🌱تو ای عشق وای تمام وجودم... #امام_زمان ♥️ #استوری @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

*🤍برادر شهید: ✅یہ‌اخلاقی‌کہ‌داشت‌ازهیچکس‌هیچ‌انتظاری‌ نداشت‌... سعی‌می‌کرد‌کارخودش‌روخودش‌انجام‌بده‌ اعتقاد ‌داشت‌چون‌انتظارندارم‌ ازدست‌کسی‌هم‌ناراحت‌نمیشم‌.. :) #شهید_بابک_نوری #شهادت_زیباست @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

خب میدونم که خیلیا منتظر ادامه سفرنامه عشق هستند معطلتون نمی زارم انشالله به زودی زود دستتون به حرم امام حسین علیه السلام برسه صلوات

✅قسمت بیست و پنجم اشک به مادرم امون نمی داد مات و مبهوت داشتم همه رو نگاه میکردم و صدای یاحسینی که گوشم رو نوازش میداد انگار همون سعیدی نبودم که قبل محرم فرار میکردم هر روز مادرم کنارم بود و دورم می گشت و پرستاریم میکرد یه روز کنارم نشست و گفت: پسرم دکترا ازت قطع امید کرده بودن ولی من نذر کردم اگه خوب بشی بفرستمت اربعین کربلا تو شفا یافته امام حسینی😭 بعد اشک از چشماش سرازیر شد مادرم بغلم کرد و صورتم رو بوسه باران کرد خیلی طول نکشید و من چند روز قبل کارهای ویزام انجام شد و با اصرار خودم از کرج حرکت کردم اگه بگم از تهران تا حالا یه ریال هم هزینه نکردم باورت میشه ؟ با حسرت حرفاش گوش میدادم ادامه داد روز قبل حرکتم مادرم اومد و گفت که همسایمون میخوان برن باهاشون صحبت کردم تا تو رو هم تا مرز برسونن صبح روز بعدش همراه اونا حرکت کردیم وقتی رسیدیم مرز اونقدر شلوغ بود اونا رو گم کردم اولش یکم ترسیدم ولی وقتی یاد عنایت امام حسین به خودم افتادم دل به دریا زدم و خودم تنهایی و قاطی سیل جمعیت حرکت کردم نمیدونستم چیکار کنم دیدم یکی صدا میزنه نجف نجف سوار شدم وقتی رسیدیم راننده پول نگرفت گفت احسان امام حسین دو روزی نجف بودم بعد رفتم کوفه و از کنار مسجد حنانه شروع به پیاده روی کردم حرفاش خیلی برام شیرین بود وقتی میهمان مخصوص باشی اینطوری تحویلت میگیرن بهش گفتم: میدونستی از راهی پیاده روی رو شروع کردی که به طریق العلما مشهور گفت نه من اولین بارم هست شناختی ندارم دیدم مردم از اونجا میرن منم اومدم ولی خدایی خیلی جذاب بود من فکر میکردم عراق کویره حتی دوستان قبل حرکت می گفتن دیونه شدی بخدا میری برهوت چیکار شمال رو ول کرده میره کجا خلاصه خیلی بهم تیکه انداختن و مسخرم کردن ولی ... ازش خواستم منم دعا کنه غرق صبحت بودیم که یکی از بچه ها سر رسید و گفت داریم حرکت میکنیم دلم میخواست بازم باهاش حرف بزنم ادامه دارد... ✍#فاطمی_راد

توی دنیایی که دلها بیقراره خوش به حال اون که تو رو داره توی این شبهای سرد و بی ستاره خوش به حال اون که تو رو داره تا قیامت گم نمیشه اونی که شد سر به راهت اونی که کل گره هاش وا میشه با یک نگاهت @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

📲 من و جام می و معشوق الباقی اضافات است ♻️#انتشارش_با_شما👇🏻 @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

واقعا قدرت خدا رو میشه دور برمون ببینیم خیلی وقتا خیلی چیزا برامون عادی شده چون هر روز باهاش سروکار داریم این تصویر اولی همون درخته که به فاصله چند ماه گرفته شده 🌺شکوفه 🌳پراز برگ و گاهی محصول و... مثل گذر عمر ما... ✍#فاطمی_راد

سلام با کمک شما همراهان یه طرحی گذاشتیم برای نشر خوبیها طرح بزرگ صلوات تقدیم به مادر امام زمان(عج) هر عزیزی علاقه داشته باشه میتونه به هر اندازه که دوس داره تو این طرح شرکت کنه ⏰زمان این طرح مدتش ۴۰ روز هست از ۱خرداد تا ۹تیر ماه کافیه تعداد صلوات روزانه خودتون رو ارسال کنید ✅مثلا : من تعداد ۱۴ صلوات روزانه به مدت ۴۰ روز برای برآورده شدن حاجاتم تقدیم میکنم به مادر امام زمان(عج) آیدی ارسال 👇👇👇👇 📨 @Fatami_rad @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim

فعلا تا این لحظه آمار صلوات ثبت شده در دومین روز 🌹26,728🌹 صلوات از همه دوستان قبول باشه

