eitaa logo
کانال رسمی اندیشکده عطر گل نرگس
639 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
148 فایل
« امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، نماینده خدا در عصر کنونی بر روی زمین است، نماینده خدا باید تیم تبلیغاتی داشته باشد.» ﴿ڪپی مطالب، سلامتی امام زمان عج با صلوات بر ﷴ و آل مطهرش﴾ ﴿ تا حد امکان پستها با لینک منتشر شود ﴾ ادمین @atrgolenarges1061
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷° ✨ ﷽ ✨°🌷 (قسمت اول) 🌷 سالروز شهادت فرمانده دلاور لشگر۱۴ امام حسین علیه السلام در هشت اسفند ماه ۱۳۶۵ بود. 🌷روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌷 ✨ «صلوات و سلام» ✨ ما بر او و همه شهدای راه اسلام و حق و آزادی باد ... 🌿•🌷°✨•🌷°✨•🌷°🌿 یک سوره حمد و سه سوره توحید و ۵ صلوات برمحمد و ال محمد هدیه به روح این شهید و همه شهدای بخون خفته قرائت بفرمایید. 🌷 ╲\╭┓ 🍃🌷🍃 ┗╯\╲ @atrgolenarges313  ‌‌‎‌◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷 ⬆️ قسمت‌ بعدی(زندگینامه شهید) این بسته را در کانال عطر گل نرگس پیگیری نمایید.
🌷° ✨ ﷽ ✨°🌷 (قسمت دوم) نام شهید: حسین خرازی نام پدر : کریم محل تولد : اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۶/۰۱ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۰۸ محل شهادت: منطقه عملیاتی کربلای ۵ مدت عمر: ۲۹ سال محل مزار : گلزار شهدای شهر اصفهان کتاب مربوط به شهید:  یاران ناب/۱۷( زندگی با فرمانده) عقیق آقای مدیر قصه ی فرماندهان(پرواز درچراغانی) ۵ دقیقه با بهشتیان نامه های ناشناس خورشید شلمچه فاتحان خرمشهر شور عاشقی 🌿🌷زندگی نامه شهید: شهید حسین خرازی، در ماه محرم ( ۱ شهریور ۱۳۳۶ ه.ش)، در اصفهان در یک خانواده‌‌ی متدیّن و مذهبی متولّد شد؛ که او را حسین نامیدند. حسین کودکی باهوش و مؤدّب بود و به دلیل حضور پدر در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد. از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند؛ او را به دبستانی فرستادند که معلّمانش، افرادی متعهّد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچّه‌ ها بودند. اکثر اوقات حسین پس از خاتمه‌ی تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محلّه معروف به مسجد سیّد می‌ رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت؛ مؤذّن و مکبّر مسجد می‌شد. 🌿🌷 فعالیت‌های شهید خرازی قبل و بعد از انقلاب شهید حاج حسین خرازی در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود و به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه‌ی جزوه‌‌ها و کتب اسلامی نشان داد. در سال ۱۳۵۵ ه.ش. پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد؛ ولی در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌‌ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امّت اسلامی پیوستند؛ دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکّل انقلابیون محل بودند. شهید خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی درگیر فعالیّت در کمیته‌ی انقلاب اسلامی، مبارزه با ضدّ انقلاب داخلی و جنگ‌‌های کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه‌ی نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت؛ مسئولیّت‌‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیّت ضدّ انقلابیون در گنبد، مأموریتی به آن خطّه داشت. 🌿🌷نقش شهید خرازی در آزاد سازی کردستان دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌‌ای علیه انقلاب اسلامی بود؛ غائله‌ی کردستان را آفرید؛ و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی که به کردستان رفت؛ بعد از رشادت‌‌هایی که در زمینه‌ی آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده ی قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد؛ در سمت «فرماندهی گردان ضربت»، که قوی‌ ترین گردان آن زمان محسوب می‌‌شد؛ وارد عمل گردید؛ و در آزادسازی شهر‌های دیگر کردستان از قبیل: دیواندره، سقّز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثّری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدّ انقلاب وارد آورد. بچّه‌‌های گروه حاج حسین خرازی، گروه ضربت نام