داستان واقعی
*# اقا رضا یه #لات بود تو مشهد.*
*هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواگر حسابی بود!!*
*یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا (!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.*
*شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“*
*رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!*
*چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!*
*به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!*
*مدتی بعد....*
*شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!*
*چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“*
*رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!*
*وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:*
*”آهای کچل با تو ام.....! “*
*یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“*
*رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!*
*چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“*
*چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....*
*رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!*
*شهید چمران: چرا؟!*
*رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!*
*تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....*
*شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!*
*هِی آبرو بهم میده.....*
*تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!*
*منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!🌹*
*رضا جا خورد!....*
*..... رفت و تو سنگر نشست.*
*آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!*
*تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟*
*اذان شد.*
*رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.*
*..... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!*
*وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....*
*رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)*
*یه توبه و نما ز واقعی........🌹🍃*
*خاطرات شهید مصطفی چمران 🕊️🪶
ــــــــ🌱ــــــــ
#عطر_خدا 🕊
🎋| @atree_khoda |🎋