صلوات عصر روز جمعه
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
صلوات ابولحسن ضراب اصفهانی
سيد ابن طاووس ميفرمايد:
اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني
غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است.
🌹فواید صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
۱- دعای حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شامل او خواهد شد
۲- موجب نجات از فتنه های آخر الزمان خواهد شد
۳- دعا واستغفار ملائکه شامل او خواهد شد.
۴- موجب وسعت روزی می شود.
۵- موجب آمرزش گناهان انسان می شود
۶_ نور امام زمان در دل انسان زیاد می شود
۷- از گرفتاری های عالم آخرت نجات پیدا خواهد کرد
🌱 ۸- بدون حساب یا باحساب آسان به بهشت خواهد رفت
۹- کارهای بد او به خوبی مبدل می شود.
۱۰- موجب برطرف شدن غصه و اندوه می شود.
۱۱- موجب کمال ایمان می شود.
۱۲- موجب اجابت دعا می شود.
۱۳-موجب دفع بلا می شود.
۱۴-مادامی که مشغول دعاست مشمول رحمت خداوند خواهد بود
تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
1_1212714191.mp3
7.53M
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
🎤صــوت صــلــوات ضراب اصفهانی
◽️◽️◽️◽️
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.#نماهنگ_مهدوی
#جمعه ها یکی یکی رفت و خبر از تو نیومد
این فراق و فاصله چه آتیشی به قلبمون زد
ما هنوز نفهمیدیم که زندگی بی تو تباه
داشتن اُمید به هرکسی به جز تو اشتباه
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
#امام_زمان_عجل_الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غروب_جمعه
💠 #محکم_ترین_دستگیره_ایمان 💠
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : محکمترین دستگیره ایمان چیست ⁉️
✳️ اصحاب گفتند : خدا و رسولش آگاهترند ، یکی از اصحاب گفت : نماز است ، دیگری گفت : زکات ، سومی گفت : روزه ، یکی دیگر گفت : حج و عمره است ، بعضی هم گفتند : جهاد است.پیامبر اکرم (ص) فرمودند : برای هر آنچه که شما گفتید فضیلتی است ، ولی هیچکدام محکمترین دستگیره ایمان نیستند ،
❤️ محکمترین دستگیره
ایمان #دوستی_و_دشمنی در راه خدا و دوست داشتن دوستان خدا
و #برائت_جستن از دشمنان خداست.
📚کافی جلد 2 صفحه 125 حدیث 6
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚
🌼˹➜˼
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷دینداری در آخرالزمان
🎙برادران پیامبر(ص) امروز، چه کسانی هستند؟
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
حجت الاسلام والمسلمین استاد عالی
قسمت1⃣1⃣
#حضرت_نرجس_و_تولد_آخرین_موعود
نماز جماعت برپا مى شود، من و تو، پشت سر خليفه نماز مى خوانيم.
اين نماز براى اين است كه جانمان در امان باشد و كسى به ما شك نكند
به سجده مى روم، از خدا مى خواهم يك آشنا در اين شهر پيدا كنيم تا بتوانيم چند روزى در اين شهر بمانيم
به طرف درِ مسجد حركت مى كنيم. همين كه از مسجد بيرون مى رويم، پيرمردى به سوى ما مى آيد. به دلم افتاده كه او از شيعيان است.
او فهميده است كه ما در اين شهر غريب هستيم.
از ما دعوت مى كند و ما را به
خانه میبرد
خيلى زود همه چيز روشن مى شود
حدس من درست بود. او از شيعيان امام عسكرى علیه السلام است. نام او بِشر انصارى است.
به هر حال ما مى توانيم چند روزى در اين شهر بمانيم.
تو رو به او مى كنى و مى گويى:
چگونه مى شود به خانه امام برويم؟ من مى خواهم آن حضرت را ببينم.
اين كار بسيار خطرناكى است، پسرم!
من همه خطرات آن را به جان مى خرم.
عزيزم! با رفتن ما به خانه امام عسكرى علیه السلام براى آن حضرت دردسر درست مى شود.
چند مدّت پيش عدّه اى از شيعيان به خانه امام رفتند، وقتى خبر به خليفه رسيد امام را براى مدّتى زندانى كرد. آيا حاضر هستى براى امام مشكلى پيش بيايد؟!
و تو به فكر فرو مى روى. تو هرگز حاضر نيستى كه به خاطر رسيدن به آرزويت، مشكلى براى امام پيش بيايد.
خورشید طلوع می کند ، شهر سامرا زیر نور آفتاب می درخشد می دانم که این شهر زیبا دیگر برای تو جلوه ای ندارد ، دلت گرفته است.
طوری نگاهم می کنی که گویی پشیمان هستی همسفرم شده ای...
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
ادامه دارد...
قسمت2⃣1⃣
#حضرت_نرجس_تولد_آخرین_موعود
طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه نويسنده اى هستى؟
ــ مگر چه شده است؟
ــ مرا به اين شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط مظلوميّت امامم را به من نشان بدهى!
من ديگر در شهرى كه سلام به آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين شهر، اين قدر خفقان است.
تو وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى!
تو هم كه مى خواهى تنهايم بگذارى!
سرانجام مى روى و دل مرا همراه خود مى كشانى.
من تصميم دارم تا دروازه شهر همراهت بيايم.
نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى
دروازه بروى به سوى محلّه عسكر مى روى.
فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه امام را براى آخرين بار ببينى.
من هم همراه تو مى آيم. چند مأمور آنجا ايستاده اند.
تو مى ايستى و لبخند مى زنى. بايد دوباره به بهانه رفتن به خانه قاضى از اين كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم.
از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى آسمان، بوى بهشت به مشام مى رسد.
کاش می شد فقط یک دقیقه به خانه امام می رفتیم.
کاش می شد بر در خانه محبوب بوسه ای می زدیم و می رفتیم.
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
ادامه_دارد...
قسمت3⃣1⃣
#حضرت_نرجس_و_تولد_آخرین_موعود
كاش مى شد بر درِ خانه محبوب بوسه اى مى زديم و می رفتیم.
آرام آرام از كنار خانه امام عبور مى كنيم و سپس از كنار مأموران مى گذريم.
از خمِ كوچه كه عبور مى كنيم نفس راحتى مى كشيم.
آنجا را نگاه كن!
آن مادر را مى گويم كه كنار كوچه ايستاده است، گويا خسته شده است ،مقدارى بار همراه خود دارد.
تو جلو مى روى مى خواهى به اين مادرِ پير كمك كنى.
سلام مى كنى و از او مى خواهى تا اجازه بدهد وسايلش را به خانه اش ببرى.
او قبول مى كند و خيلى خوشحال مى شود.
من جلو مى آيم و از تو مى خواهم مقدارى از آن وسائل را به من بدهى قبول نمى كنى و مى گويى تو برو همان قلمت را نگه دار!
معلوم مى شود كه هنوز از من دلخور هستى.
قدرى راه مى رويم.
مادر مى گويد كه خانه من اين جاست. تو وسايلش را زمين مى گذارى.
اكنون او نگاهى به تو مى كند و مى گويد: پسرم! اجر تو با مادرم، زهرا!
با شنيدن نام حضرت زهراسلام الله اشك در چشمانت حلقه مى زند.
مادر به تو خيره مى شود مى فهمد كه تو آشنايى! غريبه نيستى!
او اصرار می کند که به خانه اش برویم.
هر چه می گویی : من باید بروم ، قبول نمی کند.
او می خواهد تا با یک نوشیدنی ، گلویی تازه کنی .
سرانجام قبول می کنی و می خواهی وارد خانه بشوی ؛ اما به سوی من می آیی. تو می خواهی مرا نیز همراه خود ببری.
می دانستم خیلی با معرفت هستی !
روی تخت در حیاط خانه نشسته ایم . زیر درخت خرما!
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
ادامه_دارد...