داشتند. رادیو لحظه به لحظه خبر سقوط یا محاصره‌‌ی یکی از شهرهایش را می‌‌داد. بچّه‌‌های گروه ضربت، نگران خرّمشهر بودند؛ که در حال سقوط بود؛ و آبادان که به محاصره‌ افتاده بود و اهواز که در خطر قرار داشت؛ می‌ گفتند تانک‌‌ها با چراغ‌های روشن در دشت عباس، جلو می‌‌آیند و هیچ کس نیست که مقابلشان بایستد؛ جز مردم که سنگین‌‌ترین اسلحه‌ ی ضدّ تانکشان، شیشه‌‌های کلتپ ملتپ بود. حسین به گروهش، قول داد که به جنوب خواهند رفت؛ امّا هنوز نگران کردستان بود که هنوز، امن نشده بود و دشمن هنوز شهرها و روستاهایش را تهدید می‌‌کرد. این آخرین باری بود که گروه ضربت، تأمین امنیّت جاده‌‌ای را، در کردستان به عهده داشت. پس از آن به جنوب می‌‌رفتند که هنوز نمی‌‌دانستند دشمن با آن چه کرده است. 🌿🌷 ماجرای معروف شدن شهید خرازی به خط شیر چهل روز بعد از آغاز جنگ بود که گروه ضربت با تمام تجهیزاتش به خوزستان رسید. آن ها را به محض ورود، به دارخوین فرستادند؛ جایی که مردم، دستِ خالی از مقابل لشکر تانک‌‌ها فرار می‌کردند؛ و در کنار پل«مارد» که دشمن آواز خوان و پای کوبان از رویش می‌‌گذشت؛ جسدِ خونین هجده مرد بر جا مانده بود که تا آخرین لحظه جنگیده بودند؛ هیچ خطّ دفاعی وجود نداشت. همان روز اول، او و همراهانش که برای آشنایی به منطقه رفته بودند؛ با تانک‌ ها درگیر شدند و آن‌‌ها را تا لب کارون عقب راندند. حسین و نیروهایش همان جا در یک زمین گندمزار؛ ماندگار شدند. آن جا، هیچ سنگری نبود؛ بنابراین با دستِ خالی سه ماه زمین را کندند؛ تا از یک شیار هفتاد و پنج سانتیمتریِ کشاورزی، خاکریزی به طول ۱۷۵۰ متر به وجود آوردند که اوّلین خط دفاع منطقه(خط شیر) بود. ╲\╭┓ 🍃🌷🍃 ┗╯\╲ @atrgolenarges313  ‌‌‎‌◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷
🌷° ✨ ﷽ ✨°🌷 (قسمت اول) 🌷 سالروز شهادت فرمانده دلاور لشگر۱۴ امام حسین علیه السلام در هشت اسفند ماه ۱۳۶۵ بود. 🌷روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌷 ✨ «صلوات و سلام» ✨ ما بر او و همه شهدای راه اسلام و حق و آزادی باد ... 🌿•🌷°✨•🌷°✨•🌷°🌿 یک سوره حمد و سه سوره توحید و ۵ صلوات برمحمد و ال محمد هدیه به روح این شهید و همه شهدای بخون خفته قرائت بفرمایید. 🌷 ╲\╭┓ 🍃🌷🍃 ┗╯\╲ @atrgolenarges313  ‌‌‎‌◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷 ⬆️ قسمت‌ بعدی(زندگینامه شهید) این بسته را در کانال عطر گل نرگس پیگیری نمایید.
🌷° ✨ ﷽ ✨°🌷 (قسمت دوم) نام شهید: حسین خرازی نام پدر : کریم محل تولد : اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۶/۰۱ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۰۸ محل شهادت: منطقه عملیاتی کربلای ۵ مدت عمر: ۲۹ سال محل مزار : گلزار شهدای شهر اصفهان کتاب مربوط به شهید:  یاران ناب/۱۷( زندگی با فرمانده) عقیق آقای مدیر قصه ی فرماندهان(پرواز درچراغانی) ۵ دقیقه با بهشتیان نامه های ناشناس خورشید شلمچه فاتحان خرمشهر شور عاشقی 🌿🌷زندگی نامه شهید: شهید حسین خرازی، در ماه محرم ( ۱ شهریور ۱۳۳۶ ه.ش)، در اصفهان در یک خانواده‌‌ی متدیّن و مذهبی متولّد شد؛ که او را حسین نامیدند. حسین کودکی باهوش و مؤدّب بود و به دلیل حضور پدر در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد. از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند؛ او را به دبستانی فرستادند که معلّمانش، افرادی متعهّد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچّه‌ ها بودند. اکثر اوقات حسین پس از خاتمه‌ی تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محلّه معروف به مسجد سیّد می‌ رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت؛ مؤذّن و مکبّر مسجد می‌شد. 🌿🌷 فعالیت‌های شهید خرازی قبل و بعد از انقلاب شهید حاج حسین خرازی در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود و به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه‌ی جزوه‌‌ها و کتب اسلامی نشان داد. در سال ۱۳۵۵ ه.