف میزنی؟؟؟
-آدما تغییر میکنن!آدم آره،ولی تو نه!
جوگیر احمق!-مرجان درست صحبت کن!
-نمیکنم.همینه که هست!
میای پارتی یا نه؟-من نمیام،تو هم نرو مرجان.
به جاش با هم میریم بیرون،خوش میگذرونیم.
-عه؟هه!راست میگیا!باشه!-مسخره نکن،جدی میگم.کلی حرف دارم برات بگم!
به قلم محدثه افشاری
#ادامهدارد...
@behtarinarbabm.mp3
3.5M
🍃به وقت مداحی...
•این فرش روضه که روش نشستی
اینجا همین جایی که هستی
یه روزی آرزوت میشه
#محرم
#امام_حسین♥
【 @atre_shohada】
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋
【 @atre_shohada】
خدایا شکرت
چون زنده ایم
هر چقد سخت ، هر چقد ناراحت
زنده ایم دیگه
سختی های و ناراحتی ها رو از ما بگیر
و بهمون شادی و آسونی بده
مرسی خدا♥️
#خداجونمشڪرت🌱
💌روایت عشق :
∘ خیلیبهحضرتزینبعلاقهداشت.
∘ یڪےازرزمندههاکهمدّاحبود،مےگفت
∘ درسوریه،وقتےحسینعلےمےآمدتا
∘ درهیئت،عزادارےوسینهزنےکند،
∘ هرروضهاےڪهمےخواندم،مےگفت
∘ بخوان!فقطدوڪلمهیآخررا
∘ ازمظلومیّتحضرتزینببخوان!
∘ وقتےمصیبتحضرتزینبرا
∘ برایشمےخواندم،
∘ آنقدربهسروسینهاشمےزد
∘ ڪهمےگفتمحسینعلے!اینهمه
∘ بهسروصورتتمےزنے،دردتنمےآید؟
∘ مےگفت: نهبهخدا!منمتوجّهنمےشوم!
#بهروایتپدر 🦋
#شهید_حسینعلی_کیانی
【 @atre_shohada】
آقایامامحسین...
گاهینگاهیبهدلِبیقرارودلتنگما:))
#کربلامیخواهموآغوشتو♥️
#محرم
آرزوت یه بذرِ تو میکاری
و فراموشش میکنی،
اما خدا هر روز بهش آب میده
#خــــدا♥
به نیت فرج مولامون حضرت مهدی
عجل الله وشادی دل حضرت زهرا سلام الله علیه
#پروفایل_ایام_عزای_سیدالشهدا🥀
#امام_حسین
#محرم