eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 241 ✨ جریان مخالف ✨ مرد جواني کنار نهر آب نشسته بود و غمگين و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادي از آنجا مي گذشت. او را ديد و متوجه حالت پريشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتي استاد را ديد بي اختيار گفت: عجيب آشفته ام و همه چيز زندگي ام به هم ريخته است. به شدت نيازمند آرامش هستم و نمي دانم اين آرامش را کجا پيدا کنم؟ استاد برگي از شاخه افتاده روي زمين را داخل نهر آب انداخت و گفت: به اين برگ نگاه کن وقتي داخل آب مي افتد خود را به جريان آن مي سپارد و با آن مي رود. سپس استاد سنگي بزرگ را از کنار جوي آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگيني اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقيه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: اين سنگ را هم که ديدي. به خاطر سنگيني اش توانست بر نيروي جريان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گيرد. حال تو به من بگو آيا آرامش سنگ را مي خواهي يا آرامش برگ را؟! مرد جوان مات و متحير به استاد نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نيست. او با هر افت و خيز آب نهر بالا و پائين مي رود و الان معلوم نيست کجاست! لااقل سنگ مي داند کجا ايستاده و با وجودي که در بالا و اطرافش آب جريان دارد اما محکم ايستاده و تکان نمي خورد. من آرامش سنگ را ترجيح مي دهم! استاد لبخندي زد و گفت: پس چرا از جريان هاي مخالف و ناملايمات جاري زندگي ات مي نالي؟ اگر آرامش سنگ را برگزيده اي پس تاب ناملايمات را هم داشته باش و محکم هر جايي که هستي آرام و قرار خود را از دست مده. استاد اين را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عميقي کشيد و از جا برخاست و مسافتي با استاد همراه شد. چند دقيقه که گذشت موقع خداحافظي مرد جوان از استاد پرسيد: شما اگر جاي من بوديد آرامش سنگ را انتخاب مي کرديد يا آرامش برگ را؟ استاد لبخندي زد و گفت: من تمام زندگي ام خودم را با اطمينان به خالق رودخانه هستي و به جريان زندگي سپرده ام و چون مي دانم در آغوش رودخانه اي هستم که همه ذرات آن نشان از حضور يار دارد از افت و خيزهايش هرگز دل آشوب نمي شوم و من آرامش برگ را مي پسندم… 🌟خود را به خدا بسپار و از طوفانهاي زندگي هراسي نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست.🌺 ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
177.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا🙏 در این شب های نزدیک عید به مریض ها و آنهایی که قرض دار آبرومند هستند و ناامید ها و درمانده ها، نوری از بخشش و رحمتت✨🙏 عطا كن🙏 خدایا 🙏 تمامی بیماران را لباس عافیت بپوشان الهی شفای جسم و روح وفکر به ماعطا فرما🙏 والهی عاقبت همه ما را ختم بخیر بگردان 🙏 آمیـــن یا رَبَّ 🙏 الهی بین شما هیچکس مریض و مریض دار نباشه اگرم هست به زودی خبر سلامتیشو بشنوه تنتون سلامت😇 ذهنتون بی دغدغه ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 🌸ای بی نیاز، زنگار دلم را بزدا، به من بال پرواز و پای رفتن عطا کن. 🌸ای منتهای آرزویم، از خودم چه بگویم که همه را دانی و از تو چه بگویم که فراتر از آنی. 🌸محبوب من به من توجه کن ، که از غم و سختی به سوی تو گریخته ام و در حال درماندگی و زاری در برابرت ایستاده ام ... 🌸بارالها چون همیشه دستم را بگیر.. " الهی آمیـن " •┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
صبحها هوا عطر تازه ای دارد و عشق از همیشه پررنگ تر است بیا برای همدیگر و گشایش گره از کار همه دعا کنیم و روز و روزگاری خوش برای همه آرزو کنیم🌸 ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
حالا درسته که #کرونا ویروس خطرناکیه ولی خداییش دیگه اینجوری نیاین بانک 🤣😂🤣 #ویروس_کرونا #کرونا_را_شکست_میدهیم ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
✨﷽✨ ✅قضاوت ✍ﻣﺠﻠﺲ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ. ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﺶ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﺩ. ﺍﻣﺎﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ،ﻋﺼﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﻬﺎﺩ.ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﻋﺼﺎ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ، ﺗﻌﺎﺩﻝ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮ ﺣﻮﺍﺱ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻋﺼﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﻬﺎﺩﻩ.‌ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﻭﯼ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻋﺼﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ؟ !‌ ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﺘﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻧﺘﻬﺎﯾﺶ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻓﺮﺵ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﺎﻥ ﺧﺎﮐﯽ ﻧﺸﻮﺩ. ✨هیچ وقت زود قضاوت نکنید ✨ ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
مادر می گوید « از جبهه برای دیدن فرزند تازه به دنیا آمده اش به شهرضا رسیده بود با اینکه دیروقت بود، نیمه شب باصدای گریه و تضرع او از خواب بیدار شدم🙁 و دیدم داره نماز شب می خونه صبح همان شب، وقتی که قصدبازگشت به جبهه را داشت✌️، به او گفتم یک مقدار بمان و خستگی ات را رفع کن پاسخ داد مادرجان ما تا به حال درخواب های سنگین غوطه ور بودیم☺️، اما حالا دیگر وقت بیداری است ما هیچ وقت نمی توانیم فقط به راحتی و استراحت خودمان فکر کنیم☝️ اگر به این چیزها فکر کنیم دیگرنمی توانیم مزه‌ی بیداری را بچشیم من خواب و استراحت دنیا را با تمام زرق و برقش به دنیادارها می بخشم😊 مادر، این دنیا تنگ است و جای من نیست »🕊 راوی:مادرشهید 🌹 ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🌸🍃🌸🍃 محمّد بن‌ مُنكدِر که صوفی مسلک بود، امام باقر ع را دید که در هوای گرم‌ به‌ سوی نخلستان‌ ميرود. پيش‌ آمد و گفت‌: در اين‌ هوای گرم‌، طلب دنيا سزاوار نيست‌! اگر در اينحال‌ مرگت‌ فرا رسد در پيشگاه‌ پروردگار چه‌ خواهی گفت‌؟ حضرت‌ گفتند: اگر مرگم‌ در اينحال‌ برسد، در راه‌ انجام‌ وظيفه‌ و كسب‌ مال‌ حلال‌ برای خود و عيال‌ و حفظ‌ آبرو و زندگيِ كفاف‌ بوده است‌ و در پيشگاه‌ خداوند مأجور‌ خواهم‌ بود. من‌ از مرگ‌ بيم‌ دارم‌ در صورتيكه‌ در حال‌ معصيتی از معاصی خدا بمیرم. ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🍃🌺اگر می خواهی از مواهب و نعمات حیات بیش از پیش بهره مند شوی #بخشــــش را یاد بگــــیر. نگو که چیزی ندارم و خود فقـیرم خداوند به تو چـیزهای بسیار داده است تقدیم یک سخن نیک، تقدیم یک لبخـــــند آرامش بخش، خوب شنیدن و ظــن نیک داشتن همه و هـــمه از #ثــــروت‌های تـو اَند که ارزش انــفاقی بسیار دارند. ┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈ @Atredelneshin_eshgh🔮🌾