ش. پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد؛ ولی در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌‌ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امّت اسلامی پیوستند؛ دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکّل انقلابیون محل بودند. شهید خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی درگیر فعالیّت در کمیته‌ی انقلاب اسلامی، مبارزه با ضدّ انقلاب داخلی و جنگ‌‌های کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه‌ی نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت؛ مسئولیّت‌‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیّت ضدّ انقلابیون در گنبد، مأموریتی به آن خطّه داشت. 🌿🌷نقش شهید خرازی در آزاد سازی کردستان دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌‌ای علیه انقلاب اسلامی بود؛ غائله‌ی کردستان را آفرید؛ و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی که به کردستان رفت؛ بعد از رشادت‌‌هایی که در زمینه‌ی آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده ی قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد؛ در سمت «فرماندهی گردان ضربت»، که قوی‌ ترین گردان آن زمان محسوب می‌‌شد؛ وارد عمل گردید؛ و در آزادسازی شهر‌های دیگر کردستان از قبیل: دیواندره، سقّز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثّری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدّ انقلاب وارد آورد. بچّه‌‌های گروه حاج حسین خرازی، گروه ضربت نام داشتند. رادیو لحظه به لحظه خبر سقوط یا محاصره‌‌ی یکی از شهرهایش را می‌‌داد. بچّه‌‌های گروه ضربت، نگران خرّمشهر بودند؛ که در حال سقوط بود؛ و آبادان که به محاصره‌ افتاده بود و اهواز که در خطر قرار داشت؛ می‌ گفتند تانک‌‌ها با چراغ‌های روشن در دشت عباس، جلو می‌‌آیند و هیچ کس نیست که مقابلشان بایستد؛ جز مردم که سنگین‌‌ترین اسلحه‌ ی ضدّ تانکشان، شیشه‌‌های کلتپ ملتپ بود. حسین به گروهش، قول داد که به جنوب خواهند رفت؛ امّا هنوز نگران کردستان بود که هنوز، امن نشده بود و دشمن هنوز شهرها و روستاهایش را تهدید می‌‌کرد. این آخرین باری بود که گروه ضربت، تأمین امنیّت جاده‌‌ای را، در کردستان به عهده داشت. پس از آن به جنوب می‌‌رفتند که هنوز نمی‌‌دانستند دشمن با آن چه کرده است. 🌿🌷 ماجرای معروف شدن شهید خرازی به خط شیر چهل روز بعد از آغاز جنگ بود که گروه ضربت با تمام تجهیزاتش به خوزستان رسید. آن ها را به محض ورود، به دارخوین فرستادند؛ جایی که مردم، دستِ خالی از مقابل لشکر تانک‌‌ها فرار می‌کردند؛ و در کنار پل«مارد» که دشمن آواز خوان و پای کوبان از رویش می‌‌گذشت؛ جسدِ خونین هجده مرد بر جا مانده بود که تا آخرین لحظه جنگیده بودند؛ هیچ خطّ دفاعی وجود نداشت. همان روز اول، او و همراهانش که برای آشنایی به منطقه رفته بودند؛ با تانک‌ ها درگیر شدند و آن‌‌ها را تا لب کارون عقب راندند. حسین و نیروهایش همان جا در یک زمین گندمزار؛ ماندگار شدند. آن جا، هیچ سنگری نبود؛ بنابراین با دستِ خالی سه ماه زمین را کندند؛ تا از یک شیار هفتاد و پنج سانتیمتریِ کشاورزی، خاکریزی به طول ۱۷۵۰ متر به وجود آوردند که اوّلین خط دفاع منطقه(خط شیر) بود. ╲\╭┓ 🍃🌷🍃 ┗╯\╲ @atrgolenarges313  ‌‌‎‌◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷
🌷° ✨ ﷽ ✨°🌷 (قسمت اول) 🌷 سالروز شهادت فرمانده دلاور لشگر۱۴ امام حسین علیه السلام در هشت اسفند ماه ۱۳۶۵ بود. 🌷روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌷 ✨ «صلوات و سلام» ✨ ما بر او و همه شهدای راه اسلام و حق و آزادی باد ... 🌿•🌷°✨•🌷°✨•🌷°🌿 یک سوره حمد و سه سوره توحید و ۵ صلوات برمحمد و ال محمد هدیه به روح این شهید و همه شهدای بخون خفته قرائت بفرمایید. 🌷 ╲\╭┓ 🍃🌷🍃 ┗╯\╲ @atrgolenarges313  ‌‌‎‌◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷
🌷° ✨ ﷽ ✨°🌷 (قسمت دوم) نام شهید: حسین خرازی نام پدر : کریم محل تولد : اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۶/۰۱ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۰۸ محل شهادت: منطقه عملیاتی کربلای ۵ مدت عمر: ۲۹ سال محل مزار : گلزار شهدای شهر اصفهان کتاب مربوط به شهید:  یاران ناب/۱۷( زندگی با فرمانده) عقیق آقای مدیر قصه ی فرماندهان(پرواز درچراغانی) ۵ دقیقه با بهشتیان نامه های ناشناس خورشید شلمچه فاتحان خرمشهر شور عاشقی 🌿🌷زندگی نامه شهید: شهید حسین خرازی، در ماه محرم ( ۱ شهریور ۱۳۳۶ ه.