هدایت شده از عطر1و1
🌺عاقبت خدمت به اهل بیت علیهم السلام!
🔆يونس نقاش، در سامرا همسايه امام هادی عليه السلام بود،
🍃پيوسته به حضور امام عليه السلام شرفياب می شد و به آن حضرت خدمت می كرد.
🍃يك روز در حالی كه لرزه اندامش را فرا گرفته بود محضر امام آمد و عرض كرد:
سرورم! وصيت می كنم با خانواده ام به نيكی رفتار نماييد!
🌺امام فرمود: چه شده است؟
عرض كرد: آماده مرگ شده ام.
امام با لبخند فرمود: چرا؟
عرض كرد:
موسی بن بغا نگين پر قيمتی به من فرستاد تا روی آن نقشی بندازم.
🍃️موقع نقاشی نگين شكست و دو قسمت شد.
فردا روز وعده است كه نگين را به او بدهم، او اگر از اين قضيه آگاه شود، يا مرا می كشد، يا هزار تازيانه به من می زند.
🌺امام عليه السلام فرمود:
برو به خانه ات،جز خير و نيكی چيز ديگر نخواهد بود.
🍃فردای آن روز يونس در حال لرزان خدمت امام رسيد و عرض كرد:
فرستاده موسی بن بغا آمده تا نگين انگشتر را بگيرد.
🌺امام فرمود:
نزد او برو جز خوبی چيزی نخواهی ديد.
🍃يونس رفت و خندان برگشت و عرض كرد:
سرورم! چون نزد موسی بن بغا رفتم، گفت: زنها بر سر نگين با هم دعوا دارند ممكن است آن را دو قسمت كنی تا دو نگين شود؟ اگر چنين كنی تو را بی نياز خواهم كرد.
🌺امام عليه السلام خدا را سپاسگزاری كرد و به يونس فرمود:
به او چه گفتی؟
- گفتم: مرا مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم.
🌺امام فرمود: خوب پاسخ دادی.
🍃بدين گونه، يونس نقاش، به پاس خدمت به امام هادی از مشكلی كه زندگی او را تهديد می كرد رهايی يافت.
📚بحارالانوار،ج50، ص 125
📡 @atre1o1 🇮🇷
عطر1و1،استادپناهیان،بچه تهرون.mp3
1.75M
🎤 🔊 #استادپناهیان
بچه تهرونی مثلِ کی
عطر1و1
عطرخاص
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از صاحب نفس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی امام خمینی می خواستند به اطرافیان خود بفهمانند که آیتالله خامنهای جایگاه والایی دارد
ماجرای فیلم افطاری معروف امام خمینی با سران نظام و انتظار امام برای حضرت آیت الله خامنه ای از زبان محافظ شخصی امام
...
هدایت شده از استیکر1و1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷اهل ایرانمو
سرباز شرف
آذرےام
🔴 فرقی نمیکند😍
که طرف مورد خطاب این #رجزخوانی اسرائیل باشد، سعودی، آمریکا یا #اردوغان...
♥️مردم ترک زبان ایران😍
جزو انقلابی ترین و وفادارترین مردمان ایران هستند و هزاران شهید را تقدیم ایران اسلامی کردهاند. 👈 تجزیه آذربایجان از ایران خیال خامی هست که به گور خواهید برد. 🤝🇮🇷✌️
👈#اردوغان_غلط_کرد🤛👊
...
هدایت شده از عطر1و1
اتفاق جالبی که برای همسر شهید حمید سیاهکالی افتاد👇👇
«یک شب نزدیکیهای اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار» معمولاً عصرها به سر مزارش میرفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم، از نزدیک ترین مغازه به گلزار چند شاخه گل نرگس و یک جعبه خرما خریدم
همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هقهق گریههایش امان نمیداد حرفی بزند، کمی که آرام شد گفت: «عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید، باهات یه قراری میذارم، فردا صبح میام سر مزارت، اگر همسرت رو دیدم میفهمم من اشتباه کردم، تو اگه بحق باشی از خودت به من یه نشونه میدی.»
