🔘 #یک_داستان_یک_پند
🌷✨ روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟ پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند
و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد. آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟
پسر گفت: از سلطان. پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است.
اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خدا است.
پس او لایق همه حمدها است.
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
تلنگرانه🍃
مردان باغيرت،زنـان با حِجـ🧕🏻ـاب دارند.
درسته اين جمله!
❌ولى كامل نيست،چون:
✅مردان با غيرت چـشـ👁ـانى با حجـاب دارند....
#حاجت
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🗓 درود بر شما
🌺سلام عزیزان روزتون به خیر و شادی
🌸الهی همیشه بهترین افکار به سراغتون بیاد
🌺الهی اونقدر غرق خوشبختی بشید که به رضایت برسید
🌸الهی که همیشه بهترین حال ممکن رو داشته باشید
🌺الهی امروز بهترین خبرهارو بشنوی
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
خشنودی آقا #امام_زمان
صلوات
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
#خاطـره_فوق_العاده_خواݩـدݩے😂
⭕دلٺـ پاڪ باشهـ 🙄🙄😐
دریڪے از داݩشـگاه ها پیرامـون #حجاب صحبٺ مے ڪردم ناگهـان دخٺـر جواݩے از وسطـ جمع فریاد زد حاج اقااااااااااااا😳
👈چراشمـا حجابـ را ساخٺهـ اید؟؟😒
🔷گفـتم:حجابـ بافتهـ ذهنـ ما نیستـ حجابـ را ما ݩسـاخٺیـم بلڪهـ در ڪتابـ خدایافٺیــم
🔶گفٺـ:حجابــ اصلا مهمـ نیسـ چوݩ ظاهـر
مهم نیسـ دل پاڪ باشهـ ڪافیهـ☺
🔷گفٺـم:اخهـ چرا حرفے می زݩـے ڪهـ خودٺـ هم قبـول ݩدارے؟!!!
🔶گفٺـ:دارمـ
🔷گفٺمـ:ݩدارے
🔶گفتـ:دارمـ!!!
🔷گفٺـم:ثابٺـ مي ڪݩـم ڪہـ حرفیـو کهـ گفتیـ قبول نداری😊
🔶گفتـ:ثابتـ ڪن
🔷گفـتم:ازدواجـ ڪردی؟
🔶گفتـ:نهـ
🔷گفـٺم:خدایا این خانـوم ازدواجـ نڪرده و اعتقـاد داره ظاهـر مهمـ نیسٺ دل پاڪ باشهـ پسـ یه شوهـر زشتـ زشتـ زشتـ قسمتشـ بفرما
🔶گفتـ:خدانڪنهـ😱
🔷گفتـم:#دلشـ.پاڪهـ🙄
🔶گفٺـ:غلطـ ڪردم حاجاقااااا😢😭😭😂😂😂
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
17.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جاده ی عشق، کربلاست
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
#داستان 575
🌿 اثر رضایت پدر در قبر!
.
❤️آیت الله قرهی نقل میکردند:
.
آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند.ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان- که معروف به وادیالسّلام ثانی است،حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند-جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند:آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
.
ايشان فرمودند:آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند.وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم:«أفَهِمتَ»، گفت:«لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
.
از اطرافيان پرسیدم:او چطور بود؟ گفتند:مؤمن.
گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم:قضیه این است.
.
گفت:من یک نارضایتی از او داشتم.گفتم چه؟
گفت:چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم،به من میگفت: تو که بیسواد هستی!با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
.
ايشان ميفرمودند:به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم:نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید- معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد.پدر و مادرها هم توجّه کنند،به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد-
.
وقتي میخواستند لحد را بچینند،ایشان فرمودند:نچینید! مجدّد خود آقا پاي خودرا برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. .
ايشان ميفرمايند:
اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود.بعد لحد را چیدند.من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدس علیبنابیطالب فرمودند:ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
.
لذا او جواني خوب،متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود(تو كه بیسواد هستی)به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم،دل پدر را شکاند و تمام شد!
شوخی نگیریم.
والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🦋 ديوانگی است چاره ی دل
چون گرفته شد
اين قفل با كليد دگر
وا نمی شود 🦋
#صائب_تبریزی