eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگی می گوید موفقیت نتیجه 3 عبارت است: ۱- تجربه دیروز ۲-استفاده امروز ۳-امید به فردا ولی اغلب ما با 3 عبارت زندگی میکنیم: ۱- حسرت دیروز ۲- اتلاف امروز ۳-ترس از فردا‌ @Atredelneshin_eshgh🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34 🌹 داستانی کوتاه و غمناک دختربچه ای در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنی‌هاشم توسط سپاه یزید ، ابتدا به کوفه سپس به شام اسیری برده شدند عصرگاهی در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود، جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند، پرسید: «عمه جان! اینان کجا می روند؟» حضرت زینب(س)فرمود: «عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.» پرسید: «عمه! مگر ما خانه نداریم؟» فرمودند: «چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است» تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد و بلافاصله پرسید: «عمه! پدرم کجاست؟» فرمود: «به سفر رفته.» طفل به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت پاسی از شب گذشت ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.😔 خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند.😢 رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند.😔 دخترک معترض شد که من طعام نخواستم، من بابایم را میخواهم، با این در نهایت تعجب سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سیدالشهدا را دید. ای وای😭😭 سر را برداشت و در آغوش کشید.😢 بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد،😭 گفت: «پدر جان چه کسی صورتت را به خون سرت رنگین کرد؟😭 پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟😭 پدر جان چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟😭 پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟😭 پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.»😭 دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد.😢 همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. .😔 «آن دختر رقیه نام داشت..» الا لعنة‌الله علی‌القوم الظالمین، من الاوّلین الی قیام یوم الدین. @Atredelneshin_eshgh🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرزو می‌کنم در این شب پاییزی خزان غصه‌هاتون برسه ‌و نسیم شادی‌هاتون وزیدن بگیره ماه مهربونی به مهمانی دلاتون بیاد و دست آرامش نوازشگر لحظه‌های زندگی‌تون باشه شب بخیر🌙 @Atredelneshin_eshgh🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گل های رز زیبا تقدیم به اعضای محترم 🌹 🌹بـا فروارد کردن داســــتانها ومطالب کــانــال از ما #حمایت کنـیـد🌺🙏 #کانال_داستان 👇🌷 💓 👉 @Atredelneshin_eshgh 👈💓
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 شعـــــ📝ــــــر مهـــــــ 💕 ـــــدوے 🌼یا ابا صالح المهدی🌼 دلگیرم از زمانه بیا مهربان من بر لب رسیده از غم ایّام، جان من دنیا مرا به بند اسارت کشیده است رنگ قفس شده همه‌ی آسمان من عمرم به سر شد و نشدم آنچه خواستی باران شرم می چکد از دیدگان من عشّاق را به رنج و بلا آزموده‌اند ای وای اگر «فراق» بود امتحان من دستم بگیر تا نرود نوکرت ز دست هجران تو ببین که بریده امان من در عالم خیال شدم با تو همسفر تعبیر شد اگر سحری، داستان من… شبگرد فاطمه، شب جمعه برای تو شب‌های چارشنبه‌ی هفته از آن من «یک شب به خاطر سفر کربلای تو یک شب به خاطر سفر جمکران من» با خود ببر مرا سحر جمعه کربلا تا تلّ زینبیه شوی روضه خوان من با یک نگه برای دلم فتح باب کن گردم فدائی تو، امام زمان من ألـلَّـھُــمَــ ؏ َـجــِّـلْ لِوَلــیِـڪْ ألــْـفــَـرَج @Atredelneshin_eshgh🌱✨
✨✨آیت الله بهجت ره : خدا نڪند ڪہ براے تعجیل فرج امام زمان دعا ڪنیم ولے ڪارهایمان براے تبعید فرج آن حضرت باشد @Atredelneshin_eshgh🌱✨
[WWW.MESBAH.INFO]Shab2-Moharram[05].mp3
7.61M
ای جان من قربان تو حسین جان / زمینه بسیار زیبا ارسالی از:کبوترحرم🕊 @Atredelneshin_eshgh🌱✨