eitaa logo
آوای ماندگار
1.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
23 فایل
اومدیم با قدرت بخاطر پیامهای شما آوای ماندگار درخدمت لحظات تلخ و شیرین شما ارتباط با ما @Ya_alii1100
مشاهده در ایتا
دانلود
فروغ‌چشم‌پر‌آبم‌حسینه دلیل‌اینکه‌بی‌تابم‌حسینه اگر‌چه‌نوکری‌نا‌چیز‌هستم خداراشکر‌که‌اربابم‌حسینه(( : ❤️ 🌤 @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به_عشق_اربعین_آقا_سید_رضا_نریمانی.mp3
9.28M
به عشق اربعین آقا 🎤کربلایی سیدرضا_نریمانی @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 📹 مشکل داری؟ گرفتاری؟ نیا اربعین! ♦️روایت جالب پناهیان از شب عاشورا ‌ ● سهمِ‌هرنفر‌؛ارسال‌به۱۲نفر🌹 ‌ ● @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽ 💚 خوش آن روزی که مولا باز گردد انا المهدی طنین انداز گردد خدایا! پرچمش را باز گردان به زهرا ، یوسفش را باز گردان همه عالم فدای تار مویش نگاه عالمی باشد به سویش به هستی قائم آل محمد (ص) امید فاطمه بر گرد ، برگرد ✨ 🌤الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
. هرکسی را میل دل باشد به سوی این و آن میل جان ما به عالم نیست الا سوی تو.. ❤️ 🌤 @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 برشی از مستند «روایت فتح» و صدای شهید آوینی به همراه تصاویری از حاج قاسم و جبهه مقاومت که روح شما سربازان جبهه مقاومت را آرام می کند. ♦️به هیچ وجه دیدن این کلیپ را از دست ندهید. بهترین صوت و تصویر جهان منتظر شماست. @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
🎐 | 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️ دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است. @مڪـتـب_حاج_قاســღــم @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━
🔷 هر ایرانی باید بخواند و بداند! قسمت اول، شیخ فضل الله نوری تا دستگیری. ✍ «علی جهانبخش، قاضی دادگستری» 🔸در روستای لاشک کجور مازندران به دنیا آمد. در نوجوانی به نجف هجرت کرد و شاگرد اساتید بزرگی همچون جناب میرزا حبیب‌الله رشتی و میرزای شیرازی شد. 🔸هوش، استعداد، تلاش، تقوا، سیاستمداری و نفوذ کلامش از او شخصیتی متمایز ساخته بود. مدتی بعد روانه تهران شد و همزمان به تدریس در حوزه علمیه پرداخت و حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم، سید حسین طباطبایی قمی، آقا سید محمود مرعشی و میرزا ابوالقاسم قمی از جمله نامی ترین شاگردان ایشان بودند. 🔸ادوارد براون، محقق و تاریخ‌نویس نامدار می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف و فقیه جامع و کامل، مجتهد سرشناس و عالمی متبحّر و از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود.» مجموعاً از ایشان یازده کتاب مرجع و مادر به یادگار مانده است. 🔸در نهضت تنباکو که نخستین قیام فراگیر به رهبری روحانیت بود، نقش فعالی داشت و میرزای شیرازی که او را نماینده خود در ایران می دانست، پس از لغو قرارداد تنباکو تا وقتی که شیخ از لغو قرارداد اطمینان حاصل نکرد، حکم حرمت استعمال توتون و تنباکو را لغو ننمود.  🔸با قتل ناصرالدین شاه و به قدرت رسیدن فرزندش مظفرالدین شاه و شروع حرکت های عدالت طلبانه مردم، به درخواست آیت‌الله طباطبایی و آیت‌الله بهبهانی با آنها همکاری و مقصود حرکت خود را اسلام و شرع معرفی نمود.  