eitaa logo
آوای دل
198 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر پاى تو زبان ريخت و من سر دادم ديگران زيره و من چشم به كرمان بردم!
حس وجود تو همان رایحه نم باران بر خاک همان بوی پوست پرتقال نوبرانه روی بخاری ست ،
همچو سنگ ساحلی با خشم دریا زیستم هر نفس با حسرت دیدار فردا زیستم اهتزاز پرچمی ماندم به بام انتظار سال‌ها در تندباد دشت رویا زیستم پشت باورهای شهرم جز خزان، خوفی نبود برگ‌ریزانِ درونم را شکیبا زیستم با جنونم قرن‌ها صحرا نیستانی نواخت نشئه نشئه، پُر عطش، صحرا به صحرا زیستم اینک از پشت قرونی منجمد برخاستم گرچه می‌دانم بسی در فکر احیا زیستم غافلم، آیا چه شد؟ فردا نیامد؟ یا گذشت؟ خود چه کردم؟ خواب ماندم؟ مُرده‌ام؟ یا زیستم؟
آن دم که دلم بود و دلت بود و دلش دل دادم و دل رفت به دلدار چه راحت!
برايت چای خواهم ريخت برايم زندگی دم كن...
پنج‌شنبه شاعر محزون و تنهای‌ست که غزل به دست در گورستان اشعار از دست رفته‌اش پرسه می‌زند
برای محو شدن ردپا روی برف فقط آمدن یک برف تازه لازم است فراموش می‌شوید به همین راحتی! ❄️❄️