eitaa logo
عطࢪیاس⁦
1.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
435 ویدیو
29 فایل
به نام حضرت مادر... ོ هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، ‌مبتلایش می کند.. ‌پس اگر صبر کرد، او را بر می گزیند واگر راضی به رضای خدا شد ‌او‌ را ویژه‌ی خود می کند. ོ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج...
مشاهده در ایتا
دانلود
عطࢪیاس⁦
#مصحف کشیش گفت:«دوست من، جُرج عزیز! شما که پژوهش‌های بسیاری در حوزه‌ی تاریخ دارید، به من بگویید که
_ شما میگی آسّه بریم و آسّه بیایم و کاری به کار مملکت نداشته باشیم. واسه خودمون دینمون و نماز و روزه مونو داشته باشیم. آخه مگه میشه؟ امروز به دخترت میگن نباید با حجاب بیای مدرسه، شما هم کوتاه میای و اون و با این همه استعداد، از حق تحصیل محروم می‌کنی. اگه فردا گفتن مثل دوره‌ی اون پدرسوخته باید کشف حجاب بشه، چیکارش می‌کنی؟ تا ابد کنج خونه قایمش می‌کنی؟ پس فردا اگه دوباره سگِ یه آمریکایی به ناموست شرف پیدا کرد، چی؟ اگه زن و بچه ات امنیت نداشتن پا از خونه بیرون بذارن چی؟ حالا فقر و اعتیاد و هرزگی و تاراج نفت و سرمایه‌های مملکتمون پیشکش! صدای بابا دوباره اوج می‌گیرد. _ گیرم که این یکی هم رفت، خب یکی دیگه میارن جاش از این بدتر. مگه شهریور بیست نبود؟ خودشون تصمیم گرفتن و کودتا کردن اونو بردن و اینو آوردن گذاشتن جاش. اینا همش بازی قدرته پسر جان! دست تو و امثال تو نیست که… مگه بچه بازیه! _ اتفاقا این دفعه دیگه جدیه و بچه بازی نیست! تا حالا آمریکاییا واسمون تعیین تکلیف می‌کردن که وضعیتمون این بود، از حالا به بعد … بابا، حرف بهروز را با نیشخندی قطع می‌کند: _ لابد یه مشت جوون خام مثل تو، می‌خوان واسه مملکتمون تعیین تکلیف کنن؟! بهروز سرش را بلند می‌کند و زل می‌زند به چشمهای بابا: _ نه! خدا و قرآن و دین برامون تعیین تکلیف می‌کنن. - برشی از کتاب آن مرد با باران می‌آید کتاب توصیه شده توسط رهبر معظم انقلاب -
صدای دکتر چمران که داشت ‌با یکی از پاسدارها صحبت می‌کرد، ‌توجه‌ام را جلب کرد. سر و صورتش خاک‌آلود بود و ‌رگ‌های گردنش به بزرگی انگشت دست بالا آمده بودند. ‌می‌شد فهمید در وجودش چه می‌گذرد. ‌کاغذی را روی زمین پهن کرده بود ‌و داشت نقاطی را به پاسدار نشان می‌داد. صدایش خفه بود. ‌شاید از صدای شیون زن‌ها و بچه‌ها بغضش گرفته بود. ‌آخر دکتر خیلی دل‌رحم و مهربان بود. ‌برای لحظه‌ای صدای تیر و گلوله خفه شد ‌و سکوت ترسناکی تمام شهر و آسمانش را در خود فشرد. ‌ناگهان خرخر بلندگویی، آن سکوت وهم‌آور را شکست:‌ «هرکس وفاداری خود را به حزب دموکرات ‌اعلام کند، در امن و امان است، ما فقط ‌آمده‌ایم که پاسداران و دکتر چمران را سر ببریم!» دکتر برای این‌که روحیه بچه‌ها را بالا ببرد. ‌خندید و گفت: «زیاد به حرف‌هایشان اهمیت ندهید. ‌اگر خدا بخواهد و تا صبح دوام بیاوریم، ‌کارشان را یکسره می‌کنیم.» - قصهٔ فرماندهان ۶: پاوه سرخ؛ بر اساس ‌ زندگی شهید مصطفی چمران، @attre_yaas
عطࢪیاس⁦
‌#مصحف صدای دکتر چمران که داشت ‌با یکی از پاسدارها صحبت می‌کرد، ‌توجه‌ام را جلب کرد. سر و صورتش خ
پیرمردان مورد احترام نجران با همراهانشان، پیش من آمدند. لباس هایشان ابریشمی و گران قیمت بود. صلیب به گردن انداخته بودند و تقریبا همه انگشتانشان پر از انگشتر طلا بود. _ علی! وقتی پیکتان پیش ما آمد، باهم خیلی حرف زدیم. چون احتمال میدادیم محمد همان پیامبر آخرالزمان است، ترجیح دادیم او را از نزدیک ببینیم. گفتند مسجد است. انگار ایشان از دیدن ما خیلی هم خوشحال نشدند. می‌گویند این گره تنها به دست علی بن ابیطالب باز می‌شود. _ خب به نظر من اگر لباس های ساده تری بپوشید و بدون زیور آلات خدمت ایشان برسید، بهتر است. لباس هایشان را عوض کردند. باهم به مسجد رفتیم. پیامبر به استقبالشان آمدند. با احترام خاصی جوابشان را دادند و برای نشستن دعوتشان کردند. پیامبر گفت و گو را شروع کردند. _من شما را به اسلام و پرستش خدای یگانه دعوت میکنم. چند آیه از قرآن را برایشان خواندند. _محمد! ما قبلا به خدا ایمان آورده ایم و به دستوراتش عمل میکنیم. _ مسلمانی نشانه‌هایی دارد. شما صلیب می‌پرستید. گوشت خوک می‌خورید. معتقدید خدا بچه دارد. چطور می‌گویید مسلمانید؟ _ ما او را خدا می‌دانیم، چون مرده‌ها را زنده کرد. مریض‌ها را شفا داد. از گِل پرنده ساخت و او را به پرواز درآورد. _ مسیح بنده و مخلوق خدایی است که او را در رحم مریم قرار داد. این قدرت را خدا به او داده بود. _ بله مسیح فرزند خداست. چون مادرش مریم، بدون اینکه ازدواج کرده باشد، او را به دنیا آورد پدر مسیح، همان خدای جهان است.» جبرئیل به پیامبر وح کرد. _ عیسی هم مانند آدم است. آدم بدون هیچ پدر و مادری از خاک آفریده شد. اگر پدر نداشتن مسیحی به معنای این است که فرزند خداست، پس آدم برای این اعتقاد شایسته‌تر است، چون اون مادر هم نداشت. مباحثه‌ها چند ساعتی طول کشید. قانع نشدند. آیه ۶۱ سوره آل عمران نازل شد. قرار شد دو طرف بچه‌ها و زن‌ها و جان‌هایمان را ببریم و با هم کنیم… «ادامه دارد» - بخشی از کتاب حیدر -
عطࢪیاس⁦
#مصحف پیرمردان مورد احترام نجران با همراهانشان، پیش من آمدند. لباس هایشان ابریشمی و گران قیمت بود.
صبح زود پیامبر حسین را بغل کردند و دست حسن را گرفتند. _ هروقت دعا کردم آمین بگویید. ایشان جلو میرفتند. من و فاطمه هم پشت سرشان. مقصد، صحرا های خارج شهر بود. از دروازه گذشتیم. مسیحی ها همه کنار کوه منتظر ایستاده بودند. نزدیک تر شدیم. نگاهشان بهت زده بود. عبدالمسیح داشت با ایهم حرف می‌زد. _ محمد چقدر مطمئن است که با خانواده اش آمده است. اگر به حق نبود، عزیزانش را سپر بلا نمیکرد. من چهره هایی را میبینم که اگر دعا کنند، بزرگ ترین کوه های جهان از جا کنده شود. درست نیست با این شخصیت های بزرگ و نورانی کنیم. می‌ترسم همه نابود شویم و حتی یک مسیحی هم روی زمین باقی نماند. پیامبر عبایشان را دراوردند. آن را روی شاخه های درخت انداختند تا آفتاب اذیتمان نکند. ابو حارثه لبخند زد. _ من به بقیه گفتم اگر محمد با افسران و سربازهایش آمد، اعتمادی به نبوتش نیست؛ اما اگر با خانواده اش آمد، قطعا پیامبر است که حاضر شده آنها را در معرض نفرین ما قرار دهد. اگر موافق باشید نکنیم. شما به دین خودتان، ما هم به دین خودمان. ما توان جنگ با عرب جماعت را نداریم، فقط اینکه سالانه در ازای حفظ جان و مالمان مالیات می‌دهیم. به پیشنهاد آنها متن قراردادمان را روی پوست قرمزرنگی مکتوب کردم. دو نسخه مهر شد. یکی را ما و یک نسخه را آنها برداشتند. در راه بازگشت پیامبر لب از لب برداشت. _ اگر میکردند، صورتشان مثل خوک و میمون می‌شد. علاوه بر این آتشی در این بیابان می‌افتاد و همه شان را می‌سوزاند. طوری که دامنه این عذاب تا نجران کشیده می‌شد. - بخشی از کتاب حیدر -
باری، دهه اول صفر، شیخ بر منبر بود و درباره اشک بر سیدالشهدا سخن می‌گفت. _ مردم! بدانید که دو چیز انسان را در مسیر انسانیت سریع به منزل می‌رساند؛ یکی قرآن خواندن در نیمه شب و دیگری گریه بر حضرت سیدالشهدا(ع). گریه بر مولایمان حسین، معجزه می‌کند. به خدا معجزه می‌کند مردم!… شیخ اشک می‌ریخت و دست راستش را برای تأکید به سوی مردم دراز می‌کرد و می‌گفت:«دامان حسین را رها نکنید. هزار هزار هم که عبادت کنید، بازهم به توسل به آقای شهیدمان محتاجید. مردم بدانید انسان یک شاکله ای دارد. ما اغلب شاکلهء خود را نمی‌شناسیم. کسی که به دنبال جلب خیرات است، باید جنس و شاکله اش عالی باشد؛ اما بدانید که برای عالی شدن جنستان باید بر حسین گریه کنید. هیچ چیز مثل اشک این شاکله را درست نمی‌کند.» و باز گریه می‌کرد و با دست بر پای خود می‌زد. گاه هم به سیدعلی شوشتری نگاه می‌کرد، هردو با شدت به گریه می‌افتادند. _ مردم بدانید حضرت رضا که جانم فدای او باد، تضمین کرده که اگر اشک شما برای جدش حسین(ع) بر گونه‌هایتان جاری شود، همهء گناهانتان آمرزیده خواهد شد. مردم! حضرت رضا این آمرزش را تضمین کرده؛ هم برای گریه بر حسین و هم برای زیارت حضرتش. بدانید که زیارت قبر مبارکش شقی را سعید می‌کند. حال که اربعین مولا نزدیک است، برای زیارت حضرتش مهیا شوید که امام حسن عسکری فرمود از نشانه‌های ایمان است. - بخشی از کتاب نخل و نارنج نوشته‌ی وحید یامین پور -
خیال می‌کنیم تربیت فقط یعنی جلوگیری. بیشتر خانواده‌ها عقیده‌‏شان این است که تربیت بچه فقط همان چشم ‏غرّه رفتن به او و ترساندن اوست و او را مانع شدن که یک تلاش و حرکتی داشته باشد. اینجا نخند، آنجا چنین نکن؛ در آن همواره «نکن» است؛ یعنی تربیتشان از «لا»(نه) درست می‌شود در صورتی که این تربیت نیست. - شهید مطهری آشنایی با قرآن، ج ۵، ص۱۱۳ -
مردم اگر با تبلیغات بار بیان، دیگه قدرت انتخاب ندارن و تشخیص خوب از بد رو فقط از شما می‌خوان. در اصل شما فرمان عقل‌ها رو به دست گرفتی و به هر طرف بخواهی می‌بری و مردم هم با احساسات فقط از شما تقلید می‌کنن! یک مقلد کور. حالا حتی میشه زیر تیغ جراحی ببریش و میلیون‌ها تومن بگیری و اون با افتخار درد رو تحمل کنه! حرکات یک میمون فقط تقلیده چون آموزش دیده است. کسانی که پیج‌های شما رو دنبال می‌کنن، حیوان دست آموز شما می‌شن تا حدی که می‌تونید در اتاق خوابشون هم نفوذ کنید و طرح و متد خودتون رو در ذهن اونا بندازید. در این صورت شما یک بلاگر موفق هستید که میلیون‌ها کس دارن عاشقانه شما رو دنبال می‌کنن. دیگه مهم نیست که عقلشون از کار افتاده. شما به درآمد اون فکر کنید. - برشی از کتابِ زنان عنکبوتی -
هدایت شده از عطࢪیاس⁦
چرا دنیا، پیامبر این دین را خلاصه می‌کرد در پرچمی سیاه که طرفدارانش سر می‌برند و ظالمانه کودک می‌کشند؟ من مهر و محبت آسمانی را در لباس مشکی زائران، پاهای برهنه و تاول زده شان، آذوقه های چیده شده در طبق اخلاص مهمان نوازان عرب، و چای پررنگ و شیرین عراقی، در استکان های پر نقش و نگار کمر باریک دیدم. چای های غلیظ این دیار، طعم خدا در خود داشت . . - کتاب چایت را من شیرین می‌کنم به قلمِ زهرا بلند دوست - @attre_yaas
جاذبه‌های دنیایی و ظاهری رو اگه برای مردم بزرگ کنید با لذت میرن دنبال دنیا! اون وقت این دنیا دیگه با تعریف خدا نیست، با تعریف شیطونیه ایناست. همین که مردم خود آمریکا و اروپا رو به افسرده‌ترین و تنهاترین مردم جهان تبدیل کرده، حالا دارن برای مردم ما پیاده میکنن. بعد مردمی که جذب این اندیشه‌ها میشن، دیگه نیاز نیست با قدرت نظامی پدرشون رو دراورد. مردمی که شل و باشن، خودشون طرف دشمن رو میگیرن و دیگه نمیخواد با اجبار یا قدرت سخت باهاشون جنگید! توی این جنگ اولین کسایی هستن که باید تو جامعه به گند کشیده بشن. زن که همه چیزش رو از دست داد، مرد رو هم با خودش به نابودی میکشونه. زن‌ها که فکر میکنن ارزشی ندارن، با قروقمیش میخوان برای خودشون ارزش درست کنن که خب حواسشون به این نیست که وقتی خودشون خراب بشن، مردا دیگه هیچ ارزشی براش قائل نیستند جز اینکه از جسمش استفاده کنن و ولش کنن! حالا از این زن و مردی که هرزه شده و آلوده، میشه هرکاری خواست، چون وجودش مثل ویروس میمونه؛ جامعه رو هم آلوده میکنه. - بخشی از کتابِ "زنانِ عنکبوتی -
عطࢪیاس⁦
#مصحف جاذبه‌های دنیایی و ظاهری رو اگه برای مردم بزرگ کنید با لذت میرن دنبال دنیا! اون وقت این دنیا
یک قاعده‌ی مهم درمورد آرامش رفتاری این است که اگر ما بخواهیم آرامش رفتاری در محیط خانواده ایجاد کنیم، باید مَرد واقعا مَرد و واقعازن باشد. به این معنا که هریک از زن و مرد نقش خودشان را به خوبی ایفا کنند. زن و مرد مانند دو قطب مثبت و منفی آهن‌ربا هستند. یعنی اگرچه دارای دوجنس و دونوع انرژی هستند، وقتی کنار هم قرار بگیرند، برای هم جذاب میشوند و یکدیگر را جذب میکنند‌. بنابراین نکته‌ی مهمی که خانوم‌ها باید در زندگی به آن توجه کنند، این است که مراقب باشند "مَرد" نشوند. - بخشی از کتاب خانه‌ای مثل بهشت نوشتهء استاد تراشیون -
عطࢪیاس⁦
یک قاعده‌ی مهم درمورد آرامش رفتاری این است که اگر ما بخواهیم آرامش رفتاری در محیط خانواده ایجاد کنیم
یکی از مصادیق تحقیر و کوچک کردن همسر، شکایت کردن و انتقاد از او نزد دیگران است. توجه داشته باشیم که این گله کردن نزد دیگران، نه تنها نفعی برای زندگی ما ندارد و نشان دهندهء ضعف و ناتوانی ماست، بلکه باعث تحقیر و بی ارزش شدن همسرمان نزد دیگران میشود. در روایات اسلامی این موضوع به جنگ با خداوند متعال تشبیه شده است. رسول خدا(ص) فرمود:« خدای عزوجل فرمود: آن‌کس که بندهء مؤمن مرا خوار کند، آشکارا به جنگ با من برخاسته است!» - بخشی از کتاب خانه‌ای مثل بهشت نوشتهء استاد تراشیون -
عطࢪیاس⁦
#مصحف جاذبه‌های دنیایی و ظاهری رو اگه برای مردم بزرگ کنید با لذت میرن دنبال دنیا! اون وقت این دنیا
_واقعا چرا؟ من خودم تو یه خانواده معمولی بزرگ شدم. نه پول به اندازه بود و نه امکانات رفاهی... ولی اینا باعث نشد که دادمون بره هوا و عقده بشه توی روند تربیتمون! _خودت داری میگی تربیت. نه کمبود محبت و نه کمبود امکانات، هیچ‌کدوم باعث نمیشه که آدم خیانت و جنایت کنه. اینا برای توجیه گناهشون این دلایل رو میارن و الا که چرا خیلی از پولدارا غلط اضافه میکنن! پس درست اینه بگیم اینا تربیت نشدن، شایدم بهتر باشه بگیم اینا خودشون رو تربیت نکردن. یه گوسفند رو هم ول نمیکنن که بره بچره، براش چوپون میذارن، چون سرمایه‌ است و گرگ و دزد ام هست. با این شعار و بی‌دینی و خدا نیست و نمی‌خوام، انسان رو توی دنیا رها میکنن! هزار دست دزد میاد وسط و تمام! تربیت با خالقه. خالق هم بر عهده گرفته. دیگه اختیار با مخلوقه بره زیر بار دستورات یا نره... - بخشی از کتابِ "زنانِ عنکبوتی -