🔸مدتی بعد مبارزات مردمی شدت گرفت و جنبش مشروطه (رویدادهایی در فکر و عمل که برای محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی ایران و نهادینه‌سازی حقوق اساسی آغاز و به دگرگونی نظام سیاسی ایرانِ زمان قاجار از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه منجر شد) اوج گرفت و این شد نقطه درگیری جبهه حق به رهبری شیخ فضل الله و جبهه باطل به سرکردگی بعضی به ظاهر علما و غرب زدگان آن زمان! 🔸جدال در خصوص محتوای قانون اساسی بالا گرفت. روحانیون با بصیرت و در رأس آنها شیخ فضل‌الله خواهان قانونی بودند که بر پایه اسلام باشد و روشنفکران غرب زده و فراماسون‌ها قانونی همسان قوانین دیگر کشورهای غربی می‌خواستند و اکثریت قریب به اتفاق مجلس هم متعلق به آنها بود و رئیس هیأت تدوین‌کننده قانون اساسی هم «سعد الدوله» ای بود که خود در بلژیک رسماً به عضویت انجمن فراماسونی درآمده بود.  🔸شیخ فضل‌الله که قبلاً به توطئه‌های فرهنگی و اعتقادی آنها پی برده بود، در جلسات مجلس شرکت نمود تا از راه نصحیت بتواند از تصویب قوانین غیر اسلامی جلوگیری کند اما کسی به حرف ایشان توجهی نکرد. 🔸در این روزها شیخ همانند مسلم بن عقیل (ع) در میان کوفیان تک و تنها مانده بود. علمای بزرگ حوزه علمیه نجف از جمله آیات عظام آخوند خراسانی و میرزا حسین تهرانی نیز با اطلاعات نادرستی که از طرف مشروطه‌خواهان به آنها رسیده بود به حمایت از مشروطه خواهان و به مخالفت با شیخ برخواستند! 🔸شیخ به تلاش خود برای فراموش نشدن اسلام و قیام همه انبیا در طول تاریخ ادامه داد و در خصوص قانون اساسی پیشنهادهایی از جمله ذکر مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور و اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس شورای ملی را ارائه نمود اما مجلس با نظرات وی مخالفت کرد. از این زمان وی مورد حملات غرب‌گرایان و فراماسون‌ها قرار گرفت و آنها در فضای سیاسی کشور او را شخصی قدرت طلب معرفی کردند که خواهان امتیازگیری شخصی از نمایندگان مجلس است. 🔸همزمان روزنامه ها و محافل پر شد از حمله به مقدسات دینی و مذهبی و تمسخر امام حسین (ع) تا جایی که روزنامه کوکب دری قیام امام حسین (ع) را نوعی خودکشی معرفی، از یزید حمایت، نذورات مردی را نوعی هدر رفت مال محسوب و خاک کربلا را خاکی بی ارزش و همانند دیگر خاک ها معرفی کرد! 🔸هر چند که بعدها با تلاش شیخ اصل نظارت فقها با برخی تغییرات و به صورت نمادین برای درج در قانون اساسی تصویب شد، اما تشدید توهین صریح روزنامه‌ها و محافل به اسلام و معصومین (ع) آن هم با هدایت مجلسیان، نشانگر صوری بودن آن تصمیم بود و شیخ یک گام دیگر به جلو آمده و بیان داشت که عنوان حکومت باید «مشروطه مشروعه» باشد تا از این طریق مخالفت اساسی آنها با اسلام را نمایان سازد! 🔸در برخی شهرهای دیگر نیز علمای با بصیرت، اندک حمایتی از شیخ کردند اما صدای آنها به جایی نرسید. با فوت مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه که از نیروهای روسیه بود به قدرت رسید و مجلس را به توپ بست و نیروهای اسعد بختیاری به حمایت از مشروطه خواهان به نبرد با محمدعلی شاه پرداخته و تهران را فتح می‌کنند. محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده می شود و مجلس احمد شاه را به قدرت می رساند و مشروطه خواهانی که مهره های انگلیس و روسیه بودند رسماً قدرت را در دست می گیرند. 🔸تصفیه حساب با مخالفین مشروطه و شیخ آغاز می شود. ادامه در قسمت بعد...
🔷 قسمت دوم، شیخ فضل الله از دستگیری تا تدفین. ✍ «علی جهانبخش، قاضی دادگستری» 🔸تصفیه حساب با مخالفین مشروطه آغاز و موافقین استبداد و حامیان محمدعلی شاه متواری می شوند اما شیخ با صلابت در خانه اش مانده بود. 🔸پیشنهادی برای نجات جانش دادند. سعدالدوله به او‌ گفت: برای شما جای مناسبی در سفارتخانه روس تهیه کرده‌ایم. یاران شیخ خوشحال شدند اما او فقط گفت: لا حول و لا قوه الا بالله.  🔸پیشنهاد شد که پرچم هلند که کشور بی‌طرفی بود را بر بام خانه اش نصب کند تا در امان باشد اما با تبسمی استهزاگونه فرمود: این پرچم ماست که بیگانه باید آن را بر سفارتخانه اش نصب کند! آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده‌ام حالا بیایم و زیر پرچم بیگانه بروم! 🔸مشروطه خواهان به منزل شیخ حمله و او را به شهربانی و چند روز بعد برای محاکمه به کاخ گلستان بردند. آخوند ابراهیم زنجانی به عنوان دادستان از او در خصوص تحصنش سوال می کند و او می گوید: دیگر پول نداشتیم وگرنه ادامه می‌دادیم. 🔸به اتهام افساد فی الارض حکم اعدامش را صادر کردند. با نگاه به چوبه دار گفت: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ.» 🔸مُهرهایش را به خادمش داد تا آنها را خُرد کند. بر روی چهارپایه بر صحت موضع اسلامی اش تاکید و گفت: خدایا! تو خودت شاهد باش که در این دَمِ آخر باز هم به این مردم می‌گویم که مؤسسان این اساس بی‌دین هستند و مردم را فریب داده‌اند. این اساس مخالف اسلام است. 🔸پای چوبه دار پیشنهاد امضای مشروطه و آزادی اش را می دهند اما می گوید: دیشب پیامبر (ص) را در خواب دیدم که به من فرمود که فردا شب مهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد. با کشیدن چهارپایه، مشروطه‌خواهان از جمله یکی از فرزندانش شادی و هلهله کردند! 🔸جنازه را به حیاط نظمیه آوردند و از شدت جمعیت جاهل محشری برپا شد. آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به آن زدند که خونابه از سر و صورتش سرازیر شد. آنهایی که دستشان به پیکر نمی رسید تف می انداختند. 🔸شخصی از سران مشروطه جلو آمد و بالای پیکر شیخ ایستاد و با بی حیایی هر چه تمام جلو دیدگان همه سیاسیون بر روی او ادرار کرد! 🔸یپرم خان ارمنی از فرماندهان نظامی تهران قصد سوزاندن پیکر را داشت اما او را منصرف کردند. شبانگاه سه نفر از بستگان و سه نفر از یاران شهید در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. شیخ لخت و بدون لباس و خون آلود در گوشه ای افتاده بود. دو تن از ارازل مشروطه نیز با حاملان جنازه همراه شدند. 🔸جنازه وارد حیاط خلوت خانه شیخ شد و آن را غسل و کفن کردند. ارازل مشروطه را فریب دادند و تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر کردند و یک لحاف روی آن کشیدند و جنازه را میان دو حیاط کوچک در خانه اش نهان کردند. 🔸تابوت قلابی را با آن دو نگهبان بر سر قبر از قبل تعیین شده شیخ فرستادند. متولی قبرستان از خودی ها بود. آن دو نگهبان هم با تابوت به نظمیه برگشتند. فردا یکی از یاران شیخ آمد و دور جسد را گچ‌کاری کرد. 🔸دو ماه بعد از شهادت از ترس لو رفتن محل قبلی، جنازه را از آنجا برداشتند و به اتاقی دیگر برده و و مجدداً گچ گرفتند و جنازه کاملاً تازه مانده بود! 🔸کم کم مردم فهمیدند که جنازه شهید در خانه اوست و از پشت‌دیوار برایش فاتحه می خواندند. ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشت و همانند قیام توابین مردم کوفه، برخی بازاری های بی خیال در روز شهادت، خواستند دیوار را بشکافند و جنازه را بردارند و در شهر تشییع کنند‌. 🔸حاج میرزا عبدالله سبوحی می گوید یک روز همسر شیخ با گریه و زاری مرا صدا کرد و گفت: دیشب آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه می کردم. به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند، سر من هم آوردند. این ها می خواهند نعش مرا دربیاورند زود آن را به قم بفرست. 🔸همان شب تیغه دیوار را شکافتند و جنازه را در آوردند اما با گذشت دو تابستان از دفن، پیکر کاملا سالم مانده بود! صبح به اسم یک طلبه که مرده است، آن را به امامزاده عبدالله برده و از آن طرف به قم حرکت دادند (شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش قبری تهیه کرده بود). 🔸وانمود کردند که زنی از خاندان شیخ فوت کرده و می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم. به یکی از پسران شیخ هم گفتند در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعاً میت زن است و قضیه لو نرود. 🔸پیکرش در حرم ماند و تا صبح قبر را کندند و با مُهر تربتی که همسر شهید داده بود آن را غریبانه دفن کردند. ♦️چیزی به ذهنم نمی آید جز اینکه همانند خداوند بزرگ بگویم: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.» بی تابم تا روزی که باز هم به قم بروم تا این بار شیخ را با شناختی بیشتر زیارت کرده باشم... @maktab_hajgasim ╰━━🥀🖤🌼🖤🥀━━