eitaa logo
آوای دل
198 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی دمِ صبح، حالِ مغرب داریم! در زندگیِ خویش، عجایب داریم گفتم که من از وضعِ جهان می ترسم فرمود: نترس، ما که " صاحب " داریم.
تنها شدم و دلم برایش لک زد ذهنم به میانِ غصّه آلونک زد گفتم که ستاره ای به تقدیرم نیست خندید و خودش باز به من چشمک زد!
شکسته قُلّکِ این قلب، قُلّکی بفرست برای گندمِ عشقم، چکاوکی بفرست ندارم از تو صدایی، نه هیچ تصویری دلم هوای تو کرده، پیامکی بفرست.
خبر دارم برایت دستِ اوّل که در فکرِ تو بودن هست کارم مهمتر آن که در صدرِ خبرهاست " تو را از عمقِ جانم دوست دارم " 🌹🍃
گاه از قفسِ زمانه ام بیرونم مشغول‌ِ شنیدنِ غمِ مجنونم دنیای مرا چو زلفِ لیلی کردی ای عشق، من از تو واقعاً ممنونم. ❤️😊👌
زدم بر ریسمانِ حق، تمسّک گرفتم از گُلِ نامش تبرّک به فریادِ رسا باید بگویم: "أمیرالمؤمنین، إنّی اُحِبُّک "
تازگی‌ها قلبِ من درگیرِ حسّی مبهم است گاه گاهی صاف و ساکت، گاه گاهی در هم است گاه گاهی مثلِ آهن، سنگِ غم را می بُرد گاه گاهی روی آتش، تکّه‌ای ابریشم است گاه گاهی سیلِ شادی در دلم جاری کند وقت‌هایی می‌رسد کوچکتر از یک شبنم است قلبِ من مانندِ حوّا، از بهشتش رانده شد حسرتش روی زمین، آغوشِ گرمِ آدم است با خیالش حرفِ پنهانی فراوان می‌زند شک ندارم دائماً در جست‌وجوی همدم است بینِ این نامحرمان، عرضِ سخن دیوانگی است جای رازِ جاودانی، گوش و قلبِ محرم است می‌رود تا همنشینِ مخلصی پیدا کند آن که اخلاقش به جان‌های ضعیفان مرهم است  عاشقی باید که تا قصدِ غزل را بشنود چون که حرفِ دل نهان در گوشه‌های یک دم است.
تازگی‌ها قلبِ من درگیرِ حسّی مبهم است گاه گاهی صاف و ساکت، گاه گاهی در هم است گاه گاهی مثلِ آهن، سنگِ غم را می بُرد گاه گاهی روی آتش، تکّه‌ای ابریشم است گاه گاهی سیلِ شادی در دلم جاری کند وقت‌هایی می‌رسد کوچکتر از یک شبنم است قلبِ من مانندِ حوّا، از بهشتش رانده شد حسرتش روی زمین، آغوشِ گرمِ آدم است با خیالش حرفِ پنهانی فراوان می‌زند شک ندارم دائماً در جست‌وجوی همدم است بینِ این نامحرمان، عرضِ سخن دیوانگی است جای رازِ جاودانی، گوش و قلبِ محرم است می‌رود تا همنشینِ مخلصی پیدا کند آن که اخلاقش به جان‌های ضعیفان مرهم است  عاشقی باید که تا قصدِ غزل را بشنود چون که حرفِ دل نهان در گوشه‌های یک دم است. 🌹🍃
اوضاعِ جهان چنان که دل خواست، نگشت این هفتِ زمانه در گرو بود به هشت از رفتنِ عمرِ خود نخوردیم غمی افسوس، از این زمان که بی عشق گذشت.
امشب کنارِ بغضِ قلم، گریه می کنم دارم به حال و روزِ خودم، گریه می کنم آهویِ عُمر، رفته و صیدی به دست نیست ضامن ندیده، کنجِ حرم، گریه می کنم وقتی به دادگاهِ ابد فکر می کنم مثلِ اسیرِ خورده قسم، گریه می کنم این کاخِ آرزو همه اَش گرد و خاک بود مثلِ غروبِ قلعهٔ بم، گریه می کنم از هفت شهرِ عشق، عزیزان گذشته اند من هم نشسته گوشهٔ خم، گریه می کنم گاهی به یادِ هر نَفَسی، غصّه می خورم گاهی برای چند قدم، گریه می کنم فردا چه پاسخی بدهم در جوابِ عُمر مثلِ وجودِ ماتِ عدم، گریه می کنم دارم امیدها به عطاهای او، ولی چون کرده ام به خویش ستم، گریه می کنم از قافِ عشق، نغمهٔ سیمرغ می رسد درمانده ام به چالهٔ غم، گریه می کنم مثلِ کویرِ لوت که از یاد رفته است در آرزوی ابرِ کَرَم، گریه می کنم گاهی به شوق و گاه به غم، گریه می کنند امشب ببین به هر دو رقم، گریه می کنم.
تویی که در همه حالی به عشق پابستی تمامِ دل خوشی اَت را به دلبرت بستی همین دقیقه و ساعت، به هر وسیله که شد به او بگو که چه اندازه عاشقش هستی...
اگر که عشق نباشد، هزار خانه به هیچ نوای مِهر نباشد، هزار لانه به هیچ اگر به مخزنِ قلبت طلای عاطفه نیست کلید و قفل و نگهبانِ این خزانه به هیچ به کشورِ دلِ افراد، پادشاهی کن وگرنه بی دل و احساس، هگمتانه به هیچ اگر به شهرِ وجودت صفا نمی یابی نشانه های تمدّن در این زمانه به هیچ چو حالِ دلبرِ غمگینِ خود نمی پرسی سرود و شعر و غزل های دلبرانه به هیچ