برایش خوابی را که دیده بودم تعریف کردم، گفتم: «من معمولاً غروبها میام اینجا، ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر مزارش.»
ماجرای خواب ــ شهید مدافع حرم ــ حمید سیاهکالی❤
...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم مهم مهم...
*وقتی حاج قاسم مقابل ژنرال ۴ستاره آمریکایی پیروز شد❣
*حاج قاسم با٧۰میلیون پیروز این نبردشد😳
+درحالیکه ماتیس با ٧تریلیون دلار و تمامی نیروهای آمریکا و...به میدان آمده بود💯💵...
این فیلم به شدت پیشنهاد میشه و بادیدن این فیلم از ۱صدم از رشادت های حاج قاسم باخبر شوید🔈💎
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
#سلام_صبحگاهی🌤
سلام امام زمانم✋🏻
ای محو تماشای تو چشمان پری ها
از رایحه ات مست تمام سحری ها
🌸✨🌸✨🌸✨
خون است دل ما ز فراق رخ ماهت
محصول غم عشق تو شد خونجگریها
عمریست که حیران شده ی عالم خاکیم
گو کی که تو پایان بدهی دربدری ها
🌸✨🌸✨🌸✨
لشکر بنگر در صف پیکار عظیم است
چون کشته عدو پیر و جوان و صغریها
با یار یمان در صف پیکار شد اکنون
ان یار خراسان نرود از بصری ها
🌸✨🌸✨🌸✨
نادم ز گنه خسته و حیران شده چون حرّ
در فکر تب توبه شده تا ز شریها
🌺روزتونمهدوی
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
🖤ما ملت شهادتیم🖤
مارابه دوستان خودمعرفی کنید👇👇👇
#خصوصی
https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
در مجلس مهمانی نشسته بودیم
یکی از بستگان رو به دختر خردسالم کرد و به شوخی گفت: شنیده ام که پدر و مادرت می خواهند بفروشندت!
داشتم نگاهش می کردم
دیدم دخترک شیرین زبانم چیزی نگفت
بغض کرده بود و داشت سعی می کرد جلوی سیل اشکش را بگیرد
ولی حجم غمش بیش از آن بود که بتواند راه سیل اشکش را سد کند و اشک از چشمانش جاری شد
چشمان غمگینش را به چشمانم دوخت...
انگار می خواست با نگاهم به او بگویم و اطمینان دهم که حرف آن آشنا درست نیست و قصد فروشش را ندارم...
می دانست چقدر دوستش دارم و محال است بفروشمش ولی باز نگران بود مبادا از بازیگوشی ها و اذیت هایش خسته شده باشم...
پیشش رفتم و در آغوش گرفتم و بوسیدمش و به او اطمینان دادم که آن آشنای نادان شوخی کرده و به او گفتم که چقدر دوستش دارم و آرامش کردم...
در آن لحظات ناگهان مطلبی از ایستگاه ذهنم گذشت
مهدی جان!
مولای مهربانم!
بابای بسیار دلسوزم!
ارباب و صاحب جوانمردترینم!
می دانم فرزند بدی هستم برایت
میدانم باعث ننگت هستم یوسف مصر وجود
می دانم دل نازنینت را خیلی آزرده ام
می دانم بارها باعث سرافکندگیت شده ام
خیلی ها به خاطر بدی هایم با طعنه گفته اند که این هم از امام زمانی ها
ولی این را هم خوب می دانم که آن قدر پدرانه دوستم داری که با این کوه بدی ها و زشتی ها باز نمی فروشیم و رهایم نمی کنی
آخر هرچند روی ماهت را ندیده ام ولی طعم رافت و مهربانی بیکرانت را نه یک بار که بارهای بار با تمام وجودم چشیده ام
ولی با این حال باز نگرانم
نگرانم از حجم زیاد بدی ها و زشتی هایم و اینکه مبادا آنقدر در باتلاق زشتی ها فرو روم که از چشمت بیفتم
کاش می شد یکبار در آغوش بگیریم و با نگاه مهربانت نگاهم کنی و به من بگویی نگران نباش، تو تا ابد با مایی و در کنار ما...
#مهدی_جان
#روسیاهم_ولی_پناهم_باش
#خصوصی
https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید #علیمی
تو ای عشق و ای تمام وجودم
تو بود و نبودم، فدای رخ تو همه عالم
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
نقل شده که سید ابوالحسن حافظیان یکی از مفاخر سرزمین خراسان به نقل از مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) متوفی 17 شعبان 1361ه .ق و او هم به نقل از شیخ حسن اصفهانی داستانی به شرح زیر نقل می کند:
من با قدرت زیادی برای توفیق تشرف به پیشگاه حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) تلاش کردم و در این راه از هر ذکر و دعا و توسلی که بلد بودم فرو نگذاشتم ولی توفیق حاصل نشد. شبی در عالم رؤیا به من گفته شد: شما در این راه موفق نخواهید شد زیرا فلان صفت در شما هست تا این صفت را داشته باشید لیاقت دیدار کعبه مقصود را نخواهید داشت.
چون بیدار شدم توبه و انابه کردم و برای اصلاح خویشتن هر روز چند ساعت در حجره را می بستم و مشغول تلاوت قرآن می شدم، بعدها به نظرم رسید که این مدت را در خارج شهر و در فضای آزاد و در محضر قرآن باشم و لذا مدتی طولانی همه روزه به صحرا می رفتم و ساعتها در محضر قرآن بودم و تلاش می کردم که قرآن را با تدبیر و تعقل تلاوت کنم و اعمال و عقاید خود را با آن تطبیق نمایم. روزی مشغول تلاوت قرآن بودم صدایی شنیدم که به من گفت: «تا چهل روز هر روز مسبحات را بخوان و شبهای جمعه سوره مبارکه اسراء را بخوان، بعد از چهل روز من می آیم و تو را به محضر شریف حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) می برم ».
(مسبحات عبارتند از سوره هایی که با «سبح »، «یسبح »، «سبحان » آغاز می شوند.)
شیخ حسن اصفهانی می گوید: تا چهل روز هر روز مسبحات را خواندم و شبهای جمعه سوره اسراء را خواندم. روز چهلم آن هر کس بخواند مسبحات، یعنی سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم(ع) راشخص آمد و گفت: بیا، مقداری راه رفتم، به دره ای رسیدم، در سرازیری دره به من گفت: من راهنما بودم، من می روم. هنگامی که تو به آخر دره رسیدی وجود مقدس حضرت کعبه مقصود را بر فراز تپه خواهی دید. چیزی نگذشت که وجود مقدس حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) را در هاله ای از نور بر فراز تپه دیدم.
فرمودند: اگر بخواهی یکبار دیگر مرا ببینی وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم علی بن موسی الرضا(ع). این را فرمود و از چشمم غایب شد، مدتها گریستم و مهیای سفر شدم. در مدت چهل روز، خود را به مشهد مقدس رسانیدم، غسل کردم و وارد حرم شدم کعبه مقصودم را باز در بالای سر امام رضا(ع) دیدار کردم. فرمود: وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم حضرت حسین(ع) این را فرمود و از چشمم غایب شد. ده روز در مشهد اقامت نمودم و سپس راهی عتبات عالیات شدم. دو ماه در راه بودم و بعد از دو ماه به سرزمین مقدس کربلا رسیدم. غسل کردم، وارد حائر حسینی شدم، خورشید امامت را در حرم امام حسین(ع) زیارت کردم و خود را بر قدمهای مبارکش انداختم.
فرمود: شیخ حسن حاجتت چیست؟
گفتم: آقا آنچه من فقط از شما می خواهم این است که هر کجا باشم بتوانم شما را زیارت کنم. فرمود: هر وقت خواستی مرا زیارت کنی آیات آخر سوره مبارکه حشر (لو انزلنا هذا القرآن ... الی آخر) را با دعای عهد بخوان
📚سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن، غلامرضا نیشابوری، ج 2، ص 64.
#خصوصی
http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936