💚🍃
دیدمت قافیه و شعر و غزل ریخت به هم
باز رفتی و دل از ترس اجل ریخت به هم
خنده کردی و شکر ریخت ز لبهایت باز
مزّه و طعم به کندوی عسل ریخت به هم
شمع چشمان تو شد علت ماهیّت شعر
لحظهای پلک زدی کل علل ریخت به هم
مَثَلی خواستم از طاق دو ابروت زنم
اخم کردی و همه ضرب و مثل ریخت به هم
یک شبی رَد شدی از کوچه ی متروکه ما
کوچه نه، بعد تو حالات محل ریخت به هم
وزن اشعار من از هُرم نفسهای تو بود
سر عقب بردی و مفعول و فَعَل ریخت به هم
#محمدجواد_شاهبنده