💚🍃
نمیدانم ز منعِ گریه، مقصد چیست ناصح را؟
دل از من، دیده از من، اشک از من، آستین از من
نمیدانم سرانجام دل بی آرزویم چیست
ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست
به چشم مستت ایمان داشتم اما ندانستم
دوای دردهایم این دروغ خندهآور نیست
چنان این روزها از چشم دنیا عشق افتادهست
که تنها راه عاشق زیستن امروز تنهاییست
در این دریای طوفانی تو هستی و خدای خود
مپرس ای کشتی در هم شکسته ناخدایت کیست
همیشه آن که دل کنده است را نفرین نباید کرد
کسی که بیمحابا دل ببند کم مقصر نیست ...!
#محمدحسنجمشیدی
@atre_yar
💚🍃
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟
مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم!
به هیچکس نمیدهم حالِ خرابِ خویش را
ولی غمِ فراق را به جانِ خویش میخرم
قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیدهام
که هرچه سنگ میزنی زِ بامِ تو نمیپرم
اگرچه بیوفایی و جنون به انتخاب نیست
دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمیبرم
به آب طعنه میزند زلالیِ نگاهِ تو
به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم
چقدر واژه ساختم که موجِ زلفِ دوست را
مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم
#محمدحسنجمشیدی