🍃☘🍃☘
☘🍃☘
🍃☘
☘
#داستان 568
✨ مرد ساده ✨
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.
دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد.
دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد. لذا گفت:
عمو جان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت چند می خری؟ گفت: یک درهم.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی؟!
رعیت گفت: قربان من با این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام. کاسه فروشی نیست، عتیقه است...
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🍃
☘🍃
🍃☘🍃
☘🍃☘🍃
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#داستان 569
ابن سینا همراه با ابوریحان بیرونی عازم سفر شدند. بوعلی برای کشف گیاهان دارویی و ابوریحان برای ستاره شناسی.پس از تاریکی هوا به خانه پیرمردی در بیابان رفتند تا شب را در آن اندکی استراحت کنند. پس از آنکه پیرمرد طعامی به آنها داد از آنها خواست در اتاق بخوابند. اما ابوریحان گفت: جای خواب ما را پشتبام پهن کن تا من صبح اندکی مطالعه ستارگان کنم.
پیر مرد گفت: امشب باران میبارد بهتر است از خوابیدن در پشت بام منصرف شوید. ابوریحان گفت: من ستارهشناسم و میدانم که امشب هوا صاف خواهد بود.پیرمرد اتمام حجت کرد و بستر این دو مهمان را در پشت بام گستراند. پاسی از شب نگذشته بود که با چکههای باران هر دو دانشمند از خواب برخواستند و از نردبان پایین آمده و کنار دیوار ایستادند در حالیکه خیس شده بودند.
ابو علی سینا به ابوریحان گفت: کاش اندکی غرور خود را کنار میگذاشتی و حرف این پیرمرد را گوش میدادی تا ما اکنون خیس نبودیم.ابوریحان که از این دانش پیرمرد در حیرت بود تا صبح منتظر شدند تا پیرمرد برای نماز برخواست.پیرمرد گفت: من برای گوسفندانم سگی دارم که هر شب بیرون اصطبل میخوابد و نگهبانی میدهد. شبی که، این سگ به داخل اصطبل برای خواب رود من یقین میکنم آن شب باران خواهد آمد و دیشب، سگ داخل اصطبل رفت.
ابوریحان در حیرت ماند و گفت: حال باورم شد، که علم را باید خدا به مخلوقاتش عطا کند علمی که خدا به سگش داده، ابوریحان سالها اگر با اصطرلاب، پی آن رود به اندازه سگ هم نمیفهمد.ابوریحان دست بالا برد و دعا کرد، ❀رَبِّ زِدنی عِلمًا❀ ۩خدایا علم مرا افزون کن۩ و هر دو آمین گفتند
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🍃 #استوری
تـو بزن نقـارهزن،
اسیــر آهنگ توام
بـہ #امام_رضـا💔بگو
بدجورے دلتنگ توام
#دهه_کرامت
السلطان🕊
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
#جمعه #امام_زمان 🌸
💙لب هاے خشک جاده به دریا نمے رسد
✨باران به خشڪے لب دنیا نمے رسد
♥️هر ڪس ڪه هست مدّعے نوڪرے تو
✨سلمان اگر نگشت به منّا نمے رسد
💛بار گناه باز زمینم زده ببین
✨اهل گنه به عالم بالا نمے رسد
💙هر ڪس سحر نداشت به جایے نمے رسد
✨هر ڪس سحر نداشت به معنا نمے رسد
♥️این چشم من لیاقت دیدن نداشته
✨وقتے به روے یوسف زهرا نمے رسد
💛حسرت ڪشیده ام، جگرم تیر مے ڪشد
✨دستم به دامن تو اماما نمے رسد
💙گیرم تمام عمر صدایت زدم ولی
✨بر گوش من صداے تو آقا نمے رسد.
#اللهمعجللولیكالفرج
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خلاقیت با بطری ❤️🌸
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🎗✨ #جبر_منطق ✨🎗
دلِ بی تابِ مَن از
دوریِ #تو نالان است
سهمَم از قصّۂ این حال
فَقط باران است
تبِ جَبری ست ز مَنطق
شُده تَحمیل به مَن
حال و روزَم هَمه دَردی
ز غمِ هِجران است
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
⚜️جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
🍂بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
⚜️بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
🍂دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
⚜️تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
🍂هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
#امام_زمان
#اللهمعجللولیكالفرج
#جمعه💔😔
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
❖ یابنالحسن"عج" ❖
چشمها آلوده و لایق به دیدار تو نیست
از چه راهی میشود روی تو دید مولای من
😔💔
#اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَرَج💙
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★