نشستم بالای سر محمدحسین.
قبر را عین حسینیه درست کرده بودند.
دور تا دور پارچه سبز و کتیبه زده بودند.
بالشتی گذاشتند برای زیر سرش،
گفتند: خاک مقتل سیصد شهیده.
بند کفن را باز کردند.
تا صورت محمدحسین روی آن بالشت قرار گرفت
از چشمش جوی خون راه افتاد.
خونی که ادامه داشت،
میریخت روی بالشت خاکی زیر سرش.
صدایش در سرم پیچید:
مامان!
چقدر خوبه آدم با روی خونی اربابش رو ملاقات کنه.
حاج محمود خواند:
شب جمعه است ما رو ببر کربلا..!❤️🥺
#مادرشهید
#شهیدمحمدحسینحدادیان🕊
【 @atre_shohada】
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا حق
داشت
تو را در آغوش
بڪشد!..✨💛
#شهیدمحمدحسینحدادیان
【 @atre_shohada】
🌱بسمهتعالی
یقین داشته باشید
هر قدمی که برایِ شهدا بر میدارید
جبران خواهند کرد و اجازه نمیدهند
دینی به گردنشان باقی بماند.. :)
راوی: پدرشهید
#شهیدمحمدحسینحدادیان ♥️
【 @atre_shohada】