ش)، در اصفهان در یک خانواده‌‌ی متدیّن و مذهبی متولّد شد؛ که او را حسین نامیدند. حسین کودکی باهوش و مؤدّب بود و به دلیل حضور پدر در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد. از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند؛ او را به دبستانی فرستادند که معلّمانش، افرادی متعهّد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچّه‌ ها بودند. اکثر اوقات حسین پس از خاتمه‌ی تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محلّه معروف به مسجد سیّد می‌ رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت؛ مؤذّن و مکبّر مسجد می‌شد. 🌿🌷 فعالیت‌های شهید خرازی قبل و بعد از انقلاب شهید حاج حسین خرازی در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود و به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه‌ی جزوه‌‌ها و کتب اسلامی نشان داد. در سال ۱۳۵۵ ه.ش. پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد؛ ولی در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌‌ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امّت اسلامی پیوستند؛ دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکّل انقلابیون محل بودند. شهید خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی درگیر فعالیّت در کمیته‌ی انقلاب اسلامی، مبارزه با ضدّ انقلاب داخلی و جنگ‌‌های کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه‌ی نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت؛ مسئولیّت‌‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیّت ضدّ انقلابیون در گنبد، مأموریتی به آن خطّه داشت. 🌿🌷نقش شهید خرازی در آزاد سازی کردستان دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌‌ای علیه انقلاب اسلامی بود؛ غائله‌ی کردستان را آفرید؛ و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی که به کردستان رفت؛ بعد از رشادت‌‌هایی که در زمینه‌ی آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده ی قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد؛ در سمت «فرماندهی گردان ضربت»، که قوی‌ ترین گردان آن زمان محسوب می‌‌شد؛ وارد عمل گردید؛ و در آزادسازی شهر‌های دیگر کردستان از قبیل: دیواندره، سقّز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثّری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدّ انقلاب وارد آورد. بچّه‌‌های گروه حاج حسین خرازی، گروه ضربت نام داشتند. رادیو لحظه به لحظه خبر سقوط یا محاصره‌‌ی یکی از شهرهایش را می‌‌داد. بچّه‌‌های گروه ضربت، نگران خرّمشهر بودند؛ که در حال سقوط بود؛ و آبادان که به محاصره‌ افتاده بود و اهواز که در خطر قرار داشت؛ می‌ گفتند تانک‌‌ها با چراغ‌های روشن در دشت عباس، جلو می‌‌آیند و هیچ کس نیست که مقابلشان بایستد؛ جز مردم که سنگین‌‌ترین اسلحه‌ ی ضدّ تانکشان، شیشه‌‌های کلتپ ملتپ بود. حسین به گروهش، قول داد که به جنوب خواهند رفت؛ امّا هنوز نگران کردستان بود که هنوز، امن نشده بود و دشمن هنوز شهرها و روستاهایش را تهدید می‌‌کرد. این آخرین باری بود که گروه ضربت، تأمین امنیّت جاده‌‌ای را، در کردستان به عهده داشت. پس از آن به جنوب می‌‌رفتند که هنوز نمی‌‌دانستند دشمن با آن چه کرده است. 🌿🌷 ماجرای معروف شدن شهید خرازی به خط شیر چهل روز بعد از آغاز جنگ بود که گروه ضربت با تمام تجهیزاتش به خوزستان رسید. آن ها را به محض ورود، به دارخوین فرستادند؛ جایی که مردم، دستِ خالی از مقابل لشکر تانک‌‌ها فرار می‌کردند؛ و در کنار پل«مارد» که دشمن آواز خوان و پای کوبان از رویش می‌‌گذشت؛ جسدِ خونین هجده مرد بر جا مانده بود که تا آخرین لحظه جنگیده بودند؛ هیچ خطّ دفاعی وجود نداشت. همان روز اول، او و همراهانش که برای آشنایی به منطقه رفته بودند؛ با تانک‌ ها درگیر شدند و آن‌‌ها را تا لب کارون عقب راندند. حسین و نیروهایش همان جا در یک زمین گندمزار؛ ماندگار شدند. آن جا، هیچ سنگری نبود؛ بنابراین با دستِ خالی سه ماه زمین را کندند؛ تا از یک شیار هفتاد و پنج سانتیمتریِ کشاورزی، خاکریزی به طول ۱۷۵۰ متر به وجود آوردند که اوّلین خط دفاع منطقه(خط شیر) بود. ╲\╭┓ 🍃🌷🍃 ┗╯\╲ @atrgolenarges313  ‌‌‎‌◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷◍⃟◍⃟🌷