👌#نزار_قبانی
برف نگرانام نمیکند
حصار یخ رنجام نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه دوستات بدارم
یا برایات عاشقانه بسرایم...
اگر روزی به دست آرم سرِ زلفِ نگارم را
شمارم موبهمو شرحِ غمِ شبهای تارم را
#شاطرعباس_صبوحی
با این همه شعر پیش او درگیر
بیماری لا علاج لالی باشی
او "عشقم" و "عمرم" و "عزیزم" باشد
آن وقت خودت "جنابعالی" باشی🤢🤢
#محسن_انشایی
🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم خوب و عزیز و نازنین است و قشنگ
تا شوم من تربیت گاهی زند بر من شلنگ
گر که باشم خوب او هم خوب اما غیر از آن...
من شوم آهو و مامان عزیز من پلنگ...!
"عاصی"
#طنز
#یا_صاحب_الزمانعج
ما پے نبرده ایم تو را آن چنان که هست
کارے نکرده ایم به قدر توان که هست
کــارے بــراے آمــدن تو نکــرده ایم
اما براے نذر قدوم تو جان که هست...
لاادری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سه_شنبه_های_مهدوی
شب بخیر ای ردپای گمشده در خواب ها
سایه ی رویای عشق افتاده بر محراب ها
شب بخیر ای آخرین خُنیاگر تصنیف شب
خنده هایت برده طاقت از دل بی تاب ها
شب بخیر ای تابش لبخند جان افزای عشق
غمزه ی نازت گره خورده به اُسطُرلاب ها
شب خوش ای شیرین ترین پرواز صفر عاشقی
در سماع واژه ها با زخمه ی مضراب ها
ای صدای رهگذر در انتظار پنجره
ای طلوع شعر من در خنده ی مهتاب ها
دلخوشی هایم شده ، دیدار قاب عکس تو
شب بخیر ای شهرزاد قصه گوی خواب ها
عطر تو پیچیده در تنهایی "یاس خیال"
شب بخیر آبی ترین نیلوفر تالابها
#لاادری
از شیخ ابوالحسن خرقانی پرسیدند:
هر که را هستیِ خدای، بر دل غالب آمده باشد
نشانی وی چه باشد؟
گفت: از فرق تا قدم وی
همه به هستی خدای اقرار کنند،
دستش و پایش و چشمش
در شستن و رفتن و دیدن گوید: «الله»؛
چنانکه مجنون، به هر که برسیدی گفتی: لیلی،
تا جایی که گفتی: أنا لیلی و لیلی أنا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿
بہ گریہ شبۍ را سـحر کردۍ یا نھ؟
چہ مقدار بیتاب و بیمار یـارے؟
دل آشفتہ بودن دلیل کمۍ نیست
اگر بیقرارۍ بدان یار یـارے 🌱!'
مردی شبی را در خانه ای روستایی میگذراند...
پنجره های اتاق باز نمی شد.
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند.
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید.
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
" او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!! "
افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد...
#هاشور ۱۴۲
هر شب؛
شعرهایم را میبوسم،
به امیدی که'
زیر لب زمزمهاش میکنی!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)