❣️سلام امام زمانم❣️ لحظه ها را متوسل به دعاییم بیا سالیانی ست که دل تنگ شماییم بیا در قنوت دلمان خواهش باران داریم ندبه خوانیم و تمنای بهاران داریم السلام_علیک_یا_بقیه_الله💚 #امام_زمان @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim

فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت، جسد بی جان و عریان دختر خرمشهری را به تیرک بلندی بستند و آن طرف کارون مقابل چشم های رزمنده های ایرانی گذاشتند. رگ غیرت رزمنده های دلیر ایرانی به جوش می آید و تکاورهای نیروی زمینی ارتش سه شهید می دهند تا بالاخره جسد آن دختر را پایین می آورند و به خاک می سپارند. @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim

✅قسمت بیست و ششم ازش خداحافظی کردم راه افتادیم هوا ابری بود ولی باران قطع شده بود از گرد و خاکی که قبل از بارش همه جا رو فرا گرفته بود دیگه خبری نبود. هوا داشت تاریک میشد چون از برنامه ریزی عقب افتاده بودیم قرار شد بعد نماز و شام هم کمی پیاده روی کنیم تا دو ساعت جبران بشه و همین طور هم شد هوای دلچسب باعث شد خستگی احساس نکنیم و ساعت ۱۰ تو یه موکب ساکن بشیم موکب جای جالبی ایجاد شده بود بالای پشت بام ابتدا از پله ها بالا میرفتی و بعد به یه محوطه بزرگ می رسیدی که چادر زده بودن و چون مسیر پیاده روی رو از سطح بالایی مشاهده میکردی خیلی جذابتر و دیدنی تر میشد با رفیقم که از مداحان با صفای امام حسین هست نشستیم لب پشت بام و همچنان که به سیل جمعیتی که یه لحظه پیاده روی آنها قطع نمیشد چشم دوخته بودیم در خصوص مسائل مختلف صحبت کردیم در اثنای صحبت یه مطلبی گفت که برای اولین بار بود که میشنیدم بحث در خصوص حضرت ابولفضل علیه السلام بود که مطلب به اینجا کشیده شد دوستم گفت : معمولا ما شنیدیم حضرت ابولفضل علیه السلام مشهوره که آب رو تو دستش پر کرد بعد یاد لب تشنه امام حسین علیه السلام افتاد و آب رو ریخت ولی ما یه استادی داریم که میگفت از شان حضرت ابولفضل به دور هست که تو اون شرایط بخواد آب بنوشه گفتم خب در روایات این مطلب آمده گفت البته قضیه آن مفصل است ولی استاد ما با این مطلب استناد می کرد که در عرب یه رسم وجود داره که اسب چون حیوان با وفایی هست تا صاحبش و راکبش آب ننوشته لب به آب نمیزنه برای همین سوارکار برای اینکه اسبش آب بنوشه ابتدا خودش وقتی به آب میرسه دست داخل آب میکنه و آب مینوشه همین امر باعث شد حضرت ابولفضل اون لحظه این کار رو بکنه تا اسب آبی بنوشه نکته جالبی بود که نتیجه گیری رو میزارم به عهده شما بزرگواران ادامه دارد... ✍#فاطمی_راد

🎥 ویژگی‌های فتح خرمشهر در کلام شهید سلیمانی @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim

یادتون باشه در خصوص کار خوبی تو تبریز انجام شد و برای شهدای جاوید الاثر مزاری در نظر گرفتن که امروز مراسم افتتاح فاز ۱ اون الان در حال اجراست

شهیدمحمد بروجردی در ۱۳۳۳ خورشیدی در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود در ۶ سالگی پدر خود را از دست داد و از آن ‌پس مادر وی عهده‌دار مسوولیت خطیر تربیت فرزندان شد؛ در آغاز هفت‌سالگی با ورود به مدرسه به‌منظور تأمین معاش خانواده، تحصیل در کلاس‌های شبانه را برگزید تا در کنار فراگیری علوم بتواند تکیه‌گاهی برای خانواده‌اش باشد، بعد از مدتی بروجردی همراه خانواده اش به تهران آمدند و در یک کارگاه تشک دوزی مدتی کار کرد. در ۱۷ سالگی به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستم‌شاهی بود، از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار امام (ره) راهی عراق شد. در مرز عراق دستگیر و به مدت ۶ ماه در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌های رژیم به سر برد، پس از آن بود که دوباره جهت خدمت سربازی به تهران آورده شد. @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim

✯ فرازی از وصیت نامه شهید شهید بروجردی در بخشی از وصیت نامه خویش آورده است: «بسمه تعالی. پس از حمد خدا و طلب استغفار از او ـ که برگشت همه به سوی اوست ـ و درود بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و درود بر امام امت و همه شهیدان در طول تاریخ، از همه برادرانی که در طول عمرم با آن ها تماس داشته ام، طلب آمرزش می کنم. هر کس این وصیت نامه را می خواند، برایم طلب آمرزش کند؛ زیرا که من از این دنیا با کوله باری خالی می روم. والسلام. محمد بروجردی» @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim