eitaa logo
صلوات ((عطرصلوات))
158 دنبال‌کننده
88 عکس
314 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرف های خصوصی
⛅ شیفتگان حضرت مهدی(عج) ⛅ ☀تشرّف با استخاره، در حرم مولی علی (علیه السّلام): مرحوم آقا «جمال الدّین اصفهانی» - قدّس سرّه - فرمودند: به «نجف» مشرّف شدم و برای موقع تشرّف به حرم، عهد مؤکّد نمودم که هر ساعتی استخاره خوب آمد و ترک آن بد، به حرم مشرّف شوم. هرچه استخاره می نمودم بد بود. چند روز گذشت، تا روز پنجشنبه شد و باز استخاره بد می آمد و این امر بی اندازه ناراحتم کرده بود. پس تمام لباسهای خود را عوض کردم و لباس نو دیگر پوشیدم و به حمّام رفته، غسل توبه نمودم و شرایط توبه را انجام دادم. تا شب جمعه هر چه استخاره می کردم بد می آمد، بی طاقت شدم و رفتم نزدیک رواق و حرم، استخاره کردم بروم به طرف بالا سر مبارک، خوب بود ترک آن بد. وقتی رفتم، دیدم شخصی در بالا سر به سجده افتاده و به صدای حزین و روح افزایی این ذکر را می گوید: «نِعْمَ الرَّبُّ اَنْتَ وَبِئْسَ الْعَبیدُ نَحْنُ.» بطوری این صدا و مناجات در من اثر گذاشت که حسّ و حرکت از تمام اعضای من رفت و زبانم هم از تکلّم باز ماند. برای شنیدن این مناجات و ذکر، نشستم؛ حال دیگری به من دست داد و بی اختیار گریه کردم. مدّت زیادی به همین حال بود، تا سر از سجده برداشت و رفت، قدرت از من سلب و حال بلند شدن نداشتم که دنبالش بروم و حرفی بزنم. چشمم به جای سجده افتاد، دیدم روی سنگ مانند باران از اشک چشمانشان ریخته، دستمالم را بیرون آورده و تمام اشکها را با آن برداشتم. در خانه بچّه مریضی داشتم و حال او بسیار بد بود به خانه آمدم و دستمال را به او مالیدم فوراً شفا پیدا کرد. متوجّه شدم که وجود مبارک حضرت بقیةاللَّه - علیه السّلام - را زیارت کردم. «رَزَقَنَااللَّهُ زِیارَتَه.» 📗منبع کتاب : شیفتگان حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف «جلد دوّم» ✍🏻احمد قاضی زاهدی گلپایگانی http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی زیباست ✅ پیشنهاد دانلود و انتشار 🏴🖤🏴 لِوَلِیِّکَـــ‌الفَـــرَج کانال 📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطر1و1
🍃💚﷽💚🍃 📚 یکی از ذاکرین مشهد حکایت کرد: خدمت «حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد هادی میلانی» مرجع عالیقدر شیعه بودم. ناگهان مرد و زنی وارد شدند و گفتند: می خواهیم به دین اسلام مشرف شویم! حضرت آیت الله علت این تصیمم را جویا شد، مرد آن ها عرض کرد: ما از کشور آلمان آمده ایم و این ها زن و فرزندان من هستند. این دخترم، طوری استخوان های پهلویش شکست که پزشکان از مداوای او عاجز شدند و پس از صرف هزینه های بسیار گفتند باید پهلوی او را عمل کرد، ولی خطرناک است. 🔻دخترم حاضر نشد و گفت: در بستر بیماری بمیرم بهتر از این است که زیر عمل قرار گیرم. لذا او را به خانه آوردیم، یک خدمتکار ایرانی داریم به نام «بی بی» یک روز دخترم او را صدا زد، همین طور که داشت برای او درد دل می کرد، گفت: بی بی! این درد واقعاً بد دردی است، حاضرم مبلغ 12میلیون را که اندوخته ام با هشت میلیون دیگر از برادر و پدرم بگیرم و این بیست میلیون را به دکتری بدهم که مرا صحیح و سالم کند. ولی فکر نکنم دکتری پیدا شود که بتواند مرا خوب کند! و من ناکام و جوان مرگ با دلی پر غصه از دنیا می روم، سپس شروع کرد به گریه و ناله کردن. بی بی گفت: ای خانم! من یک دکتر و پزشک سراغ دارم! گفت: این مبلغ را به او می دهم. بی بی گفت: پول مال خودت باشد و بدان که من سیده هستم و جدة من فاطمه زهرا (علیها سلام) است که او مثل تو پهلویش شکسته بود، و اگر می خواهی خوب شوی با حال و اشک ریزان بگو: «ای فاطمة پهلو شکسته!» دخترم گریه اش گرفت و شروع کرد به گفتن «ای فاطمة پهلو شکسته!» بی بی نیز به گوشه ای از خانه رفت و با گریه گفت: ای فاطمة زهرا! من یک بیمارآلمانی در خانه ات آورده ام. من هم آمدم توی حیاط خانه و با حال اشک آلود می گفتم: «ای فاطمة پهلو شکسته!» همه در شور وحال عجیبی بودیم که ناگهان دخترم صدا زد: پدر بیا! ما هراسان آمدیم نزد دخترم، دیدیم که کاملاً شفا یافته است! 🔸دخترم گفت: الان یک بانوی مجلله ای آمد و بر پهلوی من دستی کشید و فرمود: خوب می شوی! گفتم شما چه کسی هستید؟ ▪فرمود: من همان کسی هستم که الان صدایش زدی؛ من فاطمة پهلو شکسته هستم! حضرت آیه الله! الان ما آمده ایم مسلمان شویم. 🇮🇷 کانال 🏴 📡 @atre1o1 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطر1و1
هرچه آید پیش ، زهرا با علیست اول و آخر کلامش یا علیست فاطمه(س)ما را هدایت می کند رهبری سوی ولایت می کند فاطمه(س)دید از عدو آزارها کشته شد در راه حیدر بارها روز تنهائی بحیدر داد دست تا غلاف تیغ دستش را شکست دید دشمن فاطمه(س)جان علیست بلکه با جانش نگهبان علیست گفت باید جان حیدر را گرفت از علی(ع)دخت پیمبر(ص)را گرفت بغض حیدر شعله ور در سینه داشت سنگ بود و جنگ با آئینه داشت 📡 @atre1o1 🇮🇷 ادامه👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا