💕💕
فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
به یادآر شبی را که با بغض و گریه سر کردی و هر ثانیه انگار جان می دادی و تصورمیکردی که این شب ، تمام نخواهد شد.
اما صبح ، با تلنگر آفتاب بیدار شدی
رسوبات غم را از صورتت تکاندی
نفس عمیقی کشیدی ، ازجایت بلندشدی و ایستادی تا قـویترازروزهای قبل ، برای آرزوهایت ، تلاش کنی .غصه ها همینقدر کـوتاهند و سختی ها همینقدر زودگذر .
تمام شب ها صبح می شوند و تنها
رسوب های خسته ای می ماند برای تکاندن .❤️
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣
🍃🌺رابطه تان را با خدا عالی کنید
#خدا فقط در غم و ناله هایمان نباشد...
#خدا فقط در روزهای فقر و نداری نباشد...
#خدا فقط موقع کنکور و وقت وام گرفتن نباشد...
#خدا را در شادی و سرورمان ببینیم...
#خدا را در لحظه لحظه هایمان شریک کنیم...
#خدا عشق است و نور و آرامش...
وقتی در هر عملی،
در هر حال اندیشه ای،
در هر فعلی خدا حضور داشته باشد
با کل هستی هماهنگ می شویم...
آنوقت چنان قدرتی پیدا خواهیم کرد
که وصف ناپذیر است...
#خدا نور است
از نور بیرون نرویم که تاریکی راخواهیم دید...
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣
🌄 #عکس_نوشته
🔮 « واسه امام زمانت چی کار کردی؟...
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣
#حرف_قشنگ
دیدی نانوا چطور خمیر نان سنگک را پهن میکند و درون تنور میگذارد؟!
چه اتفاقی می افتد؟!
خمیر به سنگ ها میچسبد!
اما نان،هر چه پخته تر می شود،از سنگها جدا میشود....
حکایت آدم ها همین است
سختی های این دنیا،
حرارت تنور است.
و این سختی هاست که انسان را پخته تر میکنند...
و هر چه انسان پخته تر میشود سنگ کمتری به خود میگیرد...
سنگ ها تعلقات دنیایی هستند...
ماشین من،خانه ی من،کارخانه ی من......
آنوقت که قرار است نان را از تنور خارج کنند سنگ ها را از آن میگیرند!
خوشا به حال آنکه
در تنور دنیا آنقدر پخته میشود ...
که به هیچ سنگی نمیچسبد...
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣
#داستان 106
🌺
#داستانکهای_پندآموز
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
📕 امثال و حکم
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣
بـرای هـــمه #دعــــــــــا ڪنید
مثل پــروردگار ڪه مهـربانیش
بر هـمه ســـــایه افڪنده است
از حاجات دلتـون خبـر نـدارم
امـا بہ قداسـت زیبـاترین واژههـا
ڪه از آسمــان میبـارنـد
آرزو میکنـم
در ایـن شـبهای بـارونی
زیبـاتریـنها را از دستـان
خـدا هـدیـه بگیـریـد
🌙شبتــون آرام در پنـاه حق🍃
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زیبـاترین حکمـت دوستی
🌷بہ یـاد هم بـودن است
🌸نه در کنـار هم بـودن!
🌷بنـام خـــدائی ڪه
🌸تنهـا دوستی هست ڪه...
🌷هـم بہ يادمـه...هـم كنـارمه...
🍃بِسـمِ الله الرَّحمـن الرَّحیـم🍃
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮❣