eitaa logo
آوای دل
201 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ ‌‌‌‌ امتدادی از نگاهت رفت و نامش نور شد دید یک لحظه تو را خورشید و چشمش کور شد عرش تا یعسوب دین را جز گل رویت ندید تا بگیرد شهد نامت را به لب زنبور شد با تمام نعمتش آمد کنار سفره ات از نمکدان تو دریا خورد و آبش شور شد بوترابی ، خاضعانه دستگیری می کنی کوه ، تکیه بر تو زد عمری اگر مغرور شد من گمانم ذکر لبهای سحر ناد علی ست هر زمان نام شما آمد سیاهی دور شد هر که وصل بر تو شد نامش بلند آوازه گشت چشمهٔ کوثر یقین از این جهت مشهور شد جرم جمله اهل آتش ، نیست جز یک معصیت آتشِ دوزخ برای منکرت مامور شد ‌ ‌ ‌ ‌‌
این همه شعر نوشتم که تو پیــدا بشوی لااقل بعله‌ی خود را تو به یک لایک بگو!
‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌ در قیامت کافرینش خیمه بر محشر زنند سکه دولت به نام آل پیغمبر زنند تشنگان وادی ایمان، چو در کوثر رسند از شعف دست طلب، در دامن حیدر زنند شهسواران در رکاب راکب دلدل روند خاکیان لاف از هوای صاحب قنبر زنند هر که او چون حلقه نبوَد بر در حیدر مقیم رهروان راه دین، چون حلقه اش بر در زنند مومنان حیدری را مِی رسد کز بهر دین حلقه ناموس حیدر، بر در خیبر زنند ره به منزل برد هر کو مذهب حیدر گرفت آب حیوان یافت، آنکو خضر را رهبر گرفت ‌ ‌ ‌ ‌‌‌
شعر از من و شاعرانه هايش باتو عشق از من و عاشقانه هايش با تو من فاتح قله هاى عشقم اما از كوہ فقط ميانه هايش با تو تب دارم و مبتلا به عشقے سوزان آتش كه شدم زبانه هايش با تو من موج به درياے اميدت گشتم ساحل شدن و كرانه هايش با تو حالا كه نهال عشق ما روئيدہ من ريشه زدم جوانه هايش با تو كابوس شدہ نصيب خوابم هر شب روياى خوش شبانه هايش با تو ابرے شدہ آسمان قلبم بى تو باران ڪه شدم ترانه هايش با تو من در پى لحظه هاى نا آرامم با عشق، فقط بهانه هايش باتو
. قسم به لقمه ی پاکی که ارثم از پدر است نجف همیشه برایم ز قبله قبله تر است
همه‌روز روزه بودن، همه‌شب نماز كردن همه‌ساله حج نمودن،سفر حجاز كردن شب جمعه‌ها نخفتن به‌خدای راز گفتن ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز كردن به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن به‌خدا كه هیچ‌یک را ثمر آنقدر نباشد كه به‌روی ناامیدی درِ بسته باز كردن...!
یا صاحب الزمان(عج) ما منتظریم از سفر برگردی یکروز شبیه رهگذر بر گردی با کاسه آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشت در برگردی وقتی سر شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سحر برگردی؟ ما منتظر تو ایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچۀ بر گشتم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا باید در فصل نبود بال و پر بر گردی وقتش نرسیده است ای مرد ظهور، با سیصد و سیزده نفر بر گردی؟!
رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده! مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟! حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده دور دیدند تو را بر سر اُمَّت آقا... دشمن دین به خودش آمده و شیر شده! جُرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقا جان که دعای فرجت فاقد تأثیر شده! ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد مادرت قامت خَم از غم تو پیر شده! آه برگرد به آن رأس جدا بر سرِ نی به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده! تشنه ی ذکر انالمهدی تو هست حسین... طالب خون خدا،،آمدنت دیر شده!! 🪴
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است سلام وادی من؛ وادی السلام علی! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف... سرم مقابل زهرا همیشه پائین است علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا! گدای خانه او هر که هست تضمین است ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌
. حتے اگر عاشق نباشے زیر باران باز یاد ڪسے در خاطراتت زنده خواهد شد ✍🏻࿐ུ
با خیال روی معشوق ای عجب جام زهرآلود حلوایی خوشست ‌‌
عشق ؛ در حوصله پيداست نه در هاے و هوے... 🍁