حس وجود تو
همان رایحه نم باران بر خاک
همان بوی پوست پرتقال نوبرانه
روی بخاری ست ،
#ارس_آرامی
همچو سنگ ساحلی با خشم دریا زیستم
هر نفس با حسرت دیدار فردا زیستم
اهتزاز پرچمی ماندم به بام انتظار
سالها در تندباد دشت رویا زیستم
پشت باورهای شهرم جز خزان، خوفی نبود
برگریزانِ درونم را شکیبا زیستم
با جنونم قرنها صحرا نیستانی نواخت
نشئه نشئه، پُر عطش، صحرا به صحرا زیستم
اینک از پشت قرونی منجمد برخاستم
گرچه میدانم بسی در فکر احیا زیستم
غافلم، آیا چه شد؟ فردا نیامد؟ یا گذشت؟
خود چه کردم؟ خواب ماندم؟ مُردهام؟ یا زیستم؟
#ارس_آرامی
پنجشنبه شاعر محزون و تنهایست که غزل به دست
در گورستان اشعار از دست رفتهاش پرسه میزند
#ارس_آرامی
برای محو شدن ردپا روی برف
فقط آمدن یک برف تازه لازم است
فراموش میشوید به همین راحتی!
❄️❄️
#ارس_آرامی