eitaa logo
آوای دل
202 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
715 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
ترکیب بندامیری فیروزکوهی.mp3
1.6M
"اي كفر و دين فريفته ي حق گزاريت وي عقل و عشق شيفته ي جان سپاريت آموخت دستگيري افتادگان راه دست بريده از كرم دستياريت دشمن به خواري تو كمر بسته بود ليك با دست خود به عزت حق كرد ياريت خورشيد خون گريست به دامان صبح و شام خون شد دل سپهر هم از داغداريت چون قلب بيقرار كه جان برقرار ازوست حق را قرار، تازه شد از بيقراريت نشنيد گوش هيچكسي زاري تو را ما زان سبب به جاي تو داريم زاريت زان رو زحد گذشت غم بيشمار تو تا هر دلي كند به غمي غمگساريت غافل كه ساخت كار خود از زخم جان خويش آن سنگدل كه زد به جگر زخم كاريت هم پاي مرگ رفت ز جاي از صلابتت هم چشم صبر خيره شد از بردباريت ز آن در كنار نعش جگر گوشه ماندنت و آن از ميان خون جگران بر كناريت ز آن در كمال حلم و سكون كارسازيت و آن بالهيب سوز درون سازگاريت هم اختيار زندگيت دور از اضطرار هم اضطرار مرگ و حيات اختياريت وجه اميد ما به تو اين بس كه حق فزود با نااميدي از همه، اميدواريت اي دل فداي مهر تو از مهربانيت وي جان نثار جان تو از جان نثاريت مظلوم حق شهيد فتوت، قتيل عدل ميزان دين، صراط هدايت، دليل عدل"
شعر اسدی توسی.mp3
1.55M
"ثنا باد بر جان پیغمبرش محّمد فرستاده و بهترش که بُد بر در دین یزدان کلید جهان یکسر از بهر او شد پدید بدو داد دادار پیغام خویش به پیوست با نام نام خویش ز پیغمبران او پسین بُد درست ولیک او شود زنده زیشان نخست ببرد از همه گوی پیغمبری که با او کسی را نبد برتری دل دنیی از دیو بی بیم کرد مه آسمان را به دو نیم کرد ز هامون به چرخ برین شد سوار سخن گفت بر عرش با کردگار گه رستخیز آب کوثر وراست لوا و شفاعت سراسر وراست مر اندامش ایزد یکایک ستود هنرهاش را بر هنر برفروزد ورا بُد به معراج رفتن ز جای به یک شب شدن گرد هر دو سرای مه از هر فرشته بُدش پایگاه بر از قاب قوسین به یزدانش راه سرافیل همرازش و هم نشست براق اسب و جبریل فرمان پرست همیدونش بر ساق عرشست نام نُبی معجز او را ز ایزد پیام به چندین بزرگی جهاندار راست بدو داد پاک این جهان او نخواست نمود آنچه بایست هر خوب و زشت ره دوزخ و راه خرم بهشت
شعرسنایی.mp3
2.1M
"کفر و ایمان را هم اندر تیرگی هم در صفا نیست دارالملک جز رخسار و زلف مصطفا موی و رویش گر به صحرا ناوریدی قهز و لطف کافری بی‌برگ ماندستی و ایمان بی‌نوا نسخهٔ جبر و قدر در شکل روی و موی اوست این ز «واللیل» ت شود معلوم آن از «والضحا» گر قسیم کفر و ایمان نیستی آن زلف و رخ کی قسم گفتی بدان زلف و بدان رخ پادشا کی محمد: این جهان و آن جهانی نیستی لاجرم اینجا نداری صدر و آنجا متکا رحمتت زان کرده‌اند این هر دو تا از گرد لعل این جهان را سرمه باشی آن جهان را توتیا اندرین عالم غریبی، زان همی گردی ملول تا «ارحنا یا بلالت» گفت باید برملا تابش رخسار تست آن را که می‌خوانی صباح سایهٔ زلفین توست آنجا که می‌گویی مسا دیو از دیوی فرو ریزد همی در عهد تو آدمی را خاصه با عشق تو کی ماند جفا پس بگفتش: ای محمد منت از ما دار از آنک نیست دارالملک منتهای ما را منتها نه تو دری بودی اندر بحر جسمانی یتیم فضل ما تاجیت کرد از بهر فرق انبیا نه تو راه شهر خود گم کرده بودی ز ابتدا ما تو را کردیم با همشهریانت آشنا با تو در فقر و یتیمی ما چه کردیم از کرم تو همان کن ای کریم از خلق خود با خلق ما مادری کن مر یتیمان را بپرورشان به لطف خواجگی کن سایلان را طبعشان گردان وفا نعمت از ما دان و شکر از فضل ما کن تا دهیم مر تو را زین شکر نعمت نعمتی دیگر جزا"
شعر نظامی گنجوی.mp3
841.7K
"ای شاه سوار ملک هستی سلطان خرد به چیره دستی ای ختم پیمبران مرسل حلوای پسین و ملح اول ای بر سر سدره گشته راهت وی منظر عرش پایگاهت ای خاک تو توتیای بینش روشن به‌تو چشم آفرینش دارنده حجت الهی داننده راز صبحگاهی ای صدر نشین عقل و جان هم محراب زمین و آسمان هم ای کینت و نام تو موید بوالقاسم وانگهی محمد سر جوش خلاصه معانی سرچشمه آب زندگانی سلطان سریر کائناتی شاهنشه کشور حیاتی سر خیل توئی و جمله خیلند مقصود توئی همه طفیلند"
شعرکمال الدین اسماعیل.mp3
758.8K
"ای جز به احترام خدایت نبرده نام وی سلک انبیا ز وجود تو بانظام از آتش سنان تویک شعله نورصبح وزپرچم سیاه تو یک تار زلف شام تا صورت تو رحمت عالم نیامدی از حضرت خدای که دادی به ما پیام؟ چل روز از آن سبب گل آدم سرشته شد تا قصر دین به خشت وجودت شود تمام ای نقش کرده بر صفحات وجود خویش عرش مجید نام تو را از برای نام نزدیک تو چه تحفه فرستیم ما ز دور؟ دردست ما همین صلوات است و والسلام عیسی ز مقدمت چو در ایام مژده داد از یُمن این سخن نفسش جان به مرده داد