eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
‌وضع من را به خدا روضه تو سامان داد من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم... ! ♥️
خدابہ‌صاحب‌الزمان‌صبردهدزیرااومنتظر ماست‌نہ‌اینڪہ‌مامنتظراوباشیم. هنگامی‌میشودگفت‌منتظریم‌ڪہ‌خودرا اصلاح‌ڪنیم! ♥ 【 @atre_shohada
حقیقتاً‌بایدبھ‌خودِ‌خدابگیم‌تا بھمون‌تقلب‌برسونھ.. ڪھ‌قشنگ‌ترامتحان‌بدیم قشنگ‌ترزندگی‌ڪنیم ڪم‌ترگناھ‌ڪنیم.. وگرنھ‌بھ‌خودمون‌باشھ، میشیم: گناه'توبه''گناه'''توبه''''گناه..! آخرشم‌یھو‌میفتیم‌میمیریم، وحالابیادرستش‌ڪن!! اوج‌بگیریم‌سمت‌خدا نذاریم‌هیچ‌ڪدوم‌ازلحظه‌هامون، بدون‌یادخدابگذرھ..!(: 💥 【 @atre_shohada
📌بین خودمون باشه نیاز امروز مسلمونافراتر از شعاره ایمانت علاوه بر نیت وگفتار توی عمل هم باید خودشو نشون بده ما الان يه نسل با اراده و عمل گرا می خواییم. 🌱 【 @atre_shohada
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامه های 💌این آخرین نامه ماریه است. ▪️ اون از بدترین روز زندگی‌‌ش نوشته. 💌اون به کبوترش گندم سپرده تا داستان اون روز رو برای همه پرنده‌های جهان تعریف کنه و به گوش همه آدم‌ها دنیا برسونه @atre_shohada
⃞🥀🕊𝆺𝅥𝆹𝅥𝆺𝅥 .•مالشگرامام‌حسینیم، .•حسین‌وارهم‌بایدبجنگیم، .•اگربخواهیم‌ .•قبرشش‌گوشہ‌امام‌حسین‌(ع)‌را .•درآغوش‌بگیریم .•ڪلامےودعایـےجزاین‌نباید‌داشتہ‌باشیم: .•اللهم‌اجعل‌محیاےمحیامحمدوآل‌محمد .•ومماتےممات‌محمدوآل‌محمد . ♥ 【 @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🕊
#قصه‌دلبری #رمان📚 #قسمت_یازدهم دختر خاله ام می گفت: «الان داره خودش رو رحیم پور از رغدی می بینه !»م
📚 کلا ن تنها مکه یا جاهای دیگر ، در خانه هم در صورتی همکاری می کرد که وصل شود به اهل بیت امام حسین (ع) . یکی از چیزهایی که باعث شد از تنفر به بی تفاوتی برسم و بعد بهش عشق و علاقه پیدا کنم ، همین کارهایش بود 😅 دیدم دیوانه وار هیئتی است . همه دوست دارند در هیئت شرکت کنند ، ولی اینکه چقدر مایه بگذارند ، مهم است ... اولین حقوقی که از سپاه گرفت ، ۲۵۰هزار تومن بود .😅رفت با همه آن کتیبه خرید برای هیئت .از پرده فروشی ، ریش ریش های پایین پرده را خرید و به کتیبه ها دوخت و همه را وقف هیئت کرد ☺️پاتوقش پاساژ مهستان بود . روی شعر پیداکن برای امام حسین (ع) خیلی وقت می گذاشت 😍 شعارش این بود :« ترک محرمات ، رعایت واجبات و توسل به اهل بیت (ع) .» موقع توسل ، شعر و روضه می خواند . گاهی واگویه می کرد .اگر دونفری بودیم که بلند بلند با امام حسین (ع) صحبت می کرد ، اگر کسی هم دور و برمان نشسته بود ، با نجوا توسلش را جلو می برد ..عاشق روضه های حاج منصور بود ، ولی درسبک سینه زنی ، بیشتر از حاج محمود کریمی خوشش می آمد 😁 نهم فروردین سال نود ، در تالار نور شهرک شهید محلاتی عروسی گرفتیم و ساکن تهران شدیم .خانواده ها پول گذاشتند روی هم و خوب برایم خریدند، با اینکه وضع مالی اش چنان تعریفی نداشت ، کلا آدم دست و دلبازی بود ،اهل پس انداز و این چیزها نبود ، حتی بهش فکر نمی کرد و موقع خرید اگر از کارت بانکی استفاده میکرد رسید نمی گرفت و برایش عجیب بود که ملت می ایستند تا رسید خرید شان رانگاه کنند ..می خواست خانه را عوض کند ، ولی می گفت : «زیر بار قرض و وام نمی رم !» 😐 حتی به این فکر افتاده بود پژویی را که پدرم به ما هدیه داده بود با یک سوزوکی عوض کند ، وقتی دید پولش نمی رسد بی خیال شد محدودیت مالی نداشت .وقتی حقوق می گرفت ، مقداری بابت ایاب و ذهاب و بنزینش برمی داشت و کارت را می داد به من . اما قبول نمی کردم . می گفت : « تو منی ، من توام . فرقی نمی کنه !»☺️😉 البته من بیشتر دوست داشتم از جیپ پدرم خرج کنم و دلم نمی آمد از پول او خرید کنم از وقتی مجرد بودم کارتی داشتم که پدرم برایم پول واریز می کرد . بعد ازدواج همان روال ادامه داشت .. خیلی ها ایراد می گرفتند که به فکر جمع کردن نیست و شم اقتصادی ندارد ،اما هیچ وقت پیش نیامد به دلیل بی پولی به مشکل بخوریم .از وضعیت اقتصادی اش با خبر بودم ، برای همین قید بعضی از تقاضا ها را می زدم . جشن تولد و سالگرد ازدواج و این مراسم رسمی ها نمی گرفتیم ، اما بین خودمان شاد بودیم 😁سرمان می رفت ، هیئتمان نمی رفت : رایة العباس چیذر ، دعای کمیل حاج منصور در شاه عبد العظیم (ع) ، غروب جمه ها هم می رفتیم طرف خیابون پیروزی هیئت گودال قتلگاه . حتی تنظیم می کردیم شب های عید در هیئتی که برنامه دارد ، سالمان را تحویل کنیم 😍 به غیر از روضه هایی که اتفاقی به تورمان می خورد ، این سه تا هیئت را مقید بودیم 😁 حاج منصور را خیلی دوست داشت ، تا اسمش می آمد می گفت : «اعلی الله مقامه و عظم شانه .» ردخور نداشت شب های جمعه نرویم شاه عبد العظیم (ع) ، برنامه ثابت هفتگی مان بود . حاج منصور آنجا دو سه ساعت قبل از نماز صبح ، دعای کمیل می خواند . نماز صبح را که می خواندیم می رفتیم کله پاچه می خوردیم،تا قبل از ازدواج به کله پاچه لب نزده بودم 😬 کل خانواده می نشستند و به به و چه چه می کردند ، دیگه کله پاچه را که بار می گذاشتند ، عق می زدم و از بویش حالم بد می شد . تا همه ظرف هایش را نمی شستند ، به حالت طبیعی بر نمی گشتم .دوسه هفته می رفتم و فقط تماشایش می کردم ، چنان با ولع میخورد، که انگار از قحطی برگشته ،با اصرارش حاظر شدم فقط یه لقمه امتحان کنم ، مزه اش که رفت زیر زبانم ، کله پاچه خور حرفه ای شدم ،به هر کس می گفتم کله پاچه خوردم و خیلی خوشمزه بود و پشیمان هستم که چرا تا به حال نخورده ام ، باور نمی کرد 😂🤦🏻‍♀ می گفتند :« تو؟ تو با این همه ادا و اطوار ؟» قبل از ازدواج خیلی پاستوریزه بودم ، همه چیز باید تمیز می بود ، سرم می رفت ، دهن زده کسی را نمی خوردم ،بعد از ازدواج به خاطر حشر و نشر با محمد حسین خیلی تغییر کردم . کله پاچه که به سبد غذایی ام اضافه شد هیچ ، دهنی اقا رو هم می‌خوردم‌اگر سردردی ، مریضی یا هر مشکلی داشتیم ، معتقد بودیم برویم هیئت خوب می شویم.. می گفت :« می شه توشه تموم عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی !»در محرم بعضی ها یک هیئت که بروند می گویند بس است ، ولی او از این هیئت بیرون می آمد می رفت هیئت بعدی،یک سال روز عاشورا از شدت عزاداری ، چند بار آمپول دگزا زد، بهش می گفتم :« این آمپول ضرر داره !» ولی او کار خودش را می کرد . آخر سر که دیدم حریف نیستم ، به پدر و مادرم گفتم :« شما بهش بگین!»😑 📚زندگینامه‌شهید‌محمد‌حسین‌محمد‌خانی ... 【 @atre_shohada
Javad Moghadam - Vaveyla Aho Vaveyla (MusicTarin).mp3
6.04M
🍃به وقت مداحی... واویلا آه و واویلا زمین کربلا... بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید... @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada