🦋روایت عشق:
شهیدمصطفی صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مینویسد:
چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد...
فکرش را بکن !
راه میروی و راوی میگوید:
اینجا قتلگاه شهیدرسولخلیلی است؛
یا شهید محمودرضابیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد میکرد و کمین خورد.
شهید حمیدسیاهکالی آخرین لحظات زندگیاش را اینجا در خون خودش غلتیده بود... !
یا شهید حامدجوانی اینجا عباس وار پر کشید ...
شهید حاجعبداللهاسکندری را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت!
شهید جهادمغنیه در این دشت با یارانش پر کشید...
عجب حالوهـوایی میشود کاروان راهیاننور مدافعین حرم
عجـب حـال و هـوایـی ...
💬بر گرفته از خاطرات شهید مصطفی صدر زاده
#شهیدانه 🕊
#شهیدصدرزاده ♥️
【 @atre_shohada】
🌱همیشه آدم با چیزهایی که
خیلی دوست داره امتحان میشه
#شهیدصدرزاده ♥️
【 @atre_shohada】
سخنانِمقاممعظمرهبریراگوشکنید ؛قلبشمارابیدارمیکندوراهدرسترا
نشانتانمیدهد .
#شهیدانه 🕊
#شهیدصدرزاده ♥️
【 @atre_shohada】
با پول تو جیبیش اراذل محل رو میبرد استخر، میگفتن مصطفی چرا اینکارو میکنی؟
میگفت دوساعت کمتر دیگران رو اذیت کنن!
#شهیدانه
#شهیدصدرزاده ♥️
【 @atre_shohada】
🌱 مصطفی صدر زاده متولدشوشترِ خوزستان در خانوادهای مذهبی. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هست
در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
زندگی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
#شهیدانه 🕊
#شهیدصدرزاده ♥️
【 @atre_shohada】