🖤🍃
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن
خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش
خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن
تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی
و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن
و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را
وآنها را میان خیل یک لشکر تصور کن
و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را
که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن-
چهل نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را
تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن
و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت
تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن
تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی
و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن
بیا مِنْبَعد قاسم را علی اکبر تصور کن
بیا مِنْبَعد اکبر را علی اصغر تصور کن
بماند داستان شام و مهمانی و بزم می
خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن
#محمود_یوسفی
💚🍃
ای کاش که با این دل ما راه بیایی
ای کاش که این مرتبه کوتاه بیایی
عمریست که شب هم نفس قافله ماست
میترسم از آن دم که سحرگاه بیایی
ما تشنه وصلیم ولی غرق فراقیم
کی میشود از سینه این چاه بیایی
بسته است ره آمدنت را عمل ما
کاش از پس این ابر تو ای ماه بیایی
کاری که پسند تو در آن است نکردیم
کی میشود ای سیر الی الله بیایی
ما گریه برای پسر فاطمه کردیم
ای کاش که با این دل ما راه بیایی
#محمود_یوسفی
#انتظار #امام_